فشارهای مضاعفی که این روزها بر تن فرسوده اقتصاد وارد میآید، چنان نفس اقتصاد را به شماره انداخته که هر آن احتمال از پای افتادنش میرود؛ این در حالی است که مقامات برای سیاسیبازیهایشان در عرصه بینالملل پا پیش کشیدهاند و باز هم پای دشمن را به زمین بازی کشور باز کردهاند.
دیروز هم مثل همه روزهایی که در طول چند ماه گذشته بر بازار ارزی و اقتصادی کشور گذشت، یک روز خاص بود؛ روزی با افت و خیزهای سرشار در بازار ارز و سکه که چیزی از افزایش قیمتهای اخیر بازار کم نداشت. اما نه فقط این بار، که هر بار بازار دچار تلاطم و آشوب شد، یک قدم اقتصاد را به نابودی سیاستهای اقتصادی نزدیکتر ساخت. گویی التهابات ارزی چنان در اعماق این بازار ریشه دوانده که دیگر هیچ تبری قادر به ریشهکن کردن آن نیست.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از جهان صنعت، آنچه دیروز از زبان حسن روحانی شنیدیم کافی بود تا بازار بار دیگر اقتدارش را به رخ بکشد و به افزایش قیمتها جامه عمل بپوشاند.
بر این اساس دیروز که بازار ارز در ساعات اولیه روز کار خود را با دلار 8800 تومانی آغاز کرد، در ساعات میانی روز و در واکنش به آنچه رییس دولت به زبان آورده بود سوار بر موج افزایشی خود را به قیمت 8950 هزار تومان رساند و نزدیک به کانال 9 هزار تومان ایستاد. افزایش قیمتها اما قیمت هر یورو در بازار را هم به بالاتر از 10 هزار تومان رساند و پوند را نیز به کانال 12 هزار تومان نزدیک ساخت.
سکه، 3 میلیون و 350 هزار
اما بدتر از آن بازار سکه است که از چند روز پیش روند افزایشیاش را آغاز کرده و میل به خروج از این موج افزایشی را ندارد. هیجانات روز گذشته بازار ارز، هر قطعه سکه امامی را با افزایشی 200 هزار تومانی ظرف فقط یک روز، به قیمت 3 میلیون و 350 هزار تومان رساند. هر سکه بهار آزادی نیز دیروز با قیمت 2 میلیون و 900 هزار تومان معامله شد و خود را به کانال 3 میلیون تومان نزدیک کرد.
اما این حجم از التهابات و آشفتگیها ریشه در سیاستهایی دارند که امروز بازار را به چنین اوضاع و احوالی گرفتار کرده و خیال پایین آمدن از موج افزایشی را از سر آن پراندهاند .
حجم گسترده سیاستهای اشتباه دولت
کافی است مقداری به عقب برگردیم تا با انبوهی از سیاستهای اقتصادی شکستخورده مواجه شویم که نهتنها دست یاری به سوی اقتصاد دراز نکردند، که هر بار فواصل مشکلات بازار اقتصادی را با روند مطلوب آن بیشتر کردند.
داستان بازار ارز کشور اما به داستانی تاریخی مبدل شده که به تاریخسازترین بازی قرن تبدیل شده است. هرچند داستان اصلی این التهابات از سال گذشته آغاز شد، هیجانات اساسی آن را با شروع سال 97 در بازار به چشم دیدیم.
به بیانی سال گذشته که قیمت دلار در بازار به مرز 5 هزار تومان رسید، فکرش را هم نمیکردیم که امروز چنین با صراحت از دلاری بگوییم که با قیمتی نزدیک به 9 هزار تومان در بازار معامله میشود.
پس بهتر است داستان را از جایی شروع کنیم که دولت در ادامه سیاستگذاریهای اشتباه و تکراری گذشتهاش، باز هم دست به سیاست دستوری جدیدی زد و تصمیمی ضربتی علیه بازار ارزی کشور اتخاذ کرد.
بازار آزاد خط مقدم سیاستهای ارزی دولت
21 فروردینماه را همه به خاطر دارند. روزی تاریخساز برای بازار ارزی کشور که معاون اول رییسجمهور در تصمیمی یکشبه نرخ ارز در بازار را تکنرخی و معادل 4200 تومان اعلام کرد، دولت اما در شرایطی دست به اتخاذ این تصمیم زد که قیمت ارز در بازار آزاد هر روز در حال رشد بود و خیال توقف نداشت.
اما همین یک تصمیم کافی بود تا چراغ سبز بازار آزاد ارزی روشن شود. به بیانی دیگر تصمیم یکشبه دولت تنها محدود به تکنرخی کردن نرخ ارز نبود، آنطور که معاون اول رییسجمهور اعلام کرده بود معامله ارز با هر نرخی غیر از نرخ دولتی قاچاق محسوب میشود و بر این اساس دولت تصمیم به حذف بازار آزاد ارزی گرفت.
اما امروز بیش از سه ماه از سیاست ارزی دولت میگذرد و در طول این مدت همین بازار ارزی بوده است که در بازار اقتصادی کشور قدرتنمایی کرده و در خط مقدم همه سیاستهای دولت ایستاده است.
نکته جالب این است که دولت به دنبال قاچاق اعلام کردن معاملات ارزی در بازار آزاد، اعلام کرد که با همین دلارهای 4200 تومانی به تقاضای ارزی همه حوزههای اقتصادی پاسخ خواهد داد. اما چیزی نگذشت که نفس منابع ارزی دولت به شماره افتاد و مسوولان اعلام کردند که توان تامین همه ارزهای موردنیاز در بازار را ندارند.
بر این اساس دولت دست به راهاندازی سامانهای به نام نیما زد تا بتواند با یاری آن دلارهای صادراتی تجار را بگیرد و به واردکنندگان بدهد. اما این سیاست هم تنها وسیلهای برای رانتهای عظیم ارزی شد و غیر از فسادهای گستردهای که هر روز نشان دیگری از آن در بازار هویدا میشود نتیجه دیگری نداشت.
شکست بازار ثانویه ارزی
این روند آنقدر تکرار شد که دولت در تازهترین تصمیمش اقدام به اتخاذ سیاستی گرفت که از رانتجوییهای گسترده ارزی در بازار جلوگیری کند و نیاز ارزی تجار را هم به میزان موردنیاز پاسخ دهد. بر این اساس دولت بازار جدیدی تحت عنوان بازار ثانویه ارزی به راه انداخت که زمزمه راهاندازیاش را در ماههای قبل، از زبان اعضای اتاق بازرگانی شنیده بودیم.
بر این اساس در بازار جدید ارزی قرار بر این شد تا واردکنندهها و صادرکنندهها با نرخی توافقی دست به معاملات ارزی در بازار بزنند؛ هرچند از نرخ دقیق این بازار رونمایی نشد، با این وجود خبرها از توافقات دلاری با قیمتهای بالاتر از 7500 تومانی در این بازار حکایت دارد. اما حتی این سیاست جدید دولت هم قادر به کنترل افزایش قیمتهای بازار آزاد نبود و قیمتها طبق روال عادی خود مسیرهای افزایشیشان را طی کردند.
در ادامه داستانهای پرماجرای بازار ارزی دولت، این روزها زمزمه حذف ارزهای مسافرتی در بازار همهگیر شده و قرار بر این است که مفاد آن به زودی از سوی بانک مرکزی اعلام شود. شنیدهها از این حکایت دارد که پای این ارزها نیز به بازار ثانویه باز شود.
همه این اتفاقات و تصمیمات ارزی ظرف فقط سه ماه در بازار ارزی کشور اتفاق افتاد و چنین حال و روزی را برای امروز بازار ارزیمان رقم زد.
اگر اولین قدم دولت برای در دست گرفتن کنترل بازار ارزی را به خاطر آوریم، تنها برای آن بود که دیگر افزایش قیمتی در بازار اتفاق نیفتد. اما از همان زمان تا به امروز قیمت دلار هر روز در بازار آزاد در حال افزایش است و هر روز با نرخ تازهای رخ مینماید.
در این شرایطی به راستی نمیتوان دولت را مسبب همه آنچه بر بازار ارزی کشور گذشت بدانیم و اعلام کنیم که در تمام طرحهای اقتصادیاش برای بازار ارز شکست خورده است؟
این در حالی است که دولت حتی حاضر نیست شکستهای سیاستیاش را در بازار بپذیرد و هر بار آن را به سیاستهای آنچه دشمنش میخواهد نسبت میدهد.
ثبات بازار ارز مستلزم تقویت درونزایی اقتصاد ملی
نکته جالب توجه آن است که در چنین شرایطی رییس کل بانک مرکزی که بارها به دلیل سیاستهای نهچندان امیدبخشش مورد انتقاد قرار گرفته است، ثبات بلندمدت بازار ارز را مستلزم تقویت درونزایی اقتصاد ملی میداند.
به اعتقاد سیف، دستیابی به این مهم از طریق تنوعبخشی به ساختار تولید و صادرات کشور و همچنین کاهش وابستگی تولیدات داخلی به دنیای خارج امکانپذیر است و توفیق در این زمینه وابستگی اقتصاد داخلی به خارج را کاهش داده و هزینههای تحریمهای مالی و اقتصادی بر کشور را محدود خواهد کرد.
رییس کل بانک مرکزی میگوید با توجه به اثر معنیدار تحولات نرخ ارز در شکلدهی به انتظارات تورمی و هزینه تولید، در طول چند سال گذشته بانک مرکزی از طریق تقویت انضباط پولی، پاسخگویی مناسب به تقاضاهای واقعی ارز، تقویت عرضه ارز داخلی، تسهیل مبادلات ارزی و کاهش هزینههای مترتب بر آن از طریق بازنگری در مقررات مربوطه و همچنین تعدیل مناسب نرخ ارز در چارچوب اقتضائات اقتصاد کلان را در جهت ایجاد آرامش ثباتبخشی به بازار ارز در صدر اولویتهای خود قرار داد.
سیف تصریح کرد که مجموعه این موارد در کنار توفیقات حاصله در حوزه دیپلماسی خارجی و ایجاد انتظارات مثبت نسبت به تحولات آتی، زمینهساز بهبود تراز تجاری کشور و نیز برقراری ثبات بازار ارز در طول چند سال گذشته بوده است؛ ثباتی که تاکنون و در طول ماههای گذشته نشان روشنی از آن در بازار ارزی کشور به چشم دیده نشده است.
با این حال سیف اعلام سیاستها و اقدامات جدید خصمانه از سوی دولت آمریکا با هدف قطع کامل درآمدهای ارزی کشور و همراهی برخی از شرکتهای بینالمللی با برنامههای اعلام شده را باعث شکلگیری التهابات بازار ارز عنوان میکند.
بر این اساس سیف خاطرنشان کرد که بر این اساس، دولت از تاریخ 22 فروردینماه به منظور ساماندهی و مدیریت بازار ارز، ترتیبات جدید ارزی را ابلاغ کرد که مهمترین ویژگیهای آن تکمیل و راهاندازی نظام یکپارچه معاملات ارزی (سامانه نیما) و همچنین تدوین مقررات و الزامات مربوط به چگونگی برگشت ارز حاصل از صادرات غیرنفتی به چرخه اقتصادی کشور بود.
عدم اجرای این مجموعه سیاستی، با اعلام خروج قطعی آمریکا از برجام، میتوانست پایداری بخش خارجی اقتصاد را با مشکلات بیشتری مواجه کند.
وی در ادامه از سیاستهای اعمال شده در بازار ارز در قالب سامانه نیما و بازار ثانویه ارزی نیز سخن گفت و به تشریح آن پرداخت.
با این حال به نظر میرسد دیگر کار از کار گذشته و بهتر است با وعده و وعیدهای الکی برای کاهش قیمتهای بازار دلمان را خوش نکنیم، این بازی اگر با ما سر سازش داشت امروز مجبور نبودیم دولت را به خاطر حجم سیاستهای اشتباهش به باد انتقاد بگیریم و منتظر بمانیم تا ببینیم این بار دولت قرار است چه خواب تازهای برای بازار ببیند.
با این اوصاف باید با نزدیک شدن به روزهایی که اولین قدم آمریکا برای اعمال تحریمهای جدیدش علیه ایران عملی میشود و یاس و نومیدی فضای اقتصادی کشور را دربر میگیرد، منتظر افزایشهای بیشتری در قیمتهای بازار ارزی باشیم و شاید آن زمان هم دولت تنها به یک جمله بسنده کند که کار، کار آمریکا بوده و بس!