سايت  نساجي امروز -پرمخاطب ترين رسانه نساجي ايران - را با ارسال اخبار و گزارشهاي خود ياري فرمائيد.

امروز : جمعه 2 آذر 1403
ورود به سیستم
ایمیل
رمز عبور
 
ثبت نام شرکت ها ثبت نام متخصصین
 
عضویت در خبرنامه
test
test2
آخرین شماره مجله

خاطر رئیس‌جمهور باید از افزایش نقدینگی مکدر شود

تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۱
طهماسب مظاهری می‌گوید: اگر دولت بخواهد همچنان روند سرکوب نرخ ارز را ادامه دهد و از این فرصت در جهت واقعی کردن نرخ ارز و تک‌نرخی کردن آن استفاده نکند و دوباره اشتباهات گذشته را تکرار کند به طور حتم اثرات تقاضای انباشته‌شده به طور فزاینده‌ای نمایان خواهد شد.

رئیس کل پیشین بانک مرکزی در واکنش به سخنان اخیر سخنگوی دولت در مورد نرخ ارز به آقای رئیس‌جمهور و دیگر مقامات دولتی که از تکدر خاطر ایشان از افزایش نرخ ارز سخن می‌گویند توصیه می‌کند که تمام شاخص‌های کلان اقتصادی را در نظر بگیرند و شرایط همه آنها را باهم بسنجند و مدیریت‌شان کنند تا بتوانند تصمیمات بهتری برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور اتخاذ کنند نه اینکه تنها برای شاخص ارزی نگران باشند و دیگر شاخص‌های کلان اقتصادی چون نقدینگی و رشد اقتصادی را رها کنند.

 

به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از تجارت فردا، مظاهری با تاکید بر این جملات معتقد است که زمانی که دولت کسری بودجه دارد و باید به هر طریقی این کسری را جبران کند چاره‌ای جز ایجاد تورم ندارد. در نتیجه تورم به وجودآمده قیمت کالا و خدمات از جمله نرخ ارز را به صورت عمومی در جامعه بالا می‌برد. این موضوع به خوبی نشان می‌دهد افزایش نرخ ارز باعث ایجاد تورم نمی‌شود.

 

وزیر اقتصاد دولت اصلاحات تاکید دارد اگر قرار است برخورد احساسی با شاخص کلان اقتصادی داشته باشیم، جا دارد آقای رئیس‌جمهور و دولتمردانشان از افزایش شدید نقدینگی خاطرشان مکدر شود و رشد پرشتاب آن را برنتابند.

♦♦♦

 در حال حاضر آیا شرایط بازار آنقدر نگران‌کننده است که سخنگوی دولت گفته؛ خاطر رئیس‌جمهور از افزایش نرخ ارز بسیار مکدر است؟ آیا می‌توان گفت تکدر خاطر ایشان از وضعیت بازار ارز منطق اقتصادی دارد؟

 

این جملات یا اظهارنظر که آقای نوبخت به نقل از رئیس‌جمهور اعلام کرده که آقای روحانی خاطرشان از افزایش نرخ ارز مکدر شده و افزایش آن را برنمی‌تابد، بسیار قابل تامل است.

 

طبیعی است آقای رئیس‌جمهور و مسوولان دولتی از تغییرات ناگهانی که در شاخص‌های اقتصادی کلان کشور به وجود آید و این تغییرات در مسیر مورد‌پسند و قبول آنها نباشد، نگران شوند یا به قول آقای نوبخت، خاطرشان مکدر شود ولی نباید با شاخص‌های کلان اقتصادی به ویژه نرخ ارز، برخورد احساسی و غیرمنطقی داشته باشیم.

 

به هر ترتیب در این مورد باید تحلیل علمی و اقتصادی انجام شود تا مشخص شود آیا تا این اندازه هم شاخص ارزی وضعیت نگران‌کننده‌ای دارد که برخی مقامات این‌گونه در برابر تغییرات بازار ارز موضع می‌گیرند.

 

توجه داشته باشیم؛ در عین حال که تضعیف قدرت پول ملی، امر مطلوبی برای هر دولتی نیست اما این بحث قابل ارائه است؛ کاهش قدرت پول ملی ناشی از تورم انباشته‌شده محصول سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها از گذشته تا به امروز بوده که در اقتصاد ایران رخ داده است.

 

اگر به روند سرعت پرشتاب رشد نقدینگی در دوره دولت نهم و دهم توجه کنیم و ادامه روند آن را در دولت یازدهم هم در نظر بگیریم اگر قرار است برخورد احساسی با شاخص کلان اقتصادی داشته باشیم، جا دارد آقای رئیس‌جمهور و دولتمردانشان از افزایش شدید نقدینگی خاطرشان مکدر شود و رشد پرشتاب آن را برنتابند.

 

وقتی بی‌محابا در دولت آقای احمدی‌نژاد سیاست‌هایی به‌کار گرفته شد که به افزایش نقدینگی شدید بالاتر از رشد تولید ناخالص داخلی منجر شد و متاسفانه این روند به شکل دیگری در دولت آقای روحانی ادامه پیدا کرد اگرچه شیب ملایم‌تری نسبت به قبل دارد این مساله جای نگرانی و تکدر خاطر دارد. چرا در دوره‌ای که رشد اقتصادی منفی و پایینی داشتیم نقدینگی با شیب تندی افزایش یافت؟ مساله رشد شدید نقدینگی باید به دغدغه جدی و تکدر خاطر آقای رئیس‌جمهور و مسوولان دولتی تبدیل شود.

 

 ظاهراً برخی سوءتفاهم‌ها نسبت به افزایش نرخ ارز و اثر آن بر شاخص کلان اقتصادی چون تورم باعث شده تا دولت در شرایط فعلی بیش از آنچه که باید نگران افزایش نرخ ارز باشد. با توجه به این امر ارزیابی شما از این دیدگاه که افزایش نرخ ارز عامل ایجاد تورم است، چیست؟

 

من قبلاً این موضوع را به عنوان تمثیل عرض کردم؛ به هیچ عنوان، افزایش نرخ ارز عامل ایجاد تورم نیست. بلکه تورمی که در جامعه ایجاد می‌شود عامل تغییر نرخ کالاهای مختلف از جمله نرخ ارز است. به طور مثال؛ اگر کودکی تب داشته باشد و بدنش دچار عفونت شده باشد با پاشویه کردن معالجه نمی‌شود.

 

درست است که درجه حرارت بدن کودک پایین می‌آید و یکباره تشنج نمی‌کند اما این کار باعث از بین رفتن عفونت بدنش نمی‌شود. راه معالجه این است که کودک داروهایی را که عفونت را از بین می‌برد یک دوره کامل مصرف کند تا عفونت از بین برود. وگرنه با پایین آوردن دمای بدن با عوامل بیرونی نه‌تنها بیمار بهبود نمی‌یابد بلکه روزبه‌روز وضعیتش بدتر می‌شود و ممکن است منجر به مرگش شود.

 

این وضعیت را می‌توان برای اقتصاد ایران متصور شد. در اقتصادی که بیمار است نمی‌توان با پایین نگه داشتن نرخ ارز مانع از افزایش تورم شد. باید با عوامل اصلی افزایش تورم که مهم‌ترین آن افزایش نقدینگی حاصل از سیاست‌های مالی و بودجه‌ای دولت است، مقابله کرد. معتقدم ریشه تمام مشکلات اقتصادی به همین مساله برمی‌گردد. وقتی درآمد دولت با هزینه‌هایش تطابق ندارد به معنای آن است که دولت دچار کسری بودجه است. 

 

دولتی که دچار کسری بودجه بوده باید به هر طریقی این کسری را تامین کند. درست است که روش‌های متفاوت و متنوعی برای کسری بودجه وجود دارد اما نقطه مشترک تمام شیوه‌های تامین کسری بودجه این است که عامل تورم‌زایی در بطن اقتصاد ایجاد می‌کند.

 

مثلاً اگر دولت از بانک مرکزی برای تامین کسری بودجه استقراض کند اگرچه ساده‌ترین راهکار تامین کسری بودجه است اما اثرات مخرب بر جای می‌گذارد و پایه پولی را به‌شدت بالا می‌برد. اگر دولت از منابع بانک‌ها برای تامین کسری بودجه قرض بگیرد، این شیوه نیز ضرر و زیان خاص خود را دارد.

 

زمانی‌که دولت کسری بودجه مزمن داشته باشد قادر به بازپرداخت منابعی که از بانک‌ها قرض گرفته، نیست. اکنون نیز اقتصاد ایران در چنین شرایطی قرار دارد. دولت توانایی پرداخت بدهی‌هایش به بانک‌ها را ندارد.

 

بر اساس آماری که وزارت اقتصاد در دولت یازدهم اعلام کرده دولت نزدیک به 700 هزار میلیارد تومان بدهی دارد که بخشی از آن بدهی دولت به بانک‌هاست که در شرایط فعلی عدم بازگشت این منابع به بانک‌ها باعث شده تا مشکلات بسیاری برای نظام بانکی ایجاد شود.

 

در شیوه تامین کسری بودجه از بازار پول و سرمایه با انتشار اوراق هم اثرات تورمی وجود دارد اگرچه به نسبت روش‌هایی که اشاره کردم اثرگذاری آن بر تورم کمتر است.

 

در مورد روش تامین کسری بودجه از طریق وام‌های بین‌المللی هم نمی‌توان گفت در بلندمدت اثر تورمی ندارد. همان‌طور که گفتم تمام روش‌های تامین کسری بودجه اثرات تورمی خاص خود را دارد.

 

 بنابراین زمانی‌که دولت کسری بودجه دارد و باید به هر طریقی این کسری را جبران کند چاره‌ای جز ایجاد تورم ندارد. در نتیجه تورم به وجود‌آمده قیمت کالا و خدمات از جمله نرخ ارز را به صورت عمومی در جامعه بالا می‌برد. این موضوع به خوبی نشان می‌دهد افزایش نرخ ارز باعث ایجاد تورم نمی‌شود.

 

اما دولت برای اینکه با اثر تورمی تامین کسری بودجه را خنثی کند ارز حاصل از صادرات نفت را به قیمت پایین‌تر به بازار عرضه می‌کند در نتیجه با سرکوب قیمت ارز آرامش خیالی برای خود ایجاد می‌کند چون به‌رغم اینکه کسری بودجه داشته اما نرخ ارز بالا نرفته و قدرت پول ملی تضعیف نشده و تورم نمایان نیست.

 

غافل از اینکه تزریق درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت یا بهتر بگوییم فروش دارایی‌های سرمایه‌ای تجدید‌ناپذیر بین‌نسلی کشور در جهت سرکوب نرخ ارز، راهکار درستی نیست. از سوی دیگر تقاضای انباشته‌شده ارز دیر یا زود آثار مخرب خود را در اقتصاد نشان می‌دهد.

 

 با این اوصاف نگرانی بیش از حد دولت در مورد نرخ ارز چه سیگنالی به بازار می‌دهد؟

 

اگر دولت بخواهد همچنان روند سرکوب نرخ ارز را ادامه دهد و از این فرصت در جهت واقعی کردن نرخ ارز و تک‌نرخی کردن آن استفاده نکند و دوباره اشتباهات گذشته را تکرار کند به طور حتم اثرات تقاضای انباشته‌شده به طور فزاینده‌ای نمایان خواهد شد. 

 

دولت و بانک مرکزی باید توجه داشته باشند در زمانی که به دلیل شدت فشار به بازار، تقاضای انباشته‌شده آزاد می‌شود، دیگر نرخ ارز یا هر نرخی که سرکوب‌ شده به شکل متعادل، تدریجی بالا نمی‌رود بلکه با جهش قیمتی مواجه می‌شود که بسیار بالاتر از نرخ تعادلی بازار است. به عبارت دیگر مانند فنری می‌ماند که جمع شده و یکباره رها شود. فنر رها‌شده هیچ‌گاه به حالت قبلی برنمی‌گردد بلکه بسیار جلوتر از اندازه قبلی خود می‌ایستد.

 

با جهش نرخ ارز که دیگر دولت و بانک مرکزی قادر به کنترل بازار نیستند در نتیجه برخی از فعالان اقتصادی یک‌شبه ثروتمندتر خواهند شد و در مقابل برخی دیگر تمام سرمایه‌شان را از دست می‌دهند. هر دو این اتفاقات برای اقتصادمان مساله ناگواری است.

 

بنابراین به آقای رئیس‌جمهور و دیگر مقامات دولتی که از تکدر خاطر ایشان از افزایش نرخ ارز سخن می‌گویند توصیه می‌کنم که تمام شاخص‌های کلان اقتصادی را در نظر بگیرند و شرایط همه آنها را باهم بسنجند و مدیریت‌شان کنند تا بتوانند تصمیمات بهتری برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور اتخاذ کنند. نه اینکه تنها برای شاخص ارزی نگران باشند و دیگر شاخص‌های کلان اقتصادی چون نقدینگی و رشد اقتصادی را رها کنند.

 

 راهکار چیست؟

 

تاکید کردم ریشه این مسائل به کسری بودجه دولت برمی‌گردد. دولت باید تلاش کند حداقل هزینه‌های جاری خود را با درآمدهای واقعی، نه درآمدهای نفتی، تامین کند. باید استفاده از درآمدهای نفتی برای تامین کسری بودجه را به حداقل ممکن برساند. سعی کنند درآمدهای حاصل از صادرات نفت یا فروش دارایی‌های سرمایه‌ای را در طرح‌های عمرانی صرف کنند تا حداقل با دارایی‌های زیرزمینی آنها را به دارایی‌ها و ثروت روی زمین تبدیل کنند.

 

 وزیر اقتصاد به‌تازگی گفته است که تجربه گذشته نشان داد پس از بالا رفتن قیمت ارز، صادرات رشدی نکرده است. ارزیابی شما چیست؟

 

بسیاری از کشورها در جهت افزایش درآمدهای صادراتی به عنوان یک تصمیم عاقلانه و مدبرانه نرخ ارز خود یا قدرت پول ملی‌شان را نسبت به نرخ ارز رقبا کاهش می‌دهند تا صادرات‌شان مزیت پیدا کند تا در نتیجه واردات را در مقابل تولید داخلی‌شان محدود کنند و در نهایت به رشد اقتصادی، سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال منجر شود.

 

با این راهکار علاوه بر اینکه رشد اقتصادی پایدار ایجاد می‌شود به‌تدریج نرخ ارز داخلی یا پول ملی کشور تقویت می‌شود و در نتیجه تورم نیز کاهش پیدا می‌کند. به این نکته نیز باید توجه داشته باشیم که نرخ تبدیل ارز با ارزهای دیگر کشورها به خودی خود یک پارامتر تعیین‌کننده در رشد اقتصادی نیست و نباید بدون منطق اقتصادی تنها به‌صرف نگرانی از افزایش نرخ ارز دست به سرکوب نرخ‌ها بزنیم.

 

 چرا دولت در دوراهی تصمیم‌گیری در مورد نرخ ارز مانده است و به نظر می‌رسد از تعدیل نرخ ارز بر اساس واقعیت‌های اقتصادی واهمه دارد و به‌رغم وعده‌هایی که داده به سمت یکسان‌سازی نرخ ارز حرکت نمی‌کند. علت چیست؟

 

در حال حاضر هر روزی که دولت بخواهد نرخ ارز را تک‌نرخی کند، زمان مناسب است. در مثل می‌گویند؛ در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. دولت و بانک مرکزی باید دست از تعلل بردارند. توجه داشته باشیم؛ تا زمانی که ارز دونرخی است تولیدکنندگان و صادرکنندگان کشورمان متضرر می‌شوند و در مقابل واردکنندگان فربه می‌شوند.

 

از طرفی گفته ‌شده دولت برای حمایت از تولید داخلی تصمیم به افزایش سود بازرگانی گمرک گرفته که این مساله تنها به رشد قاچاق و فساد دامن می‌زند. بهتر است دولت در این شرایط چنین تصمیماتی را اتخاذ نکند.

 

باز هم تاکید دارم که تک‌نرخی کردن ارز در حال حاضر بهترین تصمیمی است که دولت می‌تواند اتخاذ کند و نرخ ارز را با توجه به واقعیت‌های اقتصادی کشور تعدیل کند. من این حرف را قبول ندارم که شرایط فعلی مناسب نیست و دولت بودجه لازم برای یکسان‌سازی نرخ ارز را در اختیار ندارد.

 

این سخنان که برخی می‌گویند زمان مناسب نیست و شرایط بین‌المللی مهیا نیست و بودجه لازم در اختیار دولت نیست، حرف سنجیده‌ای نیست و نباید در انجام این کار خیر به هیچ عنوان تعلل کرد. باید نظام چند‌نرخی در ساختار ارزی کشور اصلاح شود.

 

 اینکه چرا دولت و بانک مرکزی اکنون دچار تعلل هستند و یکسان‌سازی را انجام نمی‌دهند بنده اطلاعی ندارم؛ باید مسوولان دولت پاسخگو باشند. اتفاقاً سوال من از دولت همین است و باید از آقای روحانی پرسید چرا به‌رغم اینکه در شعارها و برنامه‌های انتخاباتی دوره اول رئیس‌جمهوری‌شان قول تک‌نرخی کردن ارز را دادید اما این وعده در دولت یازدهم محقق نشد. همچنان هم دولت و بانک مرکزی از به سرانجام رساندن وعده‌ای که داده‌اند طفره می‌روند.

 

 در پاسخ به این مساله که چرا دولت در زمینه تک‌نرخی کردن ارز تعلل می‌کند نظر شخصی‌ و حدسم این است که دولت آقای روحانی به دنبال عدم توفیق در ایجاد رونق اقتصادی و رشد سرمایه‌گذاری و عدم موفقیت در رفع رکود اقتصادی و حتی سنگین‌تر شدن رکود اقتصادی و رشد نرخ بیکاری در مقابل برای اینکه دستاورد مثبتی را در ذهن عموم مردم ثبت کند در دولت یازدهم تصمیم به سرکوب نرخ ارز گرفت تا در ظاهر امر به افکار عمومی نشان دهد درست است که نتوانستند رونق اقتصادی ایجاد کنند اما ارزش پول را حفظ کردند. در حقیقت دولت آقای روحانی هم دست از وعده‌های پوپولیستی برنداشته است.

 

دلیل دیگرم هم مکمل دیدگاه قبلی‌ام است؛ البته این نظر شخصی و حدس من است که دولت و بانک مرکزی نگران آثار تورمی تک‌نرخی کردن ارز هستند. البته اگر این حدسم اشتباه است انتظار دارم مسوولان امر به آن پاسخ بدهند و اثبات کنند چنین نگرانی‌ای ندارند.

 

ولی اگر از عواقب تک‌نرخی کردن ارز می‌هراسند بهتر است تیم کارشناسی قوی در این زمینه به‌کار گیرند تا متوجه شوند یکسان‌سازی نرخ ارز ممکن است در کوتاه‌مدت تغییری در سطح قیمت بعضی کالاها ایجاد کند (البته اقتصاددانان این‌گونه افزایش قیمت‌ها را به عنوان تورم تلقی نمی‌کنند مانند تصمیماتی که دولت در بودجه 97 گرفته و قیمت برخی خدمات را اصلاح کرده و افزایش داده اما آنها را در تورم محاسبه نمی‌کنند چون در اقتصاد گفته می‌شود باید قیمت‌ها به سطح واقعی خود برگردند) اما در بلندمدت از طریق افزایش تولید، رشد صادرات، کاهش قاچاق و واردات می‌شود باعث ایجاد تعادل در قیمت‌ها شد و فشارهای ناشی از افزایش قیمت در کوتاه‌مدت را جبران کرد. 

 

ارسال نظر
نام :
ایمیل :
متن نظر :
ارسال نظر
نظرات کاربران
میزان اهمیت
ایمیل
توضیحات
ارسال
گالری صدا
گالری ویدئو
شرکت دنیز تک دیبا
شرکت دانش‌بنیان شیمیایی سلیس
شرکت بهینه پویان کیمیا
شرکت جهان اروم ایاز
شرکت ثمین صنعت جولا
فصلنامه علوم و فناوری نساجی و پوشاک