صنعت پوشاک در سراسر دنیا بهعنوان «صنعتی سرشار از تناقضها» شناخته میشود. در بنگلادش هم اوضاع به همین ترتیب است. این امر بهویژه در مورد زنانی صدق میکند که از یک سو فرصتهای فزایندهای برای استقلال مالی و بهبود اوضاع زندگی در نتیجه اشتغال در این صنعت بهدست میآورند و از سوی دیگر در معرض فشار سوءاستفادههای همیشگی از سوی مدیران و نیز شرایط سخت و خطرناک در بسیاری از کارخانهها قرار میگیرند.
ارتباط پویایی که میان مدیران میانی عموما مرد و کارگران زن در صنعت پوشاک جریان دارد، مشتی نمونه خروار از همان ارتباط پدرسالارانهای است که در بسیاری از خانوادهها و نیز جوامع بزرگتر در بنگلادش میتوان دید.
اتحادیههای کارگری در بسیاری از بخشهای آسیا که عموما اصلیترین راه انعکاس دغدغههای جامعه کارگری بهشمارمیآیند نیز با مدیریت مردان در ردههای گوناگون اداره میشوند و آنقدرها که ادعا میکنند نماینده خوبی برای زنان نیستند. با این حساب اوضاع باید برای خانمها در بنگلادش بد باشد اما واقعیت این است که در این صنعت بیشتر نور امید دیده میشود تا تاریکی و کدورت. هرچند تغییرات درحالوقوع در این صنعت آهسته و پیوسته پیش میرود، اما مهم این است که این تغییرات را گروههای کارگری ایجاد کرده و پیش میبرند و مدیریت بسیاری از آنها با زنان است.
فدراسیونهای پوشاک در بنگلادش، نهتنها اتحادیههایی ثبتشده هستند، بلکه سازمانهای زنان، سازمانهای مردمنهاد و سازمانهای توسعه دارند. در این سازمانها نهتنها خانمها بهعنوان عضو حضور دارند، بلکه دارای پستهای مدیریتی هم هستند. برای مثال فدراسیونی به نام Awaj در سال 2005 تشکیل شد که در بخش احقاق حقوق زنان نقش مهمی دارد و بهعنوان رابط بین کارگران و صاحبان کارخانهها و نیز بین کارگران و دولت نقش ایفا میکند.
بنیانگذار این فدراسیون خانمی به نام ناسما آکتر است که خودش سابقه 25 سال کار در بخش صنعت پوشاک را داشته است. او دراینباره گفته است: «اگر کارخانهای تعطیل شود، در نهایت فشارها نصیب کارگران میشود... رفاه میلیونها کارگر زن و پیشرفت کشور ما (بنگلادش) بستگی به سلامت بخش پوشاک دارد.»فدراسیون اتحاد کارگران مستقل صنعت پوشاک بنگلادش (BIGUF) نمونه دیگری از این نهادها است که در سال 1994 به همت تعدادی از کارگران زن در صنعت پوشاک تاسیس شد و اکنون ریاست آن با خانم نومیتا ناث است.
رهبران این اتحادیه در واقع کارگران بخش پوشاک هستند نه مدیرانی که هرگز سابقه کار کردن درصنعت پوشاک را ندارند. این فدراسیونها توان این را دارند که هماهنگسازی بین نمایندگیهای غیررسمی و سازماندهیشده را انجام دهند و منافع جامعه کارگری را از طریق کانالهای سیاسی رسمی نمایندگی کنند.فدراسیونهای کارگری صنعت پوشاک نقش اساسی در ایجاد فشار برای افزایش حقوق در صنعت بنگلادش در سالهای 2010 و 2014 داشتند. همچنین معضل حقوق بیش از یک دهه اصلا مطرح نشده است، دلیل این مطرح نشدن البته این نیست که کارگران تظاهرات یا اعتصاب نکرده باشند.
تفاوت در نقش تغییریافته کارگران در ائتلاف سیاسی و تاثیری بود که این اتحادیهها میتوانستند در تعامل رودررو با دولت بگذارند. در واقع کارگران از مسیر ارتباطی کانالهای رسمی توانستند از حاشیه به متن بیایند. در مقابل، در سریلانکا و کامبوج، کشورهایی که بهخاطر بهبود در وضعیت حقوق کارگران و وضع مناسب کارخانهها شناخته میشوند، تعداد کانالهای رسمی که پیگیر حقوق کارگران در کل و بهخصوص خانمها باشد، بسیار کم است. در کامبوج، درحالیکه اتحادیههای زیادی در هر کارخانه وجود دارد، اغلب بهجای سازماندهی واقعی، شاهد درگیریهای داخلی هستیم. بهعلاوه، رهبری اتحادیهها اغلب شدیدا مردانه است و اهمیت چندانی به دغدغههای نیروی کار زن در این بخش نمیدهند.
باوجود چندین اتحادیه در هر کارخانه، کارگران حس نمیکنند که تریبونی برای شنیدن صدایشان یا حمایت از منافعشان وجود داشته باشد. آنها گفتمان معناداری میان سیاستگذاری در سطح ملی نمیبینند و در واقع گفتوگو بین بخش خصوصی و دولت و نیز رقابت بین اتحادیهها را موثر نمیدانند. در سریلانکا، اتحادیه کارگران منطقه آزاد تجاری (FTZWU) در سال 1999 تشکیل شد و نزدیک به 90درصد اعضا و اکثر صاحبمنصبانش زن بودند.
اگرچه این اتحادیه روی معضلاتی چون حقوق کم، دغدغههای سلامت و امنیت و... کار میکنند اما بازیگر مهمی در چرخههای سیاست نیستند چون عموما در سریلانکا نگرش و جو سنگین ضداتحادیهای وجود دارد. در اینباره رئیس اتحادیه کارگران منطقه آزاد تجاری در گفتوگویی چنین گفت: در سریلانکا اتحادیههای صنفی بهعنوان شریک درنظرگرفتهنمیشوند.در سطح کارخانه، بهجای اتحادیهها یا فدراسیونها، شوراهای مشترک مشورتی (JCCs) و صندوقهای پیشنهادی تعریف شدهاند که کارگران میتوانند برای بیان درخواستها و پیگیری منافعشان از این امکان استفاده کنند. اما هم کارگران و هم فعالان در این موضوع با هم توافق دارند که هیچ یک از این تشکلها نماینده خوبی برای نگرانیهای کارگران نیستند.