دانشگاه هاروارد امریکا در جایگاه یکی از معتبرترین مراکز علمی و آموزش عالی جهان، در کنار فعالیتهای اصلی خود دارای زیرمجموعهها و برخی شاخههای فرعی از فعالیتهای متفاوت در حوزههایی مانند سرمایهگذاری و مدیریت منابع اقتصادی نیز هست.
شرکت مدیریت منابع هاروارد بهعنوان بازوی مالی و سرمایهگذاری این دانشگاه جزو این زیرمجموعهها بهشمار میرود که عموم مردم اطلاعات چندانی درباره آن نداشته یا حتی از وجود آن نیز بیخبرند.
این شرکت که وظیفه مدیریت و نظارت بر موقوفات و منابع اهدایی خیرین و همچنین سایر منابع مالی و سرمایههای دانشگاه هاروارد را برعهده دارد در روزهای اخیر اقدام به انتشار گزارش عملکرد سالانه سرمایهگذاری و بازدهی منابع خود در سال ۲۰۱۶ میلادی کرد، گزارشی که حاکی از عملکرد و نتایجی ضعیف و ناامیدکننده است؛ بازدهی منفی ۲درصدی منابع در اختیار این شرکت خبر از کاهش ۲میلیارد دلاری ارزشی داراییهای دانشگاه در مقایسه با سال پیش از آن میدهد و این به معنی عملکرد بسیار ضعیف شرکت و مدیران آن براساس معیارهای تعیینشده، آن هم با اختلافی بسیار چشمگیر است.
ارزش دارایی صندوق شرکت مدیریت منابع هاروارد بیش از ۳۵میلیارد و ۷۰۰میلیون دلار است که تامین این میزان دارایی آن هم از طریق منابع موقوفی و داراییهای اهداشده افراد نیکوکار در نوع خود در جهان مثال زدنی است. و از نظر ارزش منابع، بزرگترین داراییهای وقفی را در اختیار دارند. اجازه دهید همین ابتدا کمی از مسیر خارج شویم. هر کسی میتواند یک سال بد و ناخوشایند داشته باشد اما آنچه که باید موجب نگرانی بیشتر فارغالتحصیلان و افراد خیر و نیکوکار شود فرآیندهایی است که دانشگاه و شرکت مدیریت منابع هاروارد برای استفاده و کسب درآمد از این منابع عظیم مالی به کار میبرند.
ابتدا، باید اشارهای کوتاه به تاریخچه این موضوع کنیم. موقوفات هاروارد همیشه به عنوان یک دانشجوی مسئلهدار مطرح نبود. زمانی این مجموعه جزو بهترینهای این سرزمین بود. اما ترکیبی از غرور آکادمیک و اصلاحات (غیرضروری) سیاسی، این منابع و سرمایههای کلان را به سوی مجموعهای از مشکلات و تصمیمگیریهای پرهزینه هدایت کرد.
اجازه دهید از دکتر «تریام بنت» و دیگر فارغالتحصیلان و اعضای کادر علمی مشابه او شروع کنیم. او از اعضای مدرسه پزشکی این دانشگاه در سال ۱۹۶۴ میلادی بود و زمانی در زمره افراد خیر و نیکوکار سخاوتمند و منظم این مدرسه پزشکی قرار داشت.
بنت یکی از چهرههای نیکوکار شناخته شده این دانشگاه بود که در گزارش روزنامه نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۴ میلادی و در گفتوگویی که با این روزنامه معتبر امریکا انجام داد خطاب به مدیران رده بالای هاروارد و با حالتی تهدیدگونه اعلام کرد اگر روند پرداخت پاداشهای کلان به مدیران پولی و سرمایهگذاری شرکت مدیریت هاروارد که در مقطعی توانسته بودند حجم بازگشت سرمایه شرکت را به سطحی بالاتر از محدوده رایج برسانند قطع نشود، او و برخی همراهانش از اهدای کمکهای آینده به دانشگاه هاروارد خودداری خواهند کرد.
بنت در آن گفتوگو اظهار کرده بود: «مدیران اموال وقفی دانشگاه در سال گذشته به اندازه کافی از سرمایههای در اختیارشان پول درآوردهاند تا حدی که بتوان هزینه تحصیل بیش از ۴هزار دانشجوی هاروارد را برای یک سال تامین کرد. »
براساس آمار و سوابق موجود، تیم مدیریت اموال وقفی هاروارد که قابلیت درآمدزایی بالایی هم داشتند در یک دوره زمانی توانسته بود با استفاده از این داراییها سودی قابلتوجه و ۱۲/۵درصدی را آن هم با دستمزدی پایینتر از ارقام پرداختی رقیب موذیشان یعنی دانشگاه «ییل» به مدیران موقوفات خود، کسب کند، در شرایطی که نرخ بازگشت سرمایه و سودآوری آن دانشگاه ۸/۸درصد اعلام شده است. درنهایت سران دانشگاه هاروارد در برابر خواستههای فارغالتحصیلان و استادانی که علاوه بر موارد اشاره شده، به سطوح حقوق و مزایای پرداختی به مدیران شرکت مدیریت منابع هاروارد نیز معترض بودند تسلیم شدند. در ادامه شرکت مدیریت هاروارد (بهزعم خود) گامی رو به جلو برداشت و مدیران فعال پولی را که عملکرد خوبی داشتند با تیمی دیگر از مدیران فعال و پرتحرک جایگزین کرد، اما بازده سرمایهگذاری منابع هرگز بهبود پیدا نکرد.
پس از سالهای پرشمار توام با نرخ سوددهی و بازگشت قابل اعتماد سرمایه و ثبات مدیریتی، اکنون هیچیک از این دو وجود ندارند و بازوی مدیریت درونسازمانی شرکت برای چهارمین بار در طول یک دهه در جستوجوی یک مدیرعامل اجرایی قابل است.
روشن است این نوع آشفتگی به هیچوجه تاثیر خوبی بر عملکرد و بازده و کارآیی فعالیتهای شرکت نخواهد داشت. با وجود کشوقوسهای زیادی که شرکت هاروارد تا امروز تجربه کرده، هنوز هم دانشگاه هاروارد همان روند پیشین را درباره پرداخت بالاترین میزان حقوق و مزایا به تیم مدیریت منابع وقفی خود که بیشتر از تمام دانشگاهها و مراکز علمی دیگر امریکاست ادامه میدهد.
اما اکنون مسئله اصلی باید فراتر از فرآیند سرمایهگذاری باشد، به ویژه توجه و تمرکز بر این موضوع که هاروارد تا چه زمان و تا چه حد به هزینهکردنهای مازاد و اضافهپرداختهای خود برای دستیابی به نتایجی پایینتر از حد متوسط و متعارف ادامه خواهد داد. براساس گزارش سالانهای که از سوی شرکت مدیریت هاروارد منتشر شده، منابع وقفی ارزشمندی که به دانشگاه هاروارد اهدا شده شامل مجموعهای از اوراق سهام گرانقیمت بخش خصوصی، صندوقهای تامین سرمایه و شرکتهای هلدینگ فعال در حوزه کالاهای اساسی و مواد خام میشود.
بیایید نگاهی به دو بخش از ۳ بخش اصلی و بزرگ منابع تشکیلدهنده این داراییها بیندازیم؛ اوراق سهام خصوصی اهداشده درمجموع ۲۰درصد منابع وقفی سرمایهگذاریشده این دانشگاه را تشکیل میدهد و حجم آنها از هر بخش و حوزه دیگری بزرگتر است. نرخ بازدهی این منابع در سالهای گذشته۲/۶درصد بود اما میزان این نرخ با عملکردی ضعیف در ۵ سال اخیر افتی شدید داشت و به حدود ۰/۳ درصد تنزل پیدا کرد. علاوه بر این صندوقهای تامین سرمایه نیز با سهمی ۱۴درصدی از اموال وقفی در اختیار شرکت مدیریت هاروارد عملکردی به مراتب ضعیفتر داشتهاند به گونهای که نرخ بازگشت سرمایه و بازدهی آنها منفی ۱/۲درصد اعلام شده است.
در این میان اما آنچه که به نظر میرسد مورد بیتوجهی قرار گرفته و حتی فراموش شده، ارائه اطلاعات مربوط به قیمتها و هزینههای این سرمایهگذاریهای فوقالعاده هزینهبر و گرانقیمت است و همه کسانی که در این زمینه اطلاعاتی هر چند اندک دارند، میدانند میزان سودآوری و بازگشت سرمایه این فعالیتها پس از کسر کردن قیمتها و هزینههای تمامشده به شکل چشمگیری نامناسب و حتی وخیم بوده است.
البته در میان اجزای برخی از صندوقهای بازنشستگی و داراییهای وقفی دانشگاه، سرمایهگذاریهایی که به آنها اشاره شد در بیشتر سالهای دهه ۲۰۰۰میلادی بازده معقولانه و قابل قبولی داشتند اما افزایش هزینهها و در کنار آن عملکرد ضعیف مدیران دستاندرکار باعث شد درخشش نور (درآمدزایی) این فعالیتهای بهاصطلاح جایگزین رو به خاموشی بگذارد.
مجموعه این رویدادها درسی بسیار مهم را به مخاطبان خود ارائه کرده و شاید هاروارد آن را آموخته باشد. چکیده این درس نیز توجه داشتن به این واقعیت است که اگر مدیریت سرمایهگذاریها خارج از چارچوب و معیارهای رایج باشد، به راحتی میتواند کل عملکرد و فعالیتها را به بیراهه و زیاندهی مطلق بکشاند و اغلب کارشناسان خبره در این حوزه مانند «چارلی الیس» و «جک بوگل» معتقدند و باور دارند فعالیتهایی سادهتر و کمهزینهتر به مراتب کارآیی بیشتری از سرمایهگذاریهای باریسک بالا دارند که به تصور برخی مدیران شاید ورود با دقت به آنها منتهی به کسب درآمدی هنگفت شود.
این یک حقیقت مسلم است حتی برای منابع عظیمی مانند ۳۶میلیارد دلار موقوفات هاروارد.