وقتی به اواخر سال نزدیک میشویم یکی از بحثهایی که همواره مطرح است، افزایش حقوق کارگران است. براساس گفته مسئولان دولتی باید هرسال حقوق کارگران با نرخ تورم، تناسب داشته باشد.
چندی پیش محمدباقر نوبخت گفت: بر اساس پیشبینیهای نرخ تورم در سال آینده، حقوق همه شاغلان و بازنشستگان نیز براساس این نرخ ۸درصدی، حدود ۱۰درصد افزایش خواهد یافت. براساس مفاهیم مبانی علم اقتصاد، وقتی هزینه تولید افزایش مییابد، قیمتها هم افزایش پیدا میکند.
این افزایش قیمت از یک طرف برای کارگر و از طرف دیگر برای کارفرما هزینهبر است. یکی از عواقب این امر فشار بر معیشت حقوقبگیران با دستمزد ثابت است. زیرا با این هزینهها آنان زندگی را بهسختی میگذرانند. از طرف دیگر افزایش قیمتها کارفرما را با مشکلاتی روبهرو میکند و او را بر سر دو راهی قرار میدهد.
کارفرما از یکسو باید به افزایش حقوق کارگران توجه کند و از سوی دیگر باید سعی کند در بازار با دیگران رقابت کند. در این بین پرسش این است که افزایش حقوق کارمندان که یکی از عوامل افزایش هزینه تولید است، چقدر برافزایش قیمتها تاثیر دارد؟
مناسبترین راه، افزایش بهرهوری
یحیی آلاسحاق وزیر بازرگانی دولت ششم با بیان اینکه افزایش حقوق کارمندان همزمان با افزایش قیمتها در همه جای دنیا اتفاق میافتد و یک امر طبیعی است تا تعادل اقتصادی شکل بگیرد به صمت میگوید: هر فردی به اندازه آوردهای که دارد باید حق بگیرد تا هر چیز به جای خود باشد، تعادل بهم نخورد و نابسامانی ایجاد نشود. به این ترتیب نمیشود به دلیل اینکه با جایی مشکل داریم، حق دیگری را ندهیم یا به دلیل اینکه یکی اضافهخواهی میکند، جلوی رقابت من تولیدکننده گرفته شود.
رییس پیشین اتاق تهران با بیان اینکه بهتر است قبل از همه به این فکر باشیم که هزینه مواد اولیه کاهش پیدا کند و توان تولیدکننده برای رقابت افزایش یابد، اذعان میکند: باید سعی کنیم قیمت انرژی، برق، اجاره محل، هزینههای بانکی و... را کاهش دهیم. آنچه از این مثالها برمیآید، حفظ تعادل در تمامی عوامل تولید است.
اگر بتوانیم منصفانه رفتار کنیم، میتوانیم تعادل مد نظر را حفظ کنیم. همانطور که در اسلام هم آمده باید برای حفظ انصاف، حق و تعدی نکردن به حقوق دیگران تلاش کنیم تا کارگر و کارفرما راضی باشند و هردو احساس نشاط کنند.
وی ادامه میدهد: اگر رابطه پدر و فرزندی بین آنها شکل گیرد، بهتر میتوانند همدیگر را درک کنند اما جایی که یک طرف بخواهد با روحیه زیادهخواهی بیشتر از حقوق خود تجاوز کند، مشکل ایجاد میشود. آلاسحاق در ادامه به راهحل این مسئله اشاره و بیان میکند: برای ساماندهی رابطه کارگر و کارفرما باید ریشههای اقتصادی را به شکل کلان بنگریم و تعادل را در اقتصاد ایجاد کنیم تا همه ذینفعان به حق خود برسند زیرا نبود تعادل در اقتصاد موجب نابسامانیهای زیادی میشود.
بهطور نمونه اگر هزینههای مالی، عوارض گمرک و مواد اولیه زیاد باشد، تعادل بهم میخورد. بنابراین آنچه مهم است این است که اگر تعادلی در بازار ایجاد شود تا قدرت خرید مردم، با قیمت تمامشده محصول همخوانی داشته باشد همه از این قضیه بهره میبرند. مشاور رییس اتاق ایران در ادامه درباره اینکه چه کنیم که هزینههای تولید مقرون به صرفه باشد، ابراز میکند: بهترین و مناسبترین راه، افزایش بهرهوری است. اگر بهرهوری منطقی باشد و استانداردها در آن لحاظ شود، همه چیز سر جای خود قرار میگیرد.
منظور از بهرهوری هم توازن بین هزینههاست، به این شکل که هزینهها برای محصول به بهترین شکل باشد. اگر قرار است برای قیمت تمامشده یک محصول میزان مشخصی را هزینه کنیم، باید درنهایت محصولی داشته باشیم که با هزینهها هماهنگی داشته باشد. بنابراین اینطور نیست که هزینههای من تولیدکننده با رقیبم متفاوت باشد.
آلاسحاق در ادامه از لزوم تفکیک مسائل اقتصادی از سیاسی سخن گفته و اظهار میکند: متاسفانه خیلی از موارد اقتصادی را سیاسی میکنیم که ضربه بزرگی به اقتصاد وارد میکند. ما هر حرکتی که میکنیم آن را سیاسی میبینیم، همین باعث شده که قانون کار، دستمزد و تمام مسائل کارگر و کارفرما را نیز سیاسی ببینیم. گاهی جریان سیاسی طوری به نفع کارگر یا کارفرما پیش میرود که یکی را برضد دیگری برانگیزد و در نهایت خود آن جریان سود ببرد. در حالیکه اگر به دنبال برطرف کردن مشکل دو طرف هستیم، نباید اجازه دهیم فضای اقتصادی دستخوش مسائل سیاسی شود.
نیروی کار، سرمایه است
مجیدرضا حریری، نایبرییس اتاق بازرگانی ایران و چین با بیان اینکه ارزش نیروی کار در ایران آن چیزی نیست که انتظار میرود، به صمت میگوید: یک دیدگاه سنتی بین کارفرمایان نسبت به نیروی کار وجود دارد، به این شکل که آنها نیروی کار را جزو منابع انسانی و سرمایه نمیدانند.
وی تاکید میکند: اینکه میگویند ایرانی تنبل است و کار نمیکند، را به هیچ وجه قبول ندارم، ما نیروی کار بسیار خوبی در کشور داریم که باید به آن بها دهیم. نکتهای که در این بین وجود دارد این است که در ایران بهرهوری بسیار پایین است. البته بهرهوری نیروی انسانی موضوع نیروی کار نیست بلکه به نحوه مدیریت و دانش کارفرما بر میشود. حریری ادامه میدهد: متاسفانه نگاه اقتصاد و تولید به ابزار تولید سنتی است و نه پیشرفته. ارزش نیروی کار، منابع انسانی و ارزش سرمایه در اینجا معنی واقعی ندارد.
وی دلیل این امر را ناشی از چند مسئله میداند و اظهار میکند: از آنجایی که اقتصاد نفتی و دولتی است، این تصور شکل گرفته است که نیروی کار برای دولت کار میکند و دولت بزرگترین کارفرماست. متاسفانه این فرهنگ شکل گرفته که دست دولت از طریق چاههای نفت در جیب مردم است، پس کار کنید یا نکنید مهم نیست. بنابراین تا زمانی که از اقتصاد نفتی و دولتی فاصله نگیریم مشکل حل نمیشود.
نایبرییس اتاق بازرگانی ایران و چین دلیل دیگر را در نبودن افراد در جایگاه واقعی خود دانسته و ابراز میکند: تعداد زیادی از کسانی که در بخش خصوصی، نقش کارفرما را ایفا میکنند بر اساس لیاقت و دانش ذاتی، صاحب آن بنگاه نشدهاند و خیلیها بر اساس رانتهای تقسیم شده بر سر کار هستند.
وی با اشاره به رابطه کارگری و کارفرمایی در گذشته میگوید: به طور سنتی اگر رابطه کارگری و کارفرمایی و استاد و شاگردی را نگاه کنیم، میبینیم که همواره یک رابطه انسانی مبتنی بر منافع دو طرف وجود داشته اما از وقتی تولید شکل صنعتی به خود گرفت و اقتصاد بر اساس اقتصاد نفتی، اقتصاد صنعتی شد در این گرداب گیر کردیم.
وی ضمن اشاره به اینکه افزایش حقوق کارگران معضلی است که هیچ کس را راضی نگه نمیدارد، اذعان میکند: هر سال کمیته سهجانبهای تشکیل میشود که متشکل از نماینده کارفرمایان، دولت و کارگران است و در آن بر سر دستمزد کارگران چانهزنی میکنند اما طنز تلخ ماجرا این است که هم کارگر و هم کارفرما از نرخ دستمزدی که در پایان هر سال برای سال آینده تعیین میشود به شدت آزرده هستند و آن را نمیپسندند. نتیجه هم آن میشود که از سر این میز سهجانبه هیچ کس راضی بلند نمیشود.
حریری ادامه میدهد: بهطور اصولی در صنایع ما، هزینه دستمزد نیروی کار در قیمت تمام شده میزان معینی است. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی رقم ۷ تا ۱۰درصد را نشان میدهد، اگر این رقم ۳۰درصد هم اضافه شود اثر آن در تولید نهایی کمتر از ۱درصد میشود.
کلام آخر
نیروی کار به حمایتی بیشتر از کمکهای مادی نیاز دارد تا بتواند به شکل بهینه زندگی کند. در این بین باید نگاه سنتی و سیاسی به رابطه کارگر و کارفرما را تغییر دهیم و با نگرشی کلان به دنبال حق و حقوق ذینفعان باشیم. بنا به باور کارشناسان، بهترین راه، افزایش بهرهوری است تا بین هزینهها توازن ایجاد شود و همه چیز سر جای خود قرار گیرد.