سی و اند سال پیش هنگامی که برخی از سرمایه داران و کارآفرینان کشور، کار و زندگی خود را به خارج از کشور منتقل کردند، سیدصادق سبزواری، در سال 1358 تصمیمی بزرگ گرفت تا در آن روزها صنعت چرخ خیاطی را در ایران بنیانگذاری کند.
او سرمایه خود را در این راه به کار انداخت و با خرید زمینهای مورد نیاز از فرصت پیش آمده برای سرمایهگذاری در فضای جدید سیاسی کشور استفاده کرد تا یکی از صنایع مورد نیاز آن دوره را تاسیس کرده و کشور را از واردات چرخ خیاطی بینیاز کند.
به گزارش اقتصادآنلاین، سید محمد میرسجادی، مدیرعامل شرکت کارخانجات چرخ خیاطی ایران و نوه مرحوم سبزواری اینک سکاندار این کارخانه است و به عنوان نسل سوم خاندان سبزواری مدیریت این شرکت را بر دوش گرفته است. او با ذکر روایتی از تاریخچه ایجاد کاچیران توضیح میدهد که این صنعت در حال حاضر با چه مشکلاتی روبروست و برای رهایی از ان چه کاری از سوی سیاستگذاران و تصمیمسازان باید صورت گیرد.
تاریخ ایجاد کاچیران را که بررسی میکنیم میبینیم که این کارخانه در سالهای اول انقلاب از سوی پدربزرگ شما تاسیس شد. با توجه به فضای خاص آن روزها بنیانگذار این شرکت با چه رویکردی تصمیم به سرمایهگذاری برای ایجاد این کارخانه گرفت؟
آن روزها تازه انقلاب شده بود و چند ماهی از تغییر رژیم نمیگذشت. ایران وضع نامشخصی داشت و هر سرمایهگذار، سعی میکرد تا داراییها خود را از کشور خارج کرده و به سایر کشورها ببرد. کسی به فکر سرمایهگذاری در آن اوضاع و احوال نبود و اگر افرادی به چنین اقدامی دست میزدند مورد سرزنش دوستان خود قرار میگرفتند چون تصویر روشنی از آینده اقتصاد ایران وجود نداشت.
همان روزها بود که پدربزرگم، سیدصادق سبزواری با برخی از دوستان خود تصمیم گرفت تا صنعت چرخ خیاطی را در ایران بنیانگذاری کند در حالی که بسیاری از سرمایه داران و کارآفرینان ایرانی با توجه به جو ایجاد شده در ابتدای انقلاب، در حال خروج از کشور بودند و هرگز به این نمیاندیشیدند که در فضای جدید ایجاد شده سرمایه خود را برای توسعه فعالیتهایشان بهکار گیرند.
سیدصادق، در سال 1358، سنگ بنای شرکت کارخانجات چرخ خیاطی ایران را گذاشت و کاچیران با سرمایهگذاری سیدصادق و دوستانش متولد شد. در شرایط آن روزها، کشور نیاز داشت تا وارد دنیای مدرن دوخت و دوز شود و خانوادهها با استفاده از چرخ خیاطی، امور جاری زندگی خود را بگذرانند و حتی با استفاده از آن شغلی برای خود دست و پا کنند.
پدربزرگم مثل هر سرمایهگذار دیگری میدانست که سرمایهگذاری در این صنعت جواب خواهد داد و توانست ایران را به باشگاه تولیدکنندگان چرخ خیاطی دنیا پیوند دهد.
امروز نزدیک به 40سال از آن روزها میگذرد و با توجه به تحولاتی که در صنعت دوخت و دوز کشور به وجود آمده، کاچیران توانسته همپای بزرگان دنیا به تولید محصولات خود بپردازد و به بازارهایی ورود پیدا کند که در آن رقابتپذیری در اوج خود قرار گرفته و مصرفکنندگانش کیفیتی را طلب میکنند که کمتر تولیدکنندهیی در دنیا میتواند به آن پاسخ گوید. من؛ سیدمحمد میرسجادی، نوه حاج صادق هستم و امروز به جای پدربزرگ نشستهام و این کارخانه را هدایت میکنم.
به نظر شما راهی که پدربزرگتان انتخاب کرد با منطق سرمایهگذاری جور درمی آمد؟
هنوز هم باور دارم که پدربزرگم به خاطر عرقی که به کشور و توسعه آن داشت، توانست مجموعهیی را بنیانگذاری کند که اگر این کار را نمیکرد شاید هیچ سرمایهگذار دیگری به سراغ آن نمیرفت. به عنوان نسل سوم مدیریت این کارخانه همواره سعی داشتهام تا راز و رمز شکلگیری کاچیران را بنویسم و برای مردم و فعالان اقتصادی و همچنین کاوشگران اقتصاد ایران شرح دهم که چگونه این سرمایهگذاری به ثمر نشست و توانست در تلاطمات بعد از انقلاب خود را سرپا نگه داشته و تولید انواع چرخ خیاطی را در ایران راهاندازی کند.
این کارخانه که امروز عمری نزدیک به 35سال دارد چگونه روزگار خود را سپری میکند؟
در اینجا لازم است تا قبل از شروع مباحث دیگر شرح حالی از وضعیت امروز این برند قدیمی را شرح دهم. ما امروز در کل مجموعه شرکت 500 کارگر داریم که در ردههای مختلف قرار گرفتهاند و مشغول کارند.
به استناد آمار میتوانم ثابت کنم که از محل فعالیت کاچیران حداقل 10هزار نفر مشغول کارند چرا که برای تولید چرخ خیاطی به قطعات زیادی نیاز داریم و طیف وسیعی از قطعهسازان ما را در این راه همراهی میکنند تا بتوانیم محصول مورد نظر را به تولید رسانده و روانه بازار کنیم.
ما معتقدیم محصولی که به تولید میرسانیم جزو با کیفیتترین محصولاتی است که در دنیا به تولید میرسد. همین که محصول ایرانی امروز در آلمان و اسپانیا و هلند عرضه میشود و مورد استفاده قرار میگیرد جای خوشحالی دارد. در آسیا دو برند ژاپنی هستند که جزو رقیبان محصول میشوند اما این دو در ژاپن تولید نمیشوند بلکه خطوط تولید خود را به تایلند و ویتنام انتقال دادهاند.
با توجه به رکود کنونی در بازار و کمرنگ شدن مصرف چرخ خیاطی در سبد خانوارهای ایرانی، به نظرتان این صنعت چگونه میتواند به حیات خود ادامنه دهد؟
در فضای کنونی که اقتصاد ایران به نفت وابسته بوده و محدودیتهای بینالمللی سبب ساز رکود در بازارهای مختلف کشور شده ما کماکان به تولید خود ادامه میدهیم و بر این باور هستیم که میتوانیم با تولید محصولی که برخی از مردم به اشتباه فکر میکنند دردنیای کنونی ارزش تولید ندارد، مشغول تولید انواع چرخ خیاطی هستیم و محصولی را به تولید میرسانیم که با نام ایران و برندهای معروف دنیا وارد بازارهای اروپایی شده است.
برخی ممکن است گمان کنند در عصر کنونی کمتر خانوادهیی به سراغ چرخ خیاطی میآید و حال که بازار در رکود قرار گرفته مراجعه مردم برای خرید این کالا بسیار کم شده است.
به افرادی که چنین برداشتی از صنعت چرخ خیاطی دارید جسارتا باید بگویم که مصرفکنندگان این کالا در کنار سایر لوازم خانگی خود، هنوز هم به دنبال خرید مدلهای جدید چرخ خیاطی هستند.
در این رابطه میتوان جهیزیه نوعروسان دهه 90 را بررسی کرد و دید که بیشتر نوعروسان بنا به سنتی قدیمی، چرخ خیاطی را در سبد کالاهای خود قرار میدهند. بنابراین نمیشود گفت بالکل مصرف این کالا منسوخ شده و افرادی که در این صنعت قرار دارند باید به فکر تولید کالایی دیگر باشند.
اتفاقا ما معتقدیم که چرخ خیاطی نیاز هر خانواده ایرانی است و بهتر است در خانه آنان جایی داشته باشد تا نه تنها نیاز روزمرهشان را تامین کند بلکه برای برخی زنان خانهدار منجر به ایجاد اشتغال نیز شود. از اینرو میتوان گفت که مصرف این کالا در حال حاضر جنبهیی منطقی به خود گرفته و جزو اصلیترین کالاهایی است که در سبد محصولات مورد نیاز یک خانواده قرار گرفته است.
حال ممکن است این پرسش به وجود آید که در رکود کنونی صنعت چرخ خیاطی ایران چگونه به فعالیت خود ادامه میدهد
از نظر من رکود موجود فقط در صنعت چرخ خیاطی اثر نگذاشته و سایه آن بر سر تمامی بازارهای کشور قرار دارد. این رکود البته تا اندازهیی به کمشدن قدرت خرید مردم و پایین آمدن تقاضا ربط دارد اما خیلی بیشتر به اعمال برخی سیاستها از سوی دولت است که تولید را زمینگیر کرده است.
منظور از دولت ساختار و نوع تفکر دولتی است که در بدنه عریض و طویل آن قرار دارد اما خوشبختانه دولت یازدهم نیز تلاش کرده تفکر جدیدی را به بدنه خود تزریق کرده و مدیران خود را متوجه اهمیت تولید کند. اما متاسفانه این طرز تفکر هنوز وجود دارد و تولید را مورد آزار قرار داده و باعث میشود تا تولیدکنندگان با توجه به اینکه دغدغههای گوناگونی دارند، بخشی از وقت خود را برای اصلاح چنین طرز تفکری اختصاص دهند.
این تفکر را چگونه میتوان اصلاح کرد؟
اصلاح این نوع تفکر زمان زیادی لازم دارد و اگر این طرز تفکر با سرعت اصلاح میشد که ما به عنوان تولیدکننده وقت بیشتری را برای آن اختصاص میدادیم. واقعیت این است که با وجود تمامی شعارهایی که علیه مبارزه با فساد، قاچاق، حمایت از تولید داخل، صادرات و... داده میشود، در عمل ما تغییرات عمدهیی در سیاستگذاریها دیده نمیشود.
شاکله دولت عمدتا ضد تولید طراحی شده و تفکر مدیران دولتی نسبت به حمایت از تولید بسیار متفاوتتر از آن چیزی است که ما به دنبال آن هستیم. این موضوع هیچ ربطی به دولت یازدهم ندارد و به خاطر اقتصاد متکی به نفت و غفلت از تولید به وجود آمده است.
ما تولیدکنندگان امروز به جایی رسیدهایم که از دولت میخواهیم کاری به کارمان نداشته باشد و اجازه دهد تا به برنامهریزی برای تولید، عرضه و صادرات محصولاتمان داشته باشیم اما متاسفانه رفتارهایی دیده میشود که جز دلسردی برای تولیدکننده چیز دیگری باقی نمیگذارد. به عنوان مثال بازار داخلی امروز سرشار از کالاهایی شده که به صورت قاچاق سازمان یافته وارد کشور شدهاند.
گمان نکنید این کالاها را چند کولبر شبانه و با اسحله وارد کشور کردهاند. این کالاها در روز روشن از مبادی رسمی وارد شده و متاسفانه مسوولان یا توان مقابله با آن را ندارند یا اینکه خدایی نکرده خود در سود حاصل از این تجارت شریک هستند. وگرنه دلیلی ندارد که این همه کالای قاچاق در انواع بازارهای کشور وجود داشته باشد و هیچ کدام از دستگاههای نظارتی هم اقدامی کوبندهیی برای پایان دادن به این نوع تجارت که ضربات جبرانناپذیری به تولید داخلی زده، انجام ندهند.
با توجه به اینکه بازار چرخ خیاطی را برخی از کالاهای قاچاق به خود اختصاص داده این موضوع تا چه اندازه بر روند تولیدی شما تاثیر گذاشته است؟
امروز در حالی که ما بهترین چرخ خیاطی دنیا را به تولید میرسانیم و در مطرحترین بازارهای خارجی عرضه میکنیم میبینیم که در بازار، انبوهی از برندهای مختلف چرخ خیاطی وجود دارد که به اسم چرخ خیاطی صنعتی با تعرفه بسیار پایین وارد کشور شدهاند. قاچاق فقط این نیست که شما کالایی را مخفیانه وارد کشور کنید بلکه دور زدن و سوءاستفاده از قانون برای ورود برخی کالاها نیز قاچاق محسوب میشود.
حال شاید سوال این باشد که در چنین شرایطی سیاستگذار چه اقدامی باید انجام دهد و با توجه به اینکه تیم اقتصادی دولت را افرادی صاحبنظر و شناسنامهدار تشکیل میدهند، چه انتظاراتی از آنها میتوان داشت؟
از نظر من به عنوان یک مدیر از جامعه مدیران بخش تولید کشور، سیاستگذار بهتر است در ابتدا خود را به جای تولیدکننده بگذارد و بداند که در چه فضایی اقدام به تولید کالای خود میکند. یک تولیدکننده بنگاه متوسط مجبور است ماهانه حقوق و مالیات صدها کارگر را به موقع بپردازد، حق بیمه آنان را پرداخت کند، انواع مالیاتها از جمله مالیات بر ارزش افزوده را به موقع بپردازد، تسهیلات بانکی را با سود بالا دریافت کند و در فضایی به تولید بپردازد که ثبات اقتصادی و تصمیمگیری در آن وجود نداشته باشد.
در چنین شرایطی تولید رشد پیدا میکند اما متاسفانه امروز برخی از تولیدکنندگان ما مجبور به حفظ خطوط تولید خود هستند و با توجه به فضای موجود نه قادر به سرمایهگذاریهای بالاترند و نه اینکه مایلند کسب و کارشان را توسعه دهند. سیاستگذاران اقتصادی کشور گاه در برخی تحلیلهای اقتصادی عنوان میکنند که بازار باید رقابتی باشد و در بازار رقابتی محصولات عرضه شود.
ای کاش این اتفاق بیافتد اما پرسش اینجاست که آیا فقط با برداشتن تعرفهها و باز گذاشتن درهای واردات بازار رقابتی شکل میگیرد؟ طبیعتا به دلیل برخی سیاستگذاریهای دولتی تولیدکنندگان ما امروز دچار برخی مشکلات در بازاریابی، فروش و صادرات شدهاند. از این رو تا برای رقابتیسازی اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران قرار نگیرد، هر گونه اقدامی منجر به تعطیلی کارخانهها و ورود کالا به قیمت بسیار بالا و کیفیت پایین منجر خواهد شد.
البته امروز خوشبختانه فضایی به وجود آمده که سیاستگذاران اقتصادی کشور به دنبال حل مشکلات اساسی اقتصاد ایران هستند که طبیعتا با حل این مشکلات همه بخشهای تولید متنفع خواهد شد.
با روی کار آمدن دولت یازدهم و تغییر برخی رویکردها در فضای کلان اقتصادی، بخش تولید کشور چگونه میتواند از مزیتهای این فضای جدید متنفع شود؟
ما معتقدیم که اگر سیاستگذاریهای کلان اقتصادی به درستی صورت گیرد همه بخشهای تولید از آن بهره میبرند اما وقتی که یک سیاست به اشتباه در کشور به اجرا درآید همه مردم ضرر آن را خواهند داد که در این رابطه نمونههای بسیاری را میتوان مثال زد.
تعطیل شدن کارخانهها و واحدهای تولیدی در کشور چیزی جز بیکاری و افزایش معضلات اجتماعی را در پی نخواهد داشت و فقر که گسترده شود ایمان نیز از بین میرود و برخی برای تامین مایحتاج خود بطور طبیعی از زندگی شرافتمندانه فاصله گرفته و رو به دزدی میآورند. آیا هرگز از خود پرسیدهاید چرا این همه بزهکاری اجتماعی بالا رفته و کیف قاپی و دزدی رواج پیدا کرده است؟
این موضوع بدان خاطر است که توان درآمدی خانوارهای ایرانی کاهش یافته و برخی برای تامین مایحتاج خود مجبورند دست به چنین اقداماتی بزنند. از این رو بهتر است تا دولت از سرمایهگذاریهایی که برای تولید در کشور صورت گرفته حمایت لازم را به عمل آورده و راه صادرات را تسهیل و در را به روی کالاهای قاچاق و واردات غیر ضروری ببندد.
در حال حاضر محصولات شما به چه کشورهایی صادر میشود. آیا در این خصوص توانستهاید برندسازی کنید؟
ما به تولید انواع چرخ خیاطی مشغول هستیم که عمده آنها برای تامین نیاز خانوار طراحی شده است. با توجه به اینکه محصولات کاچیران از کیفیت بالایی برخوردار است توانستهایم به بازارهای اروپایی به ویژه آلمان ورود پیدا کنیم و به عرضه محصولاتمان در آن بازار بپردازیم.
با توجه به سختگیریهایی که برای حضور در بازارهای امریکا وجود دارد نتوانستهایم راهی به این بازار بگشاییم اما امیدواریم با اجرایی شدن برجام بتوانیم چنین اقدامی را انجام دهیم چون معتقدیم محصولی را به تولید میرسانیم که هم دارای کیفیتی بالاست و هم اینکه از قیمت مناسبی بهره برده است.
مشکل اینجاست که نتوانستهایم در بازارهای صادراتی این محصولات را با برند خودمان عرضه کنیم چونبا توجه به مشکلات تحریم قادر نبودهایم که برند خودمان را در این بازار به اثبات برسانیم و با استفاده از نامهای معتبر اروپایی محصولات خود را صادر کردهایم که البته جمله ساخت ایران روی آن حک شده است. اما به هر حال مردم اروپا بیشتر مایلند تا برندهایی را که سالها با آن خو گرفتهاند و اعتمادشان را جلب کرده مورد استفاده خود قرار دهند.
از این رو ما سعی کردهایم تا محصول با کیفیت خود را با برندهایی که آنان میخواهند عرضه کنیم که البته این کار در دنیای تجارت اقدامی طبیعی است. اما شاید اگر تحریمها وجود نداشت و بطور کامل محدودیتهای بانکی برداشته میشد راحتتر به صادرات میپرداختیم و مجبور نبودیم برای حضور در بازارهای صادراتی بهای زیادی بپردازیم.
در میان مردم اروپا محصولات شما چه جایگاهی توانسته کسب کند؟
برای مردم اروپا این کالا سرشار از نوستالوژی است ضمن آنکه برای هر خانواده اروپایی میصرفد تا این کالا را در خانه خود داشته باشند و به دلیل بالا بودن هزینه خیاطیها، برخی از دوخت و دوزها را در خانه انجام دهند. عمده صادرات ما به آلمان است و توانستهایم بازار مناسبی در این کشور داشته باشیم.
در این کشور حداقل یک شبکه و به طور شبانهروزی آموزش خیاطی به مردم ارائه میدهد تا زنان و مردان بتوانند در کنار سایر کارهای خود با استفاده از همین چرخ خیاطیهای خانگی به دوخت و دوز انواع البسه و تزیینات روی آورند.
بنابراین نوع استفادهیی که این کالا در اروپا دارد متنوع بوده و خانوادهها به دنبال خرید این محصول هستند. در ایران با توجه به ارزان بودن خدمات دوخت و دوز شاید برخی از خانوادهها مایل نباشند چنین کالایی را در خانه خود نگه دارند اما اگر به هر دلیلی دستمزد خیاطان بالا رود یا دسترسی به آنان کم شود طبیعتا به سمت خرید چرخ خیاطی روی خواهند آورد.