بررسی وضعیت صنعت پوشاک کشور و اثر حمایت از پوشاک ایرانی بعد از خسارت فراوان تولیدکنندگان پوشاک پلاسکو .
حزنانگیز است اما بیکار شدن کارگران و سوختن محصولات فروشندگان و توزیعکنندگان پوشاک در اثر آتشسوزی و فروریختن ساختمان عظیم پلاسکو لازم بود تا تکانی بخوریم. به فکر فرو رویم که سرنوشت این همه کارگر و فروشنده و سرمایه ازدسترفته چه میشود. یک پاسخ در شبکههای اجتماعی این بود: «از این پس به پوشاک ایرانی بهای بیشتری میدهیم.» حتی کمپینی هم راه افتاده که سرمنشأ آن، ایده دکتر محمدتقی نوربخش، مدیرعامل تأمین اجتماعی بود.
او در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به بیکارشدن 3500 نفر در اثر حادثه پلاسکو پیشنهاد کرد که ایرانیان تا شب عید، «کفش و پوشاک ایرانی بخرند تا باعث رونق سایر تولیدیها و جذب این کارگران شوند». اما لازم است همینجا از خود سوال کنیم چرا ایرانی، ایرانی نمیخرد؟ همه ما در سبد خرید پوشاکمان، کمترین سهم را به پوشاک ایرانی میدهیم. برای خودمان هم هزار و یک دلیل داریم.
یکی میگوید کیفیت کالای ایرانی ضعیفتر از انواع خارجی است. جنس خارجی از نوع چینیاش بسیار ارزانتر از لباس ایرانی است و به یاد نمیآوریم که دو دهه پیش، محصولات ایرانی برندهای البسکو، مات جین، پاتن جامه و امثال آنها، انتخاب اول مصرفکنندگان ایرانی بود. عجیب است که وقتی در نوشتن این گزارش از برخی اطرافیانم نام چند برند داخلی تولیدکننده پوشاک را پرسیدم، بهسختی میتوانستند نام دو سه تا از آنها را به یاد بیاورند. اما چرا در سال 95 سهم اصلی بازار پوشاک کشور در اختیار محصولات بیکیفیت چینی و آسیای شرقی و پوشاک قاچاق غربی شده است؟ دولت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان؛ کدام یک تقصیر بیشتری دارند؟
مزیت نسبی ایران در تولید جلیقه، تیشرت و پوشش سر
سوال مهم در این میان این است که ایران با میزان مزارع زیرکشت الیاف و وضعیت بهرهوری صنعتی و میزان تکنولوژی که در اختیار دارد، دارای مزیت نسبی برای تولید پوشاک است یا خیر؟ باید به صورت کوتاه مزیت نسبی را توضیح داد. فرض کنید کشور X دارای صنایع عظیم نفتی یا خودرویی است، اما تصمیمسازان آن کشور به این نتیجه میرسند که باید در زمینه پوشاک خودکفا شوند. اقتصاددانان در این مرحله به این پرسش باید پاسخ دهند که آیا تولید پوشاک در چنین کشوری میصرفد یا باید همچنان به واردات ادامه داد.
ممکن است نتیجه گرفته شود که هزینه کشت مزارع الیاف، تبدیل آنها به پارچه و درنهایت تجهیز کارخانههایی که این پارچهها را به پوشاک مبدل میسازند بسیار زیاد است. برای همین احتمال میرود که هزینه صرف افزایش تولید و تجهیز بیشتر صنایع نفتی یا خودرویی همان کشور شود و واردات پوشاک ادامه یابد. در مقابل کشور Y شرایطی متفاوت با کشور X دارد. لذا آنها هم به این نتیجه میرسند که در تولید پوشاک نسبت به کشور X مزیت نسبی دارند اما کشور X مزیتی نسبی در نفت و خودروسازی دارد. بنابراین هردو کشور به تقویت صنایعی مبادرت میکنند که در آنها مزیت نسبی دارند.
دکتر محمدرضا منجذب، عضو هیئتعلمی دانشکده امور اقتصادی، در پژوهشی به مزیت نسبی صنعت پوشاک در کشور پرداخته است. او به این نتیجه رسیده که با وجود افزایش تقاضای جهانی برای اکثر محصولات صنایع پوشاک در جهان، ایران جز در دو بازه زمانی موفق نبوده و طی دوره 1372 تا 1376 در انواع پوشاک، صادرات و مزیت نسبی صنعت پوشاک ایران رو به کاهش بوده است.
در مقابل نتیجه دیگری هم به دست آمده و آن این است که ایران در زمینه تولید انواع تیشرت، پوشش سر و جلیقه، رشد صادراتی داشته و همراه با افزایش سهم نسبی ایران از بازار جهانی، مزیت نسبی صادراتی کشور نیز افزایش یافته است. اما جمشید فهیمیفر و یحیی فتحی در پژوهش خود به این نتیجه رسیدهاند که تولید «کلاه مردانه»، «لباس زنانه و دخترانه و بچهگانه»، «لباس رو از پنبه»، «لباس روی مردانه و پسرانه» و «لباسهای روی زنانه و دخترانه و بچهگانه» به ترتیب، دارای بیشترین مزیتهای نسبی برای صادرات پوشاک ایرانی هستند.
کشورهای هدف صادرکنندگان پوشاک ایرانی کجاست؟
فهیمیفر و فتحی از پژوهشگران موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی در پژوهشی با عنوان «بررسی مزیت نسبی و اولویتبندی بازارهای هدف صادرات پوشاک ایران» به این نتیجه رسیدهاند که کشورهای سنگاپور، ایرلند، زلاند نو، انگلستان، فرانسه، اتریش، بلژیک، کانادا و استرالیا به ترتیب مهمترین بازارهای صادراتی بالقوه پوشاک ایران محسوب میشوند.
کدام کشورها صادرکننده عمده پوشاک به ایراناند؟
امارات متحده عربی، کشورهای صنعتی اروپا، چین، هند، پاکستان، ترکیه و کشورهای جنوب شرقی آسیا از عمده صادرکنندگان پوشاک به ایران هستند. بررسی کشورهای صادرکننده پارچه به ایران نشان میدهد که چین، امارات متحده عربی، ترکیه، بنگلادش، پاکستان، عربستان، فرانسه، بلژیک، هند و کرهجنوبی بیشترین سهم را در میان صادرکنندگان پارچه به ایران به خود اختصاص دادهاند.
تولیدکنندگان پوشاک ایرانی به نوآوری احتیاج دارند
پنج پژوهشگر از دانشگاههای تبریز و پیام نور تهران که همگی دانشآموخته اقتصاد و مدرس این رشته در دانشگاههای مذکور هستند، در پژوهشی تلاش کردهاند به این سوال پاسخ دهند که آیا نوآوری میتواند نجاتبخش صنعت پوشاک ایران باشد و سهم تولیدات این صنعت را در بازار افزایش دهد یا خیر؟ افزایش سهم بازار از آن جهت اهمیت دارد که در پژوهش دیگری نتیجه این بوده که در صورت تمایل به سود بیشتر در یک صنعت حتما باید به فکر افزایش سهم بازار آن صنعت افتاد. ممکن است ذهنمان به سمت اهمیت تبلیغات در افزایش سهم بازار برود.
اما بهتر است بدانیم پژوهشی سالها پیش نشان داده که تبلیغات نقش قطعی در افزایش سهم بازار ندارد. اما برگردیم به پژوهش آن پنج پژوهشگر. این پژوهش نشان داده قطعا نوآوری میتواند باعث افزایش سهم بازار شود.
دولت برای تولیدکنندگان پوشاک باید چه کند؟
دولت باید به واحدهای تولیدی پوشاک اطلاع دهد و به آنها تضمین دهد که افزایش مخارج تحقیقاتی میتواند موجب افزایش سهم بازار و سود آنها شود. از سوی دیگر دولت باید مشوقهای مالی از قبیل معافیت یا جبران مالیات بر درآمد در هزینههای تحقیقاتی، افزایش بودجه برای پژوهشهای صنعتی، اعطای یارانه برای راهاندازی و یا تجهیز واحدهای تحقیقاتی، حمایت از استادان و پژوهشگران دانشگاهی که برای بخش صنعت تحقیقات کاربردی انجام میدهند، را پرداخت کند. پرداخت تسهیلات با نرخ سود پایین و حتی صفر درصد کار دیگری است که باید دولت انجام دهد.
ایرانیها چرا لباس خارجی میخرند؟
حبیبالله دعایی و ژاله فرزانه حسنزاده در دانشگاه فردوسی مشهد پژوهشی انجام دادهاند که هدف از آن بررسی ادراک مصرفکنندگان از برندهای خارجی در مقابل برندهای داخلی در سه کشور ایران، کرهجنوبی و ژاپن بوده است. این مطالعه مربوط به سال 1389 است. بررسیهای انجامشده برای بازار ایران نشان میدهد سهم ایران از بازار 160 میلیارد دلاری پوشاک دنیا ناچیز است. سهم آن در تجارت جهانی منسوجات 5 درصد و در تجارت جهانی پوشاک تنها 2 درصد است.
این دو پژوهشگر به پژوهش دیگری در سال 2001 ارجاع میدهند که به کارکرد برندها در عرصه پوشاک توجه کرده است. بر اساس آن پژوهش تعیین گستره، توجه به جزئیات و توجه به نگرشهای مصرفکنندگان میتواند ضامن موفقیت یک برند در صنعت پوشاک باشد. در پژوهش دانشگاه فردوسی مشهد، نتیجه این بود که با اینکه ارتباط عاطفی مردم ایران به برندهای خارجی کمتر از دو کشور دیگر است، استمرار خرید از آن برندها بیشتر از دو کشور دیگر بوده است.
این پژوهش، تناقض میان این دو عامل را اینطور توجیه میکند که از قدیم، ایرانیها با اجناس آمریکایی مواجه بودهاند و خرید و مشاهده کیفیت بالای محصولات این کشور باعث شده نوعی اطمینان در ذهن ایرانیان نسبت به اجناس خارجی ایجاد شود. از طرف دیگر، چون مخاطبان اجناس باکیفیت آمریکایی ایرانیان مرفه بودهاند، خرید کالای خارجی نوعی شأنیت ایجاد میکرده است. این در حالی است که بر اساس نتایج این پژوهش، مردم کشورها با توسعه اقتصادی کشورشان، استقبال بیشتری از محصولات بومی خود میکنند.
قاچاق با صنعت پوشاک و نساجی چه کرده؟
واردات کالای قاچاق یا غیررسمی از چالشهای جدی برای کارآفرینی، افزایش ظرفیت تولید و توسعه صنعت در کشور به شمار میآید. یکی از صنایعی که از قاچاق تاثیر منفی گرفته، صنعت نساجی کشور است. واردات غیرقانونی محصولات نساجی و پوشاک، بهرهوری پایین، فرسوده بودن ماشینآلات، پایین بودن مقیاس تولید و کمبود نقدینگی ازجمله مشکلات این صنعت است. اینها مواردی است که فرهاد خداداد کاشی و هانیه فیروزجنگ در پژوهش خود به آنها اشاره میکنند. صنعت نساجی و بافندگی نمونهای از فعالیتهای تولیدی در ایران بوده که به دلیل رقابت محصولات خارجی روبهزوال گذاشته است.
بالا بودن قیمت تمامشده محصولات نسبت به کالاهای مشابه خارجی، فقدان دانش پیشرفته، تامین نقدینگی در گردش، بدهی صنعتگران به بانکها، بالا بودن نرخ بهره، فرسوده بودن ماشینآلات، عقبافتادگی در زمینه مدسازی، اتخاذ سیاستهای تعرفهای متغیر برای صادرات و واردات کالا، ضعف قوانین تولید در کشور، رکود داخلی و نابهسامانی فضای کسبوکار ازجمله تنگناهایی هستند که صنعتگران در بخش نساجی امروزه با آن دستوپنجه نرم میکنند. قاچاق گسترده پوشاک و پارچه از کشورهایی مانند چین، ترکیه، امارات، تایلند و... صنایع نساجی کشور را با بحران مواجه ساخته است.
برآوردها نشان میدهد حجم قاچاق پارچه و پوشاک بیش از میزان صادرات در این صنایع است. براساس اطلاعات ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، محصولات نساجی و پوشاک رتبه دوم را در خصوص آمار قاچاق به خود اختصاص دادهاند. قاچاق پوشاک و پارچه به دلیل حملونقل آسان، عدم فسادپذیری، قابلیت نقدشوندگی سریع و برخورداری از ارزشافزوده بالا همواره مورد توجه بوده است .