بسیاری از مردم اعتقاد دارند که کسبوکارهای نوین جزو مشاغل لوکس یا به اصطلاح لاکچری هستند. دلیل آن نیز مشخص است چراکه نوع و ماهیت و خدماتدهی آنها متفاوت از مشاغل سنتی است.
البته مسئولان حوزه فناوریهای نوین همواره بر گسترش این نوع کسبوکارها تاکید میکنند اما یک نکته جا میماند؛ اینکه کسبوکارهای نوین لزوما در پیوند تولید نمیتوانند قرار گیرند و به نوعی خدماتدهی و تکمیل حلقه مصرف در جامعه هستند. آن هم در زمانی که حجم گستردهای از شاغلان کشور در بخش خدمات فعالیت میکنند و به نظر میرسد تاکید مسئولان بر گسترش کسبوکارهای نوین ادامه روند افزایش شغلهای خدماتی باشد.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از پایگاه خبری گسترش، این نکتهای است که جای پردازش بیشتر دارد زیرا دیگر خبری از تولید و خلق نوآوری صنعتی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد بلکه شرایطی ایجاد میشود که صاحبان ایده و خلاقیت میتوانند توانمندی خود را در فضای وب بیشتر بروز دهند. با این حال همین روند نیز میتواند بخش سنتی صنعت را سالها در رکود به سر برده را تحرکی دیگر دهد.
به عبارتی، هرچند کسبوکارهای نوین نمیتوانند تکمیلکننده حلقه تولید صنعتی باشند و تنها در مسیر خدماتدهی مصرفی مردم جامعه تعریف میشوند اما به تنهایی میتوانند مکمل بخش صنعتی سنتی باشند که ممکن است در جریان رکود اقتصادی چند ساله زمینگیر شده باشد.
از اینرو، کسبوکارهای نو یا همان استارتآپها از این دیدگاه نهتنها تهدید به شمار نمیآیند بلکه خود فرصتی دوباره برای زایش صنایع درگیر رکود هستند. به عنوان نمونه، در سالهای گذشته بیش از ۶۰ درصد بازار کار کشور دراختیار بخش مسکن بود اما با سایه افکندن رکود در سالهای گذشته بر این بخش، آمار فعالان اقتصادی، کارآفرینان و شاغلان بخش مسکن اعم از سختافزاری، نرمافزاری و مشاغل وابسته و پیوسته به آن در حوزههای تولید، صنعت و خدمات به شدت روند نزولی را در پیش گرفته است.
از آنجا که هم در حوزه احداث مسکن جدید و هم حوزه خرید و فروش واحدهای مسکونی موجود، این بخش دچار رکود شده، لازم است برای کارآفرینی در حوزه مسکن به دنبال مشاغل جدید باشیم؛ به ویژه که اشتغالزایی در زیرگروههای سنتی بخش مسکن مانند کارگران ساده، نیمهحرفهای و حرفهای ساختوساز، کاردانهای فنی و مهندسان ساختمان درحالحاضر مستلزم سرمایهگذاری گسترده است که با توجه به عمیق بودن رکود فعلی که نشانههای خروج از آن به کندی نمایان میشود، ریسک سرمایهگذاری در این بخش بالا رفته است. بنابراین میتوان با اندکی خلاقیت، مشاغل جدیدی در بخش مسکن و ساختمان ایجاد کرد.
نمونههای مشاغل نوین
بسیاری از مردم، بازاریابی در حوزه مسکن را با ایجاد دفاتر مشاوره املاک برابر میدانند؛ شغلی که شاید برای بسیاری از دانشآموختگان دانشگاهی بهویژه تحصیلات تکمیلی ورود به آن چندان خوشایند نیست؛ حال آنکه با اندکی خلاقیت و تحقیق و تجسس در این بخش میتوان با ایجاد شرکتهای دانشبنیان، IT پایه و استارتآپی، هم مشاغلی که از نظر جایگاه اجتماعی در سطوح بالاتری باشند ایجاد کرد و هم درآمدهایی به مراتب بیشتر از راهاندازی دفاتر مشاوره املاک کسب کرد.
همچنین با توجه به افزایش روزافزون حضور گردشگران حرفهای خارجی به کشور از یک سو و کمبود زیرساختهای اسکان آنها از سوی دیگر، میتوان با ایجاد دفاتر و شرکتهای مسکنیاب در بستر IT، به تهیه مسکن مورد نیاز آنها به صورت اسکان موقت و کوتاهمدت اقدام کرد.
همچنین برنامهنویسان خلاق در حوزه استارتآپ میتوانند اپلیکیشنهای مرتبط با بخش مسکن از قبیل معرفی واحدهای موجود در مناطق مختلف پایتخت و کلانشهرها برای خرید، فروش، رهن و اجاره را به کاربران معرفی کرده و با دریافت کارمزدهای بسیار پایین اما در سطحی گسترده به درآمدزایی دست یابند. به علاوه اینکه اپلیکیشنهای تخمین نرخ ملک قابل طراحی است به این صورت که نرم افزار تلفن همراه خاصی طراحی شود که با دریافت اطلاعاتی درباره محله، متراژ، سن ساختمان، داشتن یا نداشتن امکانات جانبی از قبیل آسانسور، پارکینگ، انباری و... نرخ ملک متقاضی را تخمینزده و سپس در برابر این خدمت مبالغ محدودی که البته گستره عظیمی را دربر میگیرد، از متقاضی به صورت الکترونیکی مطالبه کند.
از دیگر اپلیکیشنهای مورد نیاز زندگیهای گسترده شهری در پایتخت و دیگر کلانشهرها، درخواست کارگر تعمیر و نگهداری ساختمان در همه رشتهها اعم از تاسیسات خرد و کلان است. بزرگترین مزیت چنین مشاغلی، نیاز به سرمایهگذاری اندک ولی بازگشت سرمایه زیاد است.
نمونهها کم نیستند
از دیگر شرکتهای مرتبط با نگهداری ساختمان، میتوان به ایجاد دفاتر و موسسههایی برای مدیریت مالی ساختمانهای بزرگ اشاره کرد. مدیریت مالی اینگونه ساختمانها که به طور معمول در دنیا به صورت شرکتی و هیاتمدیرهای اداره میشوند، چندان در ایران رایج نیست حال آنکه با توجه به زیاد بودن ساکنان چنین ساختمانهایی، وجود یک نفر به عنوان مدیر ساختمان نمیتواند کاری از پیش ببرد به ویژه که نظام حسابداری چنین ساختمانهایی نیز منحصر به فرد است که درآمد و ورودی این آن همواره ثابت و فقط به شکل مطالبه شارژ از ساکنان است اما خروجی و هزینههای آن بسیار گسترده و دامنه دار است که درنتیجه نحوه هدایت منابع به مصارف نیازمند مدیریت قوی است.
این در حالی است که یک شرکت حرفهای حسابداری ساختمان میتواند با بر عهده گرفتن جمعآوری منابع مالی و سپس تزریق آن به مصارف مهم تر، از به وجود آمدن نابسامانی در هزینه کردها جلوگیری کند.
چالشها
نکته مهم در این حوزه مقاومت بخش سنتی در برابر بخش نوین است. به عنوان نمونه، به تازگی اعلام شده که قرار است کسبوکارهای نوین در قالب اتحادیهای سروسامان داده شوند اما مقاومتها برای ایجاد آن بسیار است.
سیدمجتبی طباطبایی، کارشناس کسبوکار اینترنتی معتقد است که راهاندازی کسبوکارهای اینترنتی در کشور ما به مراتب سختتر از کشورهای دیگر است چرا که آنچنان موانع قانونی و چالشی وجود دارد که به سادگی نمیتوان در این بستر شغل ایجاد کرد. همچنین چالشهای قانونی، مالیات و بیمه از جمله موانعی است که پیش روی کارآفرینان اینترنتی است. از اینرو انتظار هست که دولت موانع کسب وکارهای نوین را بردارد. با این حال هر آنچه مربوط به حوزه ساختوساز و حتی تهیه تجهیزات تولیدی برای ساخت مسکن باشد میتواند جرقه جدیدی برای ایجاد استارتآپ جدید یا کسبوکار نو در این بخش باشد. در نتیجه صنعت ساختمان به این وسیله از رکود خارج میشود. این نمونه روشنی از ایجاد استارتآپهای جدید در بطن صنایع بود.
نمونههای دیگری را نیز میتوان مثال زد همچون صنایع نساجی، کفش، پوشاک و... که وجود استارتآپها و مشاغل نوین میتواند تکمیلکننده جریان تولید و فروش برای آنها باشد و دایره مصرف مردم را نیز شکلی دیگر دهد. رویکرد نوین صنعتی را میثم موسایی، استاد دانشگاه تهران در جملاتی دیگر بیان میکند.
وی معتقد است که صنایع مختلف باید بتوانند محصولات خود را به صورت مجازی عرضه کنند تا آنجا که تقاضای مشتری وجود دارد بتوانند آن را تامین کنند. به علاوه اینکه از طریق ایجاد سایتهای خدماتدهنده میتوان هزینههای انبارداری و نگهداری در تولید را کاهش داد. وی معتقد است که در توسعه خدمات الکترونیک و کسبوکارهای نوین دو نوع مانع وجود دارد: بخشی از موانع مرئی هستند و برخی نامرئی؛ تکلیف موانع مرئی مشخص است اما موانع نامرئی را مردم هستند که انتخاب میکنند چه رویکردی درست است.
باید به مردم آموزش داد که استفاده از فضای مجازی بهتر است تا انتخاب کنند. به عبارتی فرهنگ ریسکپذیری و قبول تغییر در جامعه باید به وجود آید. این نکته هم برای صاحبان صنایع هم برای مردم کاربرد دارد.