چند ماه ازآغاز آشفتگیهای بازار ارز و سکه کشور میگذرد؛ اکنون مقامات تازه یادشان افتاده که چه بر سر بازار و اقتصاد کشور آمده و میخواهند دستور بررسی شرایط پیش آمده را بدهند.
داستان بازار ارزی کشور در طول ماههای گذشته قریبالوقوعترین اتفاقی بود که میتوانست برای اقتصادمان بیفتد. اتفاقی که نفسهای آخر اقتصاد کشور را به شماره انداخت و آن را تا سرحد مرگ کشاند.
اکنون که تب و تاب بازار خوابیده و با زور و دستور قیمتها مقداری به ثبات رسیده رییس کل بانک مرکزی نوسانات اخیر بازار را کاملا هدفمند و غیراقتصادی خوانده و تقاضا کرده است که بررسی دقیقتری در این خصوص صورت گیرد تا دلایل این نوسانات کاملا مشخص شود.
معلوم نیست آقای رییس کل خود را به خواب زده یا هنوز در خواب مانده که بعد از گذشت چند ماه و بعد از آسیبهای فراوانی که دامن بخشهای مختلف اقتصادی کشور را گرفته تازه یادش افتاده که دلایل نوسانات را بررسی کند و برای همگان روشن کند دلیل این همه نابسامانی چه بوده است.
اما دیگر این بررسیها دردی از حال خراب اقتصاد دوا نمیکند. آن زمان که قیمتها روز به روز بالا میرفت و کسی را یارای مقابله با این افزایش قیمتها نبود، آن زمان که تقاصای بازار به اوج خود رسیده بود و ارزی برای عرضه نبود و آن زمان که داد مردم و صرافیها از حال بد بازار درآمده بود باید دولت دست به کار میشد و فکری برای حال بد اقتصاد میکرد. اکنون که دیگر کار از کار گذشته این بررسیها قرار است چه زخمی را درمان کند؟
آزمون و خطا ادامه دارد
از همان زمان که بانک مرکزی به یک باره و بدون توجه به قدرت تسهیلاتدهی بانکها شروع به کاهش نرخ سود سپردههای آنها کرد، باید میدانست سرمایههایی که تا پیش از این در بانکها منجمد شده بود به سمت فعالیتهای تولیدی نخواهد رفت. از همان زمان بود که به یک باره حجم زیادی از نقدینگیهای بانکها خارج شد و به بازارهای ارز و سکه هدایت شد.
واضح است این میزان نقدینگی که به بازار ارز و سکه برود چیزی جز آشفتگیهای اخیر به بار نخواهد آورد. همان زمان هم رییس کل بانک مرکزی هر بار پشت تریبونها میایستاد و با کمال خونسردی اعلام میکرد که این نابسامانیها به زودی کنترل میشود و نگرانی از تامین تقاضای ارز و سکه وجود ندارد.
اما آنچه اتفاق افتاد غیر از چیزی بود که سیف میگفت. تقاضای بازار هر روز اوج میگرفت و دیگر ارزی برای عرضه نبود. داد صرافیها از کمبود ارز درآمده بود و هر روز مردم برای دریافت ارزهای محدودی که بانک مرکزی به تعدادی از صرافیها میداد صف میکشیدند.
اکنون هم رییس شورای پول و اعتبار دلایل غیراقتصادی بازار ارز را نشات گرفته از التهاباتی میداند که عمدتا از خارج از کشور به اقتصاد ما تحمیل میشود که از جمله این موارد به موضوع تعلیق تحریمها یا از سرگرفته شدن آنها اشاره میکند.
اما این اولین باری نیست که مقامات وقتی سیاستهایشان شکست میخورد دچار ناکامی در اجرای برنامههایشان میشوند و سعی میکنند با یافتن مقصر خود را تبرئه کنند و همه آنچه اتفاق میافتد را به گردن دیگران بیندازند.
آن زمان که سیاست پیشفروش سکه را در بازار اجرا میکردند و قرار بود سکهها در بازه زمانی یک ماهه نیز پیشفروش شود به یک ماه نکشید که این پیشفروشهای یک ماهه خاتمه یافت. حتی بعد از آن پیشفروشهای سه ماهه هم متوقف شد و مقامات گفتند که ضرب سکههایشان کم شده و نمیتوانند در این بازه زمانی اقدام به پرداخت سکه کنند.
اینجاست که سیاستهای دولت را باید هر بار شکستخورده و نابخردانه دانست که تاکنون نتیجه دلگرمکنندهای نداشته است و اما مقامات حاضر به پذیرفتن این واقعیت نیستند که سیاستهایشان قدیمی و ناکارآمد است. جالب است که سیف به جای پذیرش ناکارآمدی این سیاستها در بانک مرکزی اعلام کرده ما بیش از اندازه مسافر عازم به خارج از کشور داریم که این حجم از منابع ارزی که از کشور خارج میشود لطمه جدی به ساختار اقتصادی کشور وارد میآورد.
گویی همه سیاستهای دولت درست بوده و تمام مشکلات اقتصادی کشور را مسافران خارج از کشور موجب شدهاند و اگر آنها تعداد سفرهایشان را کم کنند دیگر مشکلی در این اقتصاد آشفتهحال باقی نمیماند.
این در حالی است که افزایش تقاضا برای ارز در ماههای پایانی سال موضوع جدیدی نیست و تاکنون چنین تقاضایی برای ارز دلیل ایجاد نابسامانی در بازار ارز و سکه نبوده است. نابسامانی اصلی را خود مقامات موجب شدند که سیاستهایشان آنقدر کوتاهمدت و نسنجیده بود که نمیتوانست پاسخگوی نیاز بازار باشد و هر بار چالش جدیدی را در بازار موجب میشد.
مسوولان خود را به خواب زدهاند
باید گفت که دولتمردان خود را به خواب زدهاند و هرچه داد اقتصاد بالا میرود باز هم از خواب عمیقی که در آن فرو رفتهاند بیدار نمیشوند. بنابراین برای چنین اقتصادی چگونه میتوان انتظار تغییر شرایط را داشت و چگونه میتوان ادعاهایشان در رابطه با آنچه اتفاق میافتد را پذیرفت.
وقت آن رسیده که مقامات یک بار برای همیشه دست از این خوابزدگیها بردارند و بپذیرند که سیاستهایشان درست از آب درنیامد و نتوانست به کمک بازار و اقتصاد بیاید. به عبارتی اینکه مقامات هر روز خواب تازهای برای اقتصاد ببینند و هر بار بخواهند با سیاستی جدید به جنگ مشکلات بروند نمیتواند کارساز باشد و دردی از حال اقتصاد بیمار کشور دوا نمیکند.
اما گویی این مقامات حاضر نیستند بپذیرند که شاید در مواردی اشتباه عمل کردهاند و نتوانستهاند سیاستی طراحی کنند که بازار را یاری کند. آن زمان که دلار قیمتهای شش هزار تومانی را هم درنوردید و کسی نمیتوانست با این قیمتهای نجومی مقابله کند مقامات کجا بودند و چه میکردند که اقتصاد به چنین حالی گرفتار شد. حتی آن زمان هم مقامات نپذیرفتند که سیاستشان غلط بوده و آنقدر دستپاچه شده بودند که ترجیح میدادند تنها سکوت کنند تا شاید آب از آسیاب بیفتد و خود بازار به ثبات برسد.
اما وقتی دیدند که بازار کوتاه نمیآید تنها چیزی که به ذهنشان رسید سیاستهای دستوری بود که به بازار تحمیل شد و سعی داشتند با زور به جنگ افزایش قیمتها بروند. همین شد که دولتمردان با زور قیمتهای 4200 تومانی را به بازار ابلاغ کردند و گفتند هر معاملهای با قیمتی غیر از این در بازار قاچاق است.
سیف هم در این زمینه میگوید رشد قیمت شدید به هیچ عنوان با واقعیتهای اقتصادی کشور همخوانی نداشته و در نهایت تصمیم مقتضی اتخاذ شد و امروز در مسیر مثبت و صحیح قرار گرفتهایم.
اما سوال این است که مسیر صحیحی که سیف از آن سخن میگوید کدام است. اینکه با سیاستهای دستوری با اعمال زور بخواهند قیمتی را به بازار تحمیل کنند همان سیاست درستی است که سیف از آن سخن میگوید، سیاستی که از همان زمان اجرای آن بازار دلالان را داغ کرد و همان زمان قیمتهای بازار غیر از قیمتهای اعلامشده از سوی دولت بود.
تصمیم بزرگ دولتیها!
جالب است که رییس کل بانک مرکزی انتقادها در خصوص ورود دیرهنگام دولت و بانک مرکزی برای مهار بازار ارز را رد میکند و میگوید به هر حال تصمیم بزرگی اتخاذ شد. مدتی در ستاد اقتصادی دولت در این خصوص بحث و تبادل نظر صورت گرفت و در نهایت با قاطعیت شخص رییسجمهور کار شروع شد.
به اعتقاد من این تصمیم بزرگ اقتصاد کشور را در برابر التهاباتی از این دست مصون کرد؛ از همین گونه التهاباتی که میتوانست توسط دشمنان وارد شود. البته درزمان تصمیمگیری چون ابعاد مختلف باید در نظر گرفته میشد و دستگاههای مختلف از این بابت نظراتی داشتند زمانی به تبادل نظر اختصاص یافت اما در نهایت تصمیم مقتضی و قاطع اتخاذ شد.
از رییس کلی که بعد از گذشت ماهها از نابسامانیهای موجود خیلی راحت و با صراحت اعلام میکند تصمیم بزرگی اتخاذ شده و برایش فرقی ندارد که در طول این مدت چه بر سر بازار و اقتصاد کشور آمد نمیتوان انتظار تصمیمهای امیدوارانه داشت.