اقتصاد ایران در سالهای گذشته با نوسانهای زیادی مواجه بوده و سیاستهای دولت برای انطباق با شرایط داخلی و بینالمللی همواره در جریان بوده است.
با توجه به اینکه ایران سالهای گذشته طعم تلخ تحریمها را چشیده بود و هماکنون نیز با تهدیدهای امریکا برای اعمال تحریمهای جدید مواجه است، اتخاذ سیاستهای درست درباره نرخ ارز و قوانین سرمایهگذاری از اهمیت بالایی برخوردار است.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از صمت برخی کارشناسان معتقدند اقتصاد ایران در شرایط کنونی با معضل پرداخت یارانه به افراد پردرآمد مواجه است و اگر این مشکل رفع شود و اعتبار یارانهها در اقتصاد کشور سرمایهگذاری شود، مشکل تولید و حتی اشتغال نیز برطرف میشود.
برخی دیگر از کارشناسان معتقدند اقتصاد ایران باید مسیر ارز تکنرخی را بپیماید و در تعیین معادله ارزش ریال و ارز باید به تقویت بنیه پول ملی نیز نگاه کرد، زیرا در شرایط کنونی ۹۰ درصد صنایع کشور به واردات ماشینآلات صنعتی، مواد اولیه خارجی و... وابسته هستند که متاثر از نرخ ارز هستند و اگر نرخ ارز بالا رود، نهتنها با انتقال تورم به مصرفکننده بلکه به تولیدکنندهها نیز آسیب وارد میکند و آنهایی که معتقدند با افزایش نرخ ارز میتوانند در بازارهای خارجی رقابت کنند، مسیر اشتباهی را در نظر گرفتهاند، زیرا آنچه باعث رقابتپذیری تولیدات میشود، بهرهوری تولید است، نه افزایش نرخ ارز.
سیدحسین سلیمی، عضو انجمن سرمایهگذاری ایران با اشاره به مسیر اقتصاد ایران در سالهای گذشته گفت: حدود ۱۰ سال قبل از انقلاب در کشور ارز ثابت و توسعه صنعتی داشتیم، ماشینآلات با ارز ثابت وارد میشد و صنایع در حال رشد بود. یک تجربه وجود دارد و ما شاهد اثرات مثبت در صنایع بودیم و رشد اقتصادی و وام بانک جهانی را توانستیم برای کشور بگیریم. فرض میکنیم درحالحاضر من ۱۰ میلیارد دلار دارم و میخواهم صنعتی را راهاندازی کنم. ۹۰ درصد از صنایع کشور وابسته به ورود ماشینآلات است.
برای آغاز کار، محاسبه میکردم که با ارز هزار تومانی این کار جواب میداد، اما درحالحاضر با ارز ۴ هزار تومانی گران تمام میشود، زیرا این پول برای راهاندازی این واحد صنعتی کافی نیست. در سالهای گذشته حجم سرمایهگذاری کشور نسبت به افزایش دلار کاهش پیدا کرده است و رشد سرمایهگذاری منفی را در ۳ سال گذشته نیز شاهد بودیم.
از این رو خیلی از افراد نمیتوانند کالای خود را رقابتی و صادر کنند. در نتیجه نخستین تقاضایشان این است که دلار ۹ هزار تومان شود. اما توجه نمیکنند که بهرهوری این کار به شدت پایین است. اگر بتوانیم نرخ بهرهوری را بالا ببریم، میتوانیم با کالاهای خارجی رقابت کنیم. اما اولویت پولی آنها متفاوت است. باید توجه داشت که هر ۱۰ درصدی که ارزش پول افزایش پیدا میکند، یک درصد تورم به همراه خود دارد.
شاهد بودیم که وقتی نرخ دلار در کشور افزایش پیدا میکند، میوه یا سبزی که میخواهید بخرید گران میشود. درحالحاضر با افزایش دلار باید منتظر بازگشت تورم باشیم. نمیتوان دوگانه عمل کرد. برخی افزایش نرخ دلار را به نفع صادرات میدانند، اما من ثابت میکنم اگر امروز دلار ۶ هزار تومان شود، نرخ مواد اولیه افزایش پیدا میکند و به همین ترتیب در آینده برای من به عنوان صادرکننده کالا شرایط سختتر خواهد شد. زیرا حدود ۹۰ درصد ماشینآلات کشور وارداتی است. اگر نرخ ارز بالا برود، دوباره با مشکل افزایش هزینهها روبهرو خواهیم شد.
رقیب صادرکننده داخلی، فقط تورم نیست، بلکه نرخ بهرهوری هم هست. اگر این مسئله حل شود، میتوان به راحتی با کالای خارجی رقابت کرد. بیعرضگی برخی از صادرکنندهها را نباید با اجحاف کردن به پول ملی جواب داد.
مشکل یارانه در اقتصاد ایران
علی شمس اردکانی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران با تاکید بر اینکه ایران اقتصاد بزرگی دارد و نمیتوانیم درباره نرخ ارز بدون توجه به نرخ تورم داخلی، تولید داخلی، اشتغال و نرخ رشد بحث کنیم، تصریح کرد: تولید و اشتغال برای ما هدف است.
برای اینکه تولید و اشتغال را به اندازه مطلوب برسانیم و برای اینکه نرخ ارز بالا یا پایین باشد، باید توجه داشت که چه تاثیری بر اشتغال و تولید میگذارد. واقعیت این است که امروز جوانهای کشور نیاز به شغل دارند. برای اینکه شغلی ایجاد شود، نیاز به سرمایه است. نرخ ارز را باید طوری تعیین کنیم که کشور ما جاذب سرمایه باشد. همه سیاستها به هر شکلی باشد که اگر در خدمت تولید و اشتغال قرار میگیرد آن نرخ ارز در همه زمینهها کارآمد باشد. هر علمی مبانی علمی خود را دارد.
به طور مثال در علم طب میگویند اگر مریض شدید، به طبیب مراجعه کنید. حال آنچه برای ما مهم است، اینکه نرخ ارز طوری تعیین شود که توان تولیدی ملی کشور بروز پیدا کند. یکی از عوامل تعیینکننده نرخ ارز در ایران تولید، مصرف و صادرات انرژی است. به طور مثال روزی ۳۰۰ میلیون لیتر فرآورده نفتی مصرف میکنیم. اگر میانگین نرخ را هزار تومان در نظر بگیریم، یعنی روزانه ۳۰۰ میلیارد تومان هزینه میشود.
اما سوال اینجاست که چرا به برخی یارانه میدهیم، در حالی که نیازی به یارانه ندارند؟ درحالحاضر۵۰ درصد کسانی که یارانه دریافت میکنند، نیاز ندارند. این پول را باید سرمایهگذاری کرد. نباید اموال ملی و سرمایه ملی را هدر داد.
منابع یارانه باید به سرمایه و اشتغال تبدیل شود. این سیاست درست است. سیاست ارزی هم باید متناظر با این هدف انتخاب شود. در نظر بگیرید که ۳۰۰ میلیارد تومان در روز سرمایهگذاری شود. اگر این سیاست ارز را طوری تنظیم نکنید که به سرمایهگذاری تبدیل شود، بهطور حتم این ۳۰۰ میلیارد تومان در مصرف هزینه خواهد شد و نتیجه آن تورم است.
زمانی که تورم ایجاد شد، باید در همین راستا پول ملی را تقوت کرد. مسلما کشورهای خارجی نرخ ارز یا کالا را تغییر نمیدهند. نتیجه این سیاست منجر به ارزانی کالاهای خارجی درست به دلیل نرخ ارز میشود، زیرا با این کار در واقع به واردات یارانه دادهایم تا واردات ارزان شود و تولید داخلی قادر به رقابت نباشد.
جوانهای کشور بیکار هستند؛ به این دلیل که روزی ۳۰۰ میلیارد تومان پول سوخت کشور در تولید و اشتغال سرمایهگذاری نمیشود. ایجاد یک شغل پایدار در سال تولید و اشتغال، ۲۰ هزار دلار سرمایه نیاز دارد. یعنی ایجاد هر شغل حدود ۸۰ میلیون تومان هزینه در بر دارد. حال اگر این ۳۰۰ میلیارد تومان را تقسیم بر ۸۰ میلیون کنیم، حدود ۴۰ هزار شغل میتوان ایجاد کرد. درواقع با پول سوختی که قاچاق میشود، روزی ۴۰ هزار شغل میتوان ایجاد کرد.
نقش ارز در تورم
ابراهیم رزاقی، کارشناس اقتصادی با نگاهی به وضعیت تولید در ایران تشریح کرد: تولیدکنندگان ما مونتاژکار هستند. اما باید توجه داشت که تا کی این روند میخواهد ادامه پیدا کند؟ به زودی جمعیت کشور نیز به ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون نفر میرسد. از زمانی که تورم در سال ۴۸ در کشور ایجاد شد، دلار ثابت ۷ تومان نگه داشته شد.
کار به جایی رسید که وقتی انقلاب شد ۱۴ میلیارد دلار واردات بود و صادرات غیرنفتی کشور ۵۰۰ میلیون دلار بود. همچنین باید توجه داشت که درحالحاضر ۶۶ میلیون ایرانی در سن کار هستند، اما ۲۲ میلیون نفر کار میکنند. از دولت سازندگی که سیاستهای سرمایهداری غیرتولیدی اجرایی شد، دلالها وارد عرصه اقتصاد کشور شدند.
این سیاست منجر به هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار صرف واردات کالا و خدمات شد، در حالی که باید حدود ۱۵۰ میلیون شغل یا حداقل ۷۰ میلیون شغل ایجاد میشد، اما ۱۱ میلیون شغل ایجاد شد. دو اهرم برای کوبیدن کشور توسط کشورهای خارجی وجود دارد؛ نخست اینکه نفت و پتروشیمی ما را نخرند و دوم اینکه کالاهایی که ما نیاز داریم را به ما ندهند. بنابراین باید نرخی برای دلار تعیین کنیم که نیازهای ایران در داخل کشور تولید شود.
تولید فقط سود نیست؛ برخی از تولیدات باید ثمربخش باشد. از همین رو سیاست ارزی باید به نحوی باشد که شرایط را تولیدکننده داخلی تعیین کند، نه تولیدکننده چینی، فرانسوی یا هندی. برای نرخ دلار باید از این دید که مانع واردات به ایران میشود، نگاه کرد، نه تسهیلکننده واردات به ایران.
زمانی این اتفاق رخ میدهد که دلار بالاتر از نرخ تورم ایران قیمتگذاری شود. درست است که با دلار بالا نرخ کالاها گران میشود، اما نباید تمام کالاهای وارداتی گران شود.