بخش صنعت به طور بالقوه نقش مهمی در جذب نیروی کار دارد. بررسی های اقتصادسنجی نشان می دهد مقیاس تولید بزرگ تر، رشد ارزش افزوده بیشتر و صادرات گرا بودن صنایع سبب می شود ظرفیت اشتغال زایی صنعت افزایش یابد. درحال حاضر با توجه به رشد جمعیت در دهه های قبل و جذب ناکافی نیروی کار در مشاغل و نیز ترکیب نیروی کار که بخش بزرگی از آن را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهند، اشتغال به یک چالش مهم برای دولت تبدیل شده است.
نویسنده: محمد مهدی رئیس زاده
برآوردها حاکی از این است که در پنج سال آینده به طور متوسط 5/2درصد به افراد متقاضی کار در جامعه ایران اضافه و در صورت بی توجهی به این موضوع بحران بیکاری هر روز عمیق تر خواهد شد، از این رو توجه به صنایع کوچک که هزینه سرمایه گذاری کمتر اما پتانسیل اشتغال زایی بیشتری در کشور داراست، در اولیویت قرار می گیرد.
صنایع نساجی در تمام دنیا در رأس صنایع اشتغال زایی قرار دارد. پایه عصر صنعتی در کشور هایی چون انگلیس، آسیای جنوب شرقی، بنگلادش و پاکستان از صنعت نساجی نهاده شده است. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست. نخستین کارخانه نساجی در ایران در سال 1305 در اصفهان به بهره برداری رسیده است.
طبق آمار کمترین هزینه سرمایه گذاری در صنعت نساجی است، یعنی به ازای هر 35 میلیون تومان یک شغل ایجاد می شود و به مراتب در هر صنعت این رقم بیشتر می شود. بعد از صنعت نساجی بالاترین پتانسیل اشتغال زایی مربوط به صنعت غذا است که این صنعت جزو صنایع کوچک و متوسط اما با اشتغال زایی بالا است. طبق تعاریف قانونی واحدهای کوچک صنعتی به صنایعی گفته می شود که پتانسیل اشتغال تا 50 شغل و واحدهای متوسط نزدیک به 100 شغل و ایجاد اشتغال بالای 100 نفر تعریفی از صنایع بزرگ است.
این واحدها باید دارای ویژگی خاصی باشند که کمترین هزینه اشتغال زایی و بیشترین اشتغال را داشته باشند. طبق آخرین آمار صنایع بزرگ کشور بین 20تا 25درصد شغل ایجاد می کنند، اما میزان ارزش افزوده بالایی دارد درحالی که صنایع کوچک 65 درصد از اشتغال کشور را تامین می کنند اما ارزش افزوده کمتری دارا هستند.
در کشورهای اروپایی نیز سیاست های تقویت اشتغال بر پایه صنایع متوسط و کوچک است و واحدهای کوچک را با حمایت خود ارتقا می دهند تا افراد بیشتری به اشتغال برسند، چراکه صنایع بزرگ با اینکه ایجاد درآمدزایی بیشتری می کنند اما اشتغال زایی کمتری دارند و این امر در صنایع کوچک و متوسط عکس است، بنابراین دولت ها برحسب سیاست های خود به دنبال اشتغال زایی و ایجاد انگیزه در واحدهای کوچک یا بزرگ هستند.
اشتغال زایی صنایع در گرو رقابت پذیری و صادرات گرایی آن است. صنایع کوچک و متوسط مثل صنعت نساجی در کشور که بیشترین پتانسیل اشتغال زایی را دارد، برای اینکه بتواند به ویژگی رقابت پذیری و صادراتی گرایی دست باید، باید موارد آسیب پذیر آن شناسایی شده و به حداقل برسد و این امر با رعایت نکات زیر امکان پذیر است:
ابتدا برای رسیدن به رقابت پذیری در صنعت نساجی باید به قیمت تمام شده آن را کاهش دهیم. قیمت تمام شده تولید باید از عوامل مشخصی چون هزینه مواد اولیه، دستمزد، نیروی کار، هزینه های اداری و... تشکیل می شود که این موارد باید به حداقل برسد.
مواد اولیه صنعت نساجی یا از پنبه تامین می شود که تابع قیمت جهانی است و به دلیل شرایط کاشت آن و ضوابط های وزارت کشاورزی تامین آن محدود به چند کشور است و به راحتی صورت نمی گیرد یا با محصولاتی که پایه آن پتروشیمی است، تامین می شود که ما از این نظر غنی هستیم.
هم اکنون تامین هزینه های مالی تولید موضوع اثرگذاری است که متاسفانه همچنان نرخ سود بانکی بالا است و بر این نکته اثر می گذارد و این روند کاهشی همچنان باید ادامه یابد تا رقابت پذیری صنعت نساجی با کشورهای همجوار مثل ترکیه که نرخ سود آن تک رقمی است، برابری کند.
دوم اینکه نقطه آسیب پذیر صنعت نساجی که بر رقابت پذیری آن امری تاثیرگذار است، قاچاق پذیری این صنعت است. طبق آمارهای موجود بیشترین میزان قاچاق در کشور مربوط به صنعت نساجی است که خوشبختانه هم اکنون با جلسات متعدد سازمان های مربوطه این مورد در حال پیگیری و رفع است و در صورت رفع آن می توان گفت که این صنعت در حال پیشرفت است و می توان به پیشرفت آن امیدوار بود.
ارزش افزوده صنعت نساجی فوق العاده بالاست و از نظر نیروی تحصیلکرده و طراحان و نیروهای ماهر این صنعت، کشور غنی است و باید در رفع مشکلاتی مثل قاچاق و کاهش قیمت تمام شده آن به جد پیگیری کرد تا همانند گذشته این صنعت مدیریت بازار منطقه را به دست بگیرد و با کمترین هزینه سرمایه گذاری، بیشترین اشتغال زایی را در کشور به ارمغان آورد.
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران و ایران