به گزارش سرویس خبر و گزارش نساجی امروز، گروه صنعتی شادیلون در صنایع نساجی آنقدر شناخته شده است که نیازی به مقدمه چینی و ارائه توضیح در مورد تاریخچه و تولیدات آن نداشته باشد اما برای یادآوری توانمندیها و مراحل مختلف کاری این مجموعه، گریزی به تاریخ زدهایم که در سطور بعدی از نظرتان خواهد گذشت. بسیار تأسفآور است که بشنویم در صورت عدم بهبود شرایط، این مجموعه تولیدی نیز به سرنوشت بسیاری از همکاران و همقطاران خود خواهد پیوست.
به اعتقاد مهندس بادامچی، اگر دولت جلوی قاچاق را بگیرد، تولیدکننده داخلی محصولات خود را با قیمت بالاتر عرضه خواهد کرد (در حالی که امروزه محصولات خود را زیرقیمت به فروش میرسانند تا با چنگ و دندان واحدهای تولیدی خود را حفظ نمایند) دولت از شکایت و نارضایتی مردم واهمه دارد پس کالای قاچاق با قیمت کمتری وارد بازار میشود تا مصرفکننده ایرانی به کالای ارزان قیمت دسترسی داشته باشد از سوی دیگر نرخ دلار را به حدی پایین نگه داشته که اگر هشت سال پیش، 20 سنت هزینه یک واحد تولیدکننده بود، امروز به یک دلار رسیده است!
*شادیلون به روایت تاریخ
فروردین1356 کلنگ احداث شادیلون زده شد و در آبان همان سال، نخستين توليد شاديلون روانه بازار شد. به عبارت ديگر احداث كارخانه ، انجام امور مربوط به تأسيسات و ... را ظرف مدت 8 ماه به اتمام رساند. شاديلون در آن زمان داراي 12 ماشین گردبافی و 6 دستگاه پولیش بافی جدید و تکسچرایزینگ بود كه محصول بافندگی كارخانه، آبان ماه و محصول تکسچرایزینگ بهمن 1356 به ثمر رسيد و به اين ترتيب به توليد ادامه داد و در سال1358 ، موفق به توسعه صد درصد شاديلون شد؛ به طوري كه سرعت توليد واحد تکسچرایزنگ و گردبافي دو برابر شد و در سال 1362 مدیران مجموعه به فکر تأسیس 2 کارخانه «مشهد نخ» و«چادرباف» به منظور توليد نخ و چادر مشكي افتادند که متأسفانه به دليل بروز پارهاي از مشکلات ارزی ، افتتاح مشهد نخ با وقفه صورت گرفت و توانستند سال 1369 اين كارخانه را افتتاح نمایند.
چادرباف نيز تا سال 1381 موفق به دريافت ارز نشد ، در نتيجه محل ساختمان چادرباف را که در تبریز به مساحتي حدود 100 هزار متر قرار داشت، به يك كارگاه آهنگري واگذار كردند، متأسفانه كارخانه مشهد نخ يك سال پس از افتتاح، طعمه حريق شد اما مدیران کارخانه توانستند آن را بازسازي نمایند و توليد اين كارخانه را از 2 هزار تن به 10 هزار تن افزايش دهند.
در سال 1384 هم كلنگ احداث کارخانه «نوباف شادیلون» زده شد و توليدات اين كارخانه در دی ماه1384 آغاز شد. زماني كه امكانات توليد به خوبي مهيا باشد، احداث كارخانه ، تأسيسات ، خريداري و نصب ماشين آلات چندان دشوارنيست كما اين كه مدیران شادیلون به دليل مهيا بودن شرايط رشد و توسعه، با سرعت به احداث كارخانه پرداختند اما در زمينه چادرباف به موفقيت چنداني دست نيافتند زيرا برخي از مسائل آن مانند مباحث ارزي از عهده آنان خارج بود وگرنه از نظر ساختماني و تأسيساتي مشكلي نداشتند و ساخت كارخانه در عرض 10 ماه به پایان رسیده بود. نوباف شاديلون هم1384 تأسيس شد و سال 1387 اقداماتي جهت توسعه و گسترش آن انجام دادند و موفق شدند توليد كارخانه مذكور را به دو برابر افزايش دهند. (منبع: ماهنامه نساجی امروز، شماره 100)
*نساجی امروز: در حال حاضر وضعیت صنایع نساجی و پوشاک کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
به طور کلی تمام صنایع کشور از جمله صنعت نساجی در وضعیت خوبی به سر نمیبرند. نساجی یک صنعت کارگربر و اشتغالزاست و یکی از نیازهای اساسی و اولیه انسان یعنی پوشش را تأمین میکند پس تمام کشورها به صنعت نساجی نیاز دارند، باید آن را بهعنوان یک صنعت استراتژیک تلقی نمایند و به رشد و توسعه واحدهای فعال نساجی بپردازند. متأسفانه ظرف 12-10 سال اخیر، صنعت به فراموشی سپرده شده و جای آن را واردات گرفته است.
*نساجی امروز:واردات به صرفهتر است؟
برای دولت خیر! ممکن است واردات برای مدت کوتاهی به نفع دولت باشد اما به هر حال تولید ناخالص ملی را کاهش میدهد. دولت به مرور در چاله واردات افتاده و نمیتواند کاری انجام دهد! سالهای 1384 و 1388، دلارهای نفتی بیمحابا خرج واردات بیرویه شد و کشور را با مشکلات بسیاری مواجه کرد.
در کنار این بلای جبران ناپذیر، عدهای سودجو به این فکر کردند که دلیلی ندارد بابت واردات، مبلغی به دولت بپردازند پس قاچاق را رونق دادند! دولت ظاهراً میخواهد خود را با قاچاق درگیر کند اما بارها و بارها در جلسات مختلف اعلام کردهام وقتی دولت اجازه دهد کالاهای مختلف قاچاق مانند پوشاک و ... در ویترین مغازهها و فروشگاهها قرار گیرد، یعنی از قاچاق حمایت میشود. متأسفانه عوامل توزیعکننده محصولات قاچاق را آزاد گذاشته و هیچ کنترل و نظارتی بر عملکرد آنها وجود ندارد.
سال 1384کارخانه تولید پتو را در شرکت شادیلون راهاندازی کردیم، در آن سال 5-4 کارخانه معظم پتوبافی به فعالیت میپرداختند و اطرافیان معتقد بودند به دلیل وجود رقیبان قدرتمند، در بازار پتو با مشکل مواجه خواهید شد اما با هزینه کمتر و کیفیت بهتر محصولات، وارد بازار شدیم.
در سال 1386 به بزرگترین کارخانه تولیدکننده پتو در کشور تبدیل شدیم و محصولات ما از هر نظر قابل رقابت بود حتی توانستیم به نحوی قیمتها را پایین آوریم تا جلوی قاچاق واردات بیکیفیت چینی گرفته شود و بنکداران بازار ترجیح دادند محصولات ما را به جای پتوهای قاچاق چینی توزیع کنند. آن زمان نرخ حدود 950 تومان بود و شرایط برای تولید و رقابت بسیار مطلوب به نظر میرسید.
*نساجی امروز: امروز شرایط مهیا نیست؟
اگر دولت جلوی قاچاق را بگیرد، تولیدکننده داخلی محصولات خود را با قیمت بالاتر عرضه خواهد کرد (در حالی که امروزه محصولات خود را زیرقیمت به فروش میرسانند تا با چنگ و دندان واحدهای تولیدی خود را حفظ نمایند) دولت از شکایت و نارضایتی مردم واهمه دارد پس کالای قاچاق با قیمت کمتری وارد بازار میشود تا مصرفکننده ایرانی به کالای ارزان قیمت دسترسی داشته باشد از سوی دیگر نرخ دلار را به حدی پایین نگه داشته که اگر هشت سال پیش، 20 سنت هزینه تولید یک محصول بود، امروز به یک دلار رسیده است!
امروز شرایط تولید رقابتپذیر مهیا نیست چون قاچاقچی حتی یک ریال بابت گمرک، مالیات، حقوق و دستمزد کارگر، حاملهای انرژی و ... نمیپردازد اما تولیدکننده مواد اولیه مورد نیاز را پس از پرداخت تعرفههای گمرکی و مالیات، وارد کارخانه میکند و از همین جا، رقابت نابرابر با شبکهای شکل میگیرد که فعالان آن نه دفاتر حسابداری دارند و نه موظفند مالیات بر ارزش افزوده بپردازند! علاوه بر این مسائل، تولیدکننده هنگام فروش محصولات در بازار نیز با مشکلاتی مواجه میشود چون کسبه بازار به شدت در مقابل ارائه فاکتور فروش مقاومت میکنند، در این شرایط نامساعد، شرکتهای کد فروش بدون هیچگونه محدودیت و مشکلی به فعالیت میپردازند و حتی تبلیغات خود را در روزنامههای کثیرالانتشار منتشر میکنند! برخی از تولیدکنندگان برای تداوم فعالیت، کد میخرند تا کارشان پیش برود چهار سال بعد، وزارت دارایی دفاتر حسابداری تولیدکننده را مورد بررسی قرار میدهد و میگوید شرکتی که از آن کد خریدهاید، در لیست سیاه قرار دارد! به دفعات توضیح میدهیم چهار سال پیش که این شرکت در لیست سیاه قرار نداشت و بدون مشکل خاصی به کد فروشی میپرداخت، اما متأسفانه کسی صدایمان را نمیشنود در نتیجه با معضل تولید و فروش مواجه میشویم و در مقابل قاچاق، کاملاً بیدفاع هستیم.
اجازه دهید به این نکته اشاره کنم که صنعت نساجی ایران در بهترین شرایط و با تمام ظرفیت تولیدی کارخانهها، به دشواری میتواند 50-40 درصد نیاز بازار کشور را تأمین کند. به اعتقاد من حجم تولیدات این صنعت در مقایسه با پیش از انقلاب کاهش یافته است، پیش از انقلاب جمعیت کشور بالغ بر 30 میلیون نفر بود و حدود 200 تا 150 هزار دوک ریسندگی وجود داشت در حالیکه جمعیت امروز 80 میلیون نفری است و تعداد دوکهای ریسندگی کمتر از صد هزار عدد میباشد.
اگر بخواهیم به ظرفیت پیش از انقلاب برسیم باید حدود 600 هزار دوک نصب شود که با توجه به وضعیت نامناسب اقتصادی و صنعتی دسترسی به این رقم دشوار به نظر میرسد؛ در آن زمان حجم تولیدات کارخانههای نساجی، پاسخگوی نیاز مصرفکنندگان نبود و چارهای جز واردات وجود نداشت؛ پس با واردات قانونی به هیچ عنوان مخالفتی نداریم، واردات الگویی برای ما تولیدکنندگان است تا بتوانیم توانمندیها و امکانات خود را با کالاهای وارداتی بسنجیم و کیفیت محصولات داخلی را ارتقا دهیم. مشکل و دغدغه فعلی تولیدکننده، وجود کالاهای بیکیفیت و قاچاق است که نفس تولیدکننده را به شماره انداخته است.
در سال 1374 که کارخانه مشهد نخ را بار دیگر راهاندازی کردیم، 2 هزار تن تولید داشتیم، در سال 1384 حجم تولید ما به 10 هزار تن رسید و این وسعت تولید بود که ادامه حیات کارخانه را تضمین میکرد و حتی زمینه صادرات را نیز فراهم کرد. شاید نتوانیم به اروپا صادرات داشته باشیم اما توان ارائه محصول به کشورهای همسایه را که داریم.
*نساجی امروز: از نظر کیفی، سطح تولیدات واحدهای نساجی چگونه است و قابل رقابت با محصولات مشابه خارجی میباشد؟
از نظر کیفی قابل رقابت هستیم ولی به شرط اینکه آزاد باشیم.
*نساجی امروز:از چه آزاد باشید؟
ببینید برای مثال تنها تولیدکننده پارچه پلوش در کشور هستیم. اگر دغدغهای در زمینه تهیه مواد اولیه، تولید و فروش نداشته باشم؛ بدون هیچگونه مشکلی به تولید ادامه میدهیم اما وقتی بنکدار و کاسب بازار از وجود کالای مشابه چینی به قیمت ارزان خبر میدهد و میگوید این محصول، 80 درصد کیفیت تولیدات شما را دارد؛ چارهای نداریم که کیفیت محصول نهایی را کاهش دهیم تا بتوانیم کالایی با قیمت مناسب و قابل رقابت به فروش برسانیم.
از سال 1356 تاکنون، نمایشگاه دائمی در کارخانه شادیلون راهاندازی شده که محصولات مختلف و بسیار باکیفیت و متنوع را به نمایش میگذارد اما به تدریج مجبور شدیم کیفیت را کاهش دهیم تا مجالی برای رقابت پیدا کنیم. توان تولید پتو با بهترین کیفیت را داریم اما قیمت آن بسیار بالاتر از پتوهای داخل بازار تمام میشود، شرایط به نحوی است که بازار برای ما تعیین تکلیف میکند نه ما! بازار هم همیشه بر ظاهرسازی محصولات تکیه میکند برای مثال به جای تولید پتوی دوکیلو و نیم، پتوی یک کیلو و هشتصد گرم روانه بازار مصرف میکنیم تا چرخ کارخانه همچنان بچرخد.
*به این ترتیب اعتبار کالاهای تولید داخل نزد مصرفکننده خدشهدار نمیشود؟
قدرت خرید مردم نسبت به سالهای گذشته پایین آمده و آنها هم چارهای جز خرید کالای ارزان قیمت ولو بیکیفیت ندارند. اغلب تولیدکنندگان به روزترین ماشینآلات صنعتی و مرغوبترین مواد اولیه را در اختیار دارند و قادر به تولید محصولات باکیفیت هستند مشروط به اینکه شرایط برایمان فراهم باشد.
در این مملکت نگرش ظاهری را داریم اما باطن قضایا را نگاه نمیکنیم، نخهای اسپان وارداتی از چین که با قیمت بسیار نازل عرضه میشوند؛ از نظر بهداشتی، زیانهای بسیاری برای مصرفکنندگان دارد زیرا همگی آنها بازیافتی هستند و در شرایط بسیار نامناسب به تولید میرسند و حداقل میتوان با آنها محصولاتی را تولید کرد که با بدن انسان تماس نداشته باشد. متأسفانه چنین مسائلی مورد توجه قرار نمیگیرند، مواد اولیه بیکیفیت و مضر برای سلامتی مصرفکنندگان، از گمرک عبور موقت میگیرد و وارد بازار میشود. نه گمرک سراغی از آنها میگیرد و نه وزارت صنعت توجهی نشان میدهد. چنین مسائلی صنعت را گرفتار کرده است...
بهعنوان یک تولیدکننده، آخرین تکنولوژیهای روز دنیا را تهیه میکنم اما زمانیکه در زمینه بهرهگیری از طرح، رنگ، مدلهای متنوع و... در بخش پوشاک با محدودیتها و ممنوعیتهای بسیاری مواجهم؛ چگونه میتوانم با برندهای خارجی همچون السی وایکیکی به رقابت پردازم؟! آیا برندهای خارجی هم تحت چنین سختگیریهایی قرار میگیرند؟ خیر! تولید و فروش که در شرایط یک بام و دو هوا امکانپذیر نیست... اگر واقعاً قرار است صنعت و تولید کشور رونق بگیرد باید دستان طراحان را آزاد گذاشت تا بدون دغدغه به کار خود بپردازند و تولیدکننده هم استرس و نگرانی بابت توزیع آن محصولات نداشته باشد.
زمانیکه جامعه خواهان استفاده از پوشاک منطبق با مد روز دنیاست اما نهادهای قانونگذار و متولیان امر، جلوی تولید آن را در کشور میگیرند؛ چگونه میتوان از طراحی و مد صحبت کرد؟
نکته بعد اینکه اگرچه صنعت پیشرفت کرده اما در ذات صنایع نساجی تغییری ایجاد نشده و همچنان اصول اولیه آن یعنی تبدیل الیاف به نخ، تولید پارچه و ... مشابه سالهای گذشته است و تنها چیزی که عوض شده، افزایش سرعت ماشینآلات، ارتقای تکنولوژی دستگاههای صنعتی و اتوماسیون تولید و نیاز به کارگر کمتر میباشد. سال 1356 ماشین استرچ که وارد کشور کردیم 10 برابر ماشینآلات موجود، کار میکرد اما همان نخ را ارائه میداد و قیمت تمام شده کالا را پایین میآورد؛ پس تولید نیازمند ابتکار است و میتوانیم کیفیت محصولات خود را بالا ببریم و تکنولوژی، کار عمدهای انجام نداده است.
در سالهای دور برای برش لباس، حجم قابل توجهی پارچه روی میز برش قرار میگرفت و یک کارگر با زحمت فراوان آن را برش میداد و به دست خیاط میسپرد اما امروزه یک دستگاه تمام اتوماتیک، تمام مراحل برش را انجام میدهد اما ماشین که به من طرح نمیدهد، طرح در ذهن طراح خلاق و مبتکر شکل میگیرد و ماشین کمک میکند تا تولید با سرعت بیشتر انجام شود.
*نساجی امروز: در این شرایط صحبت کردن پیرامون صادرات، چقدر منطقی است؟!
مواد اولیه را با دلار 3800 تومانی وارد و کالایی با چندبرابر قیمت تمام شده مشابه خارجی تولید نماییم تا بتوانم با کشورهای دیگر رقابت کنیم؟ چنین چیزی امکانپذیر است؟! مگر در دهه 80، وقتی تعرفه صادرات را تغییر دادند و نرخ دلار را آزاد کردند، صادرات پیشرفت نکرد؟ به نظرم اگر دلار 6-5 هزار تومان اعلام شود، صادرات رونق میگیرد.
*نساجی امروز: پس موافق افزایش نرخ دلار هستید؟
صد درصد. نرخ فعلی دلار آسیبهای بسیاری به صنعت کشور وارد میکند و حتی موجب رونق قاچاق هم میشود. برخی مسئولان از ما میپرسند «اگر مانع واردات کالا به کشور شویم؛ شما تولیدکنندگان محصولات خود را گرانتر عرضه خواهید کرد؟!» در حالیکه مجبوریم این کار را انجام دهیم و خود را با مشقت و سختی فراوان سرپا نگه داشتهایم.
*نساجی امروز:اما اگر نرخ دلار بالا رود، تولیدکننده باید هزینه بیشتری بابت مواد اولیه وارداتی بپردازد...
بله اما هزینه تولید ما کاهش پیدا میکند. برای مثال با دلار 3800 تومانی، هزینه پتوی تولیدی ما 5 هزار تومان معادل یک دلار و 50 سنت تمام میشود؛ اما در صورتیکه نرخ دلار 5 هزار تومان شود، قیمت تمام شده پتوی ما یک دلار خواهد بود و 50 سنت در هزینههای خود جلوتر هستیم.
*نساجی امروز:دلایل بالا بودن نرخ تسهیلات بانکی در ایران چیست و چه تبعاتی بر قیمت تمام شده کالاهای ایرانی دارد؟
وجود نرخ بهره بالا مستقیماً به عملکرد ضعیف دولت در زمینه کنترل فعالیت بانکها و سیستم اقتصادی کشور بازمیگردد. ظاهراً امروز نرخ بهره بانکی 18 درصد است اما رقم واقعی آن حدود 23-22 درصد میباشد و حتی تا 28 درصد نیز میرسد. همه میدانند که در هیچ جای دنیا صنعت با بهره 28 درصد نمیتواند کار کند و انسان عاقل به جای اینکه ثروت خود را در خطر بیندازد و با مشکلات متعدد تولید، اداره مالیات، دارایی، شرکت برق، سازمان حفظ محیط زیست و ... دست و پنجه نرم کند، سرمایه خود را در بانکها سپرده میکند و هر ماه بهره آن در دریافت و در کمال آسودگی و دور از دغدغه به زندگی خود ادامه میدهد. وقتی بانک مرکزی اعلام میکند 80 موسسه مالی و اعتباری در کشور بدون مجوز فعالیت میکنند و دولت تصمیمی برای ممانعت از فعالیت این قبیل موسسات ندارد؛ وضعیت به همین منوالِ آشفته و نابسامان ادامه مییابد و نرخ بهره بانکی شتاب بیشتری میگیرد.
*نساجی امروز:بسیاری از صنعتگران یکی از مشکلات مهم تولید را اجرای ناقص قانون مالیات بر ارزش افزوده میدانند و معتقدند این قانون فقط برای تولیدکنندگان اجرا میشود و سایر زنجیرههای تولید همچون کسبه بازار و توزیعکنندگان زیربار اجرای آن نمیروند... دیدگاه شما در این زمینه چیست و اجرای ناقص قانون مالیات بر ارزش افزوده چه مشکلاتی را برای واحدهای تولیدی به وجود آورده است؟
در حال حاضر بزرگترین مشکل ما همین است. تا زمانیکه مالیات بر ارزش افزوده 3-2 درصد بود؛ مشکل چندانی وجود نداشت و قادر به پرداخت آن بودیم اما امروز این رقم به 9 درصد رسیده که برای تولیدکننده در شرایط رکود بسیار بالاست و سنگین است.؛ ضمن اینکه فقط و فقط تولیدکننده محکوم به پرداخت آن است. با این شمشیری که دارایی به کمر بسته! همیشه محکوم هستیم و یکی از دلایل توقف فعالیت مشهد نخ همین موضوع است. زمانیکه واردکننده، تاجر و بازاری از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده سرباز میزند و سنگینی آن بر دوش تولیدکننده میافتد، نمیتوانیم رقابت کنیم.
کدام کشور را سراغ دارید که قانون مالیات بر ارزش افزوده را فقط به تولیدکننده اختصاص دهد و سایرین به دلایل مختلف از آن فرار کنند؟! متأسفانه در این بخش هم سیاست یک بام و دو هوا حکمرانی میکند! 4 سال پیش قرار بود صندوق های مکانیزه فروش متصل به درگاه سازمان امور مالیاتی کشور در اختیار اصناف و فروشگاههای عرضه کالا قرار گیرد اما به دلایلی که برای ما نامعلوم است؛ هنوز این کار اجرایی نشده است. در همین 4 سال هم نفس ما تولیدکنندگان و صنعتگران به شماره افتاده است..
*نساجی امروز:علیرغم تمام مسائل و مشکلاتی که اشاره کردید، فکر میکنید چه زیرشاخههایی از صنعت نساجی برای سرمایهگذاری مناسب هستند؟
با شرایط فعلی حتی صنعت طلا و جواهرسازی را هم مناسب سرمایهگذاری نمیدانم؛ برای اینکه معدن طلا هم به معدنکار24 درصد سود نمیدهد! هیچ صنعتی قابل سرمایهگذاری نیست ولی بهطور کلی در تمام رشتههای صنعت نساجی تشنه هستیم. نگاهی به ارقام واردات نخ، پارچه، پوشاک و... نشان میدهد که تقاضا بالاست که در صورت هموار شدن مسیر تولید، به دلیل وجود ظرفیت و زیرساخت تولید قادر به تأمین بخش عمدهای از این تقاضای روزافزون خواهیم بود اما کجاست جسارت و جرأتی که در این شرایط وارد میدان سرمایهگذاری و کارآفرینی شود؟!
*نساجی امروز:این اعتقاد وجود دارد که اصولاً ایران یک کشور تاجر مسلک است و از همان روزگار قدیم، خرید و فروش کالاهای مختلف رواج داشت و کمتر تولیدکننده بودهایم؛ شاید دست نامریی وجود دارد که واردات را پر رونق کرده و در مقابل از توان تولیدکنندگان داخلی کاسته است تا واردات (قاچاق) مقرون به صرفه و موجه جلوه کند؛ نظر شما در این زمینه چیست؟
قطعاً اقتصاددانان بهتر میتوانند به این سوالِ تخصصی پاسخ دهند اما به اعتقاد من سیاست تکیه بر تجارت و واردات برای کشوری مناسب است که از جهات دیگری بتواند درآمد داشته باشد. ممکن است کشوری مانند انگلستان دیگر بر تولید منسوجات متمرکز نباشد اما یکی از کشورهای قدرتمند در زمینه بانکداری به شمار میآید و از این بابت درآمدهای کلان به دست میآورد؛ ما از چه طریق درآمد کسب کنیم تا به واردات بپردازیم؟!
*احتمالاً فروش نفت!
بله تا زمانی که نفت داشته باشیم اما اگر روزی ذخایر ارزشمند نفت به اتمام برسد؛ چه باید کرد؟ باید به فکر خلق محصولات یا تقویت صنایعی باشیم که درآمدزا هستند و براساس آن بتوانیم واردات داشته باشیم برای مثال صنعت گردشگری را تقویت و از این طریق درآمد کسب کنیم آنگاه واردات منطقی به نظر میرسد. تا زمانی که جز مبالغ حاصل از فروش نفت، درآمد ثابت و قابل اطمینانی نداشته باشیم؛ تجارت و واردات بیهوده به نظر میرسد. اگر دولتمردان فکر میکنند ما صنعتگران نمیتوانیم یا بلد نیستیم؛ میدان را به سرمایهگذاران خارجی بسپارند تا ما هم از آنان یاد بگیریم!
*نساجی امروز:به این موضوع اشاره کردید که فعلاً بازار برای تولیدکننده، تعیین تکلیف میکند؛ چه زمانی و چگونه تولیدکننده برای بازار تعیین تکلیف خواهد کرد؟
در پاسخ به سوال شما باید بگویم تا وقتی که تکلیف پرداخت مالیات برای کسبه بازار مشخص نشود؛ آنها بر ما مسلط خواهند ماند. مدتها پیش فروشگاهی برای عرضه محصولات خود راهاندازی کردیم اما نتوانستیم به فعالیت ادامه دهیم چون مجبور بودیم کالای خود را به صورت قانونی و با فاکتور بخریم؛ مالیات بر ارزش افزوده آن را هم پرداخت کنیم اما کاسب بازار هیچیک از این هزینهها را تقبل نمیکند و چرخه فعالیتش بسیار مبهم، نامشخص و غیرقابل کنترل است، در نهایت ادامه فعالیت فروشگاه به دلیل زیانها مالی متوقف شد.
*نساجی امروز:چگونه میتوان بر بازار مسلط شد؟
در گام نخست، دولت باید اصلاح قانون چک را در این مملکت اجرایی کند. کشورهای اروپایی و آمریکایی که چک را برای سوءاستفاده و یا وقوع بحران چک برگشتی یا صدور چکهای زماندار به وجود نیاوردهاند، آنان تمام پیشبینیهای لازم را به عمل آوردهاند تا صادرکننده چک به کار خود متعهد باشد اما متأسفانه در کشور ما تعهدی نسبت به صدور چک وجود ندارد و دولت هم کاملاً بیتوجه است. توجه داشته باشیم که چک مدتدار، حقوقی است نه جزایی! فردی کالای ما را خریداری کرده و 10 فقره چک تحویل داده است؛ این چکها وصول نمیشوند اما قانوناً کالایی را فروختهاید اما نمیتوانید پول خود را از وی پس بگیرید!
در پاسخ به سوال شما باید بگویم تا وقتیکه تکلیف پرداخت مالیات برای کسبه بازار مشخص نشود؛ آنها بر ما مسلط خواهند ماند. مدتها پیش فروشگاهی برای عرضه محصولات خود راهاندازی کردیم اما نتوانستیم به فعالیت ادامه دهیم چون مجبور بودیم کالایی خود را به صورت قانونی و با فاکتور بخریم، مالیات بر ارزش افزوده آن را هم پرداخت کنیم اما کاسب بازار هیچ یک از این هزینهها را تقبل نمیکند و چرخه فعالیتش بسیار مبهم، نامشخص و غیرقابل کنترل است؛ در نهایت ادامه فعالیت فروشگاه به دلیل زیانهای مالی متوقف شد.
*نساجی امروز:روزگار گروه صنعتی شادیلون این روزها چگونه سپری میشود؟
اجازه دهید اول داستان مشهد نخ را برایتان بازگو کنم. در سال 1385 استاندار وقت خراسان از محل مشهدنخ بازدید نمودند و سوال کردند چرا توسعه نمیدهید؟ عرض کردیم زمین مشهد نخ جای گسترش ندارد. به پیشنهاد و سپس پیشنهاد ایشان و با توجه به قرار رگفتن مشهدنخ در داخل شهر شاندیز، قرار شد زمینی در خارج از شهر مشهد تهیه و مشهد نخ ضمن انتقال به آن مکان توسعه نیز داشته باشد.
لذا با کمک استانداری، زمینی در محل جیم آباد ( 25 کیلومتری مشهد) تهیه و پس از تغییر کاربری تحویل ما داده شد و پروژه بهعنوان طرح آمایش به بانک صنعت و معدن فرستاده شد که پس از شش سال دوندگی موفق به راهبرد پروژه نشدیم.
در سال 1392، مدیران بانک صادرات طی یک بازدید از گروه، پیشنهاد کردند که از محل صندوق توسعه ملی، پروژه جابجایی و توسعه مشهدنخ را انجام دهند، لذا اول پیشنهاد پرداخت وام ریالی صندوق داده شد که متأسفانه با مخالفت شخص معاون وزیر صنایع واقع شد بنابراین بانک تصمیم گرفت وام خود را ارزی بدهد و شرکت مشهدنخ، عملیات ساختمانی و جابجایی ماشینآلات را شروع نمود.
در پایان سال 1393 که بانک مصوبات خود را به صندوق توسعه ملی اعلام نمود، این شرکت 30 هزار متر بنا آماده و نزدیک به 25 میلیارد تومان هزینه نموده بود که شخص اول صندوق توسعه ملی با تخصیص ارز مخالفت ورزیدند و هیچیک از مسئولین ( بانک، وزارت صنایع، استانداری و مقامات مربوطه) نتوانستند ایشان را راضی نمایند.
پیشنهاد پروژه جابجایی مشهدنخ نیمهکاره ماند و نیمی از تولید مشهد نخ متوقف شد که از آن سال مرتباً شروع به ضرر دادن نمود که در سال 96 به طور کامل متوقف شد.
مشهد نخ را که 4 سال به معنای واقعی کلمه با چنگ و دندان حفظ کردیم و بسیار متضرر شدیم اما سرانجام فعالیت آن را متوقف کردیم؛ البته تجربه سنگینی برای ما به همراه آورد به این معنی که هیچ امیدی به آینده نداریم و اعلام میکنم تا پایان سال 96 اگر توانستیم چرخ کارخانه را بچرخانیم به تولید ادامه خواهیم داد؛ در غیر اینصورت شادیلون نیز از ادامه تولید بازخواهد ماند.
*نساجی امروز:تاکنون این شرایط را هنگام انقلاب، جنگ و ... تجربه کرده بودید؟
(با اطمینان) هیچ وقت، هیچوقت... آنقدر وضعیت آشفته و به هم ریخته است که نمیتوان به اصطلاح گوشهای از کار را گرفت. از تولید خسته نیستم اما متأسف و آزرده خاطرم چون حدود 50 سال در صنعت به فعالیت میپردازم و 40 سال کسب و کار مستقلی راهاندازی کردهام، نگران تأمین معاش خود و خانوادهام نیستم اما متأسفم که چرا باید چنین مجموعه توانمند و بزرگی از بین برود... حیف است... مگر ممکن است دولت متوجه شرایط وخیم تولید نشود؟ بانک مرکزی و وزیر دارایی با مدیران بانکها جلسات مختلف برگزار میکنند و به صورت مستمر با آنان رفت و آمد دارند، چطور متوجه نمیشوند فلان بانک 22 درصد بهره میگیرد؟! در این شرایط هیچ امیدی نیست مگر امیدی که این روزها از زبان دولتمردان فقط میشنویم! ما دیگر امیدی نداریم مگر اینکه معجزهای در «آزادسازی نرخ ارز» و «کنترل قاچاق» رخ دهد.
وزارت صنعت دستورالعمل ثبت قانونی برندهای خارجی پوشاک در کشور را تدوین کرده است، به این ترتیب وقتی برند خارجی وارد ایران میشود، اولاً باید قرارداد رسمی داشته باشند ثانیاً طی دوسال اول معادل 20 درصد ارزش واردات را در داخل تولید و حداقل معادل 50 درصد ارزش تولید داخلی را صادر کنند؛ تولیدکنندگان با این بخش هیچ مشکلی ندارند و حتی آن را در رونق تولیدات داخلی و رقابتی شدن بازار، موثر میدانند اما تنها اقدامی که نمونه آن را در استان خراسان مشاهده کردم، واگذاری 8 موافقت اصولی اتوکشی پوشاک خارجی به ایران است؛ به این ترتیب پوشاک وارداتی در ایران فقط اتو میشوند و سپس به فروشگاهها جهت عرضه مستقیم ارسال میگردند! این یعنی برندسازی و محدودیت قاچاق؟! پس تا زمانیکه مسئولین با محدودیت اجرای تصمیمهای خود مواجهند، چگونه حمایت از تولید داخلی یا کنترل قاچاق معنا پیدا میکند؟
*نساجی امروز:نکته پایانی
مشهد نخ متوقف شده اما اگر همین فردا اعلام کنند اوضاع خوب است، تولید را احیا خواهیم کرد و کارگران را به کارخانه باز میگردانیم، اگرچه وجدانمان به خاطر بیکاری 1600کارگر پرتلاش و زحمتکش، ناراحت است اما با توقف مشهد نخ، راحتتر نفس میکشیم. اصولاً به این نتیجه رسیدهایم که فعالیت سایر کارخانههای گروه شادیلون را به حداقل برسانیم تا از میدان تولید خارج نشویم و در صورت وقوع معجزه، ظرفیت تولید را بلافاصله افزایش دهیم. امیدوارم این شرایط محدود به امسال باشد اگرچه از پیش بینی کردن خسته شدهام و به امید بهبود شرایط تولید میمانم.
بهترین گزینه برای اشتغال، صنعت است، روزگاری صنعت برای خود ابهت، جایگاه و مقام ارزشمندی داشت و معتقدم این منزلت بالاخره بازمیگردد. برای مثال سوریه درگیر جنگ است و اغلب شهرهای آن با خاک یکسان شده اما فکر میکنید این ویرانی و آوارگی تا ابد ادامه خواهد داشت؟ خیر! صنعت کشور ما هم در شرایط بدی به سر میبرد اما دوران افول هم سپری میشود و بار دیگر شاهد رونق صنعت و تولید خواهیم بود.
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند...