بیش از دو سال از توافق هستهای و 5 سال از روی کار آمدن دولت روحانی با وعده بهبود اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران میگذرد؛ اما دستاوردها با انتظارات مردم و حتی دولت فاصله دارد.
دیگر قطعنامهیی در سازمان ملل علیه ایران تصویب نمیشود، اما همچنان هاله «ایرانهراسی» بر سر نام ایران سنگینی میکند. دیگر کسی از بغرنج شدن اوضاع تا مرحله فروش نفت در برابر غذا سخن نمیراند؛ اما همچنان دلار کردن پول نفت به سختی صورت میگیرد.
دیگر کشور در برابر سیاستهای ضدایرانی امریکا خود را تنها نمیبیند. چهره شناخته شده علوم سیاسی ایران اعتقاد دارد این وضعیت نتیجه دوگانگی برخی ساختارهای کشور است.
حرکت سیاست خارجی و اقتصادی در دو ریل
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از تعادل، محمود سریعالقلم، چهره نزدیک به روحانی که تندروها در ابتدای کار دولت یازدهم به او میتاختند و لیبرال میخواندنش تا از دولت دورش کنند، این روزها خیلی امیدوارانه سخن نمیگوید. سریعالقلم این اعتقاد را زمانی که خبرنگاری از او درباره عدم تطابق دستاوردهای دولت با انتظارات جامعه میپرسد، آشکار میسازد.
به اعتقاد این چهره نزدیک به دولت روحانی انتظاراتی که بعد از تصویب برجام در جامعه ایجاد شد، با واقعیات ساخت قدرت، روش مدیریت اقتصادی کشور، سیستم بانکداری و بهخصوص سیاست خارجی، سازگاری نداشت و امروز هم ندارد.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه توضیح میدهد: «رشد و توسعه اقتصادی اصولی دارد جهانشمول. اگر اجرا شد، رشد تحقق پیدا میکند. توسعه ایران محتاج سرمایهگذاری خارجی است. در حالی که بخشی از سیاست خارجی کشور در یک ریل حرکت میکند، سیاستهای توسعه اقتصادی در ریل دیگر. اگر این یک ریلی نشود، طبعا جواب نمیگیریم.»
سریعالقلم با بیان اینکه نمیتوان دولتی توسعهگرا داشت در حالی که نقشی در تنظیم بخشی از سیاست خارجی نداشته باشد، میگوید: «دولت در نظام حقوقی جمهوری اسلامی عمدتا حسابرسی و حسابداری میکند. هیجانهای انتخاباتی با واقعیات حقوقی کشور فرق میکند. دولتها دیر یا زود متوجه محدودیتهای خود میشوند. البته یک اشتباه بزرگی که در رابطه با برجام صورت گرفت، ایجاد انتظارات کهکشانی نسبت به نتایج برجام بود.»
او برای آنکه عدم تطابق انتظارات از برجام با واقعیت را به نمایش بگذارد به اولویتهای غرب در مذاکره با ایران اشاره میکند. به گفته سریعالقلم موضوع هستهیی در ردهبندی مشکلات ایران با غرب در رده حدودا چهارم و پنجم است.
در حالی که در ذهن غربیها، موضوعات مهمتری وجود دارد. او میگوید که «اوباما معتقد بود حل موضوع هستهیی قابل دسترس است و آنها این موضوع را از دیگر مسائل تفکیک کردند.»
این استاد دانشگاه سفر هیاتهای مختلف اقتصادی از دیگر کشورها به ایران را مورد اشاره قرار میدهد و تلویحا آن را دستاورد دولت روحانی میداند؛ اما بار دیگر بر عدم نقش دستگاه دیپلماسی ایران در بخشی از سیاستگذاریها تاکید میکند که به گفته او نتیجهاش بازدید حدود 160 هیات اقتصادی از ایران است؛ در حالی که این سفرها به سرمایهگذاری منجر نمیشود، چراکه این هیاتها متوجه فرصتهای بسیار خوب سرمایهگذاری در ایران شدند، اما به لحاظ حقوقی نگران موضع امریکا و برخورد وزارت خزانهداری امریکا هستند و در این بین «عموم بنگاههای اقتصادی میان مبالغ اندک سرمایهگذاری در ایران و ارقام بسیار بالا در امریکا، طبیعی است که دومی را انتخاب میکنند.»
به اعتقاد او دولتهای اروپایی سخنان مثبت فراوان میگویند ولی بنگاهها به پیامدهای سرمایهگذاری در ایران فکر میکنند. سریعالقلم درباره این چالش توضیح میدهد: «حدود 90درصد مشکل ایران با غرب و امریکا در دایره مربوط به جامعه یهودی امریکا و اسراییل میشود. این جامعه به حدی قدرتمند است که میتواند با حضور و نفوذ در حاکمیت و جامعه امریکا سیاست واشنگتن نسبت به ایران را شکل دهد. درست یا غلط بودن این مسائل بحث دیگری است اما یک واقعیت در سیاست و اقتصاد جهانی است.» بنابراین برنامه هستهیی تحدید شده ولی مسائل بهمراتب مهمتر در روابط ایران و غرب و امریکا باقی مانده است.
او به سوال درباره تغییر در ساختار وزارت خارجه و تشکیل معاونت اقتصادی هم با همین نگاه پاسخ میدهد. به اعتقاد این استاد دانشگاه شهید بهشتی نهاد دولت و وزارت خارجه جهتگیریهای کلان سیاست خارجی را اجرا میکنند و به لحاظ حقوقی نمیتوانند از آنها فاصله بگیرند. از این رو «هر نوع ساختاری در وزارت خارجه، تاثیری بر این تقسیم و حدود وظایف اجرایی در نظام سیاسی کشور ندارد.»
سیاستهای یکسان دولتهای امریکا در قبال ایران
در حالی که برخی ظهور ترامپ را دلیلی بر کاهش سرعت بهبود اوضاع سیاست خارجی و جذب سرمایهگذار میدانند، سریعالقلم معتقد است سیاست دولتهای گوناگون امریکا در قبال ایران به یک شکل است و تنها شدت و ضعف دارد. او با تاکید بر اینکه سیاست امریکا در هوا نگه داشتن ایران است، میگوید: «ایران را نمیتوان نادیده گرفت ولی آنها با رویکردهای ایران مشکل دارند. هم مذاکره میکنند هم فشار میآورند و برای این کار، اهرمهای فراوانی دارند. نیمطبقه وزارت خزانهداری را با زبدهترین کارشناسان IT و بانکی برای پیگیری تحریمهای خود به کار گرفتهاند.»
به گفته سریعالقلم جمهوری اسلامی در امریکا دوستی ندارد، نه در چپ و نه در راست. هر دو جریان در امریکا، تعریف مشترکی از جمهوری اسلامی ایران دارند فقط رهیافتهای آنها با هم فرق میکند. نگاه سریعالقلم به عربستانسعودی با نگاه رسمی دولت تفاوت چندانی ندارد.
به گفته او عربستان با تیم جدید حکمرانی که در آن شکل گرفته در مسیری بسیار متفاوت از ایران حرکت میکند. خود را خارج از نفت به اقتصاد امریکا میخواهد قفل کند و با اسراییل روابط استراتژیک برقرار کرده است.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه معتقد است که «اگر ایران و عربستانسعودی بتوانند در موضوع یمن به اشتراکاتی برسند شاید در مسائل دیگر پیامدهای مثبتی داشته باشد و این میتواند از شدت تقابل بکاهد.»