نگاهی به فراز و فرود زندگی محمد هراتی از کارخانهداری نساجی تا نمایندگی مجلس
يزد را به دليل كارخانههاي متعدد بافندگی، تولید نخ، انواع پارچه و... بايد شهر صنعت نساجی در كشور دانست. از دهههاي قبل بسياري از كارخانههاي مرتبط با اين صنعت در اين شهر شكل گرفتند و بسياري از كارآفرينان مهم يزدي در اين صنعت فعاليت داشته و دارند كه از آن جمله بايد به خانواده هراتي اشاره كرد.
پدر و پسري كه در دوره پهلوي نقش مهمي در اقتصاد اين شهر كويري و حتی کشور داشتند و کارخانه مهم نساجی درخشان را راهاندازي کردند. حسينعلي هراتي (فرزند ابوالقاسم) و پسرش محمد، نقش مهمي در توسعه فعالیتهاي اقتصادي يزد داشتند.
حسينعلي هراتی از بازرگانان معروف و خوشنام بود كه در اراضي جنت آباد یزد كارخانه نخريسي تاسيس كرد. همچنین كارخانه پشمريسي و پارچهبافي درخشان با مشاركت برادران ايدون بهرام زرتشتي و حسينعلي هراتي و با سرمايه 2 ميليون و 500 هزار ريال در سال 1314 شروع به كار كرد.
اين كارخانه در جوار كارخانه نخريسي (پنبهريسي) هراتي بود. البته کارخانه درخشان اگرچه توسط پدر (حسینعلی) راهاندازي شد ولی این فرزندش بود كه کار را توسعه داد و کارخانه نساجی درخشان را به یکی از بزر گترین مجموعههای صنعتی در دوره خود تبدیل کرد.
محمد هراتي پسر بزرگ حسينعلي تا پايان دوره متوسطه در يزد تحصيل كرد. او نقش موثري در تداوم فعاليتهاي اقتصادي پدر و واردات ماشينهاي كشاورزي داشت. او در سال 1292 در يزد به دنيا آمد. محمد هراتي بعد از تحصيل، در كارخانه ريسندگي و بافندگي درخشان مشغول كار شد و بعد از مدتي رياست هيئت مديره اين كارخانه را به عهده گرفت و در ضمن به فعالیتهاي تجاري و اقتصادی در کنار کارهای صنعتی روي آورد.
هراتی، نماینده دوره 15 و 16 مجلس شورای ملی
او همچنین دستی در سیاست داشت و مانند برخي از فعالان تجاري و صنعتي همدورهاش به حضور در مجلس شورای ملی وقت علاقه نشان داد و با کاندیداتوری دو دوره به عنوان نماینده مردم یزد به مجلس راه یافت. البته حضور هراتی و افرادی مانند او در آن سالها با حاشیههایی همراه میشد و بیشتر نیروهای ملی و گروههای مخالفت سلطنت انتخاب افرادی مانند هراتی را نتيجه دستکاری در انتخابات و رأی فرمایشی ميدانستند که با نفوذ حکومت و به کمک پول این سرمایهداران اتفاق افتاده است.
گرايش محافظه كارانه هراتی در مجلس، همسويي با طرفداران سلطنت و نگاه مثبت به كشورهاي غربی در تعارض با سیاستهای ملی بود و همین موضوع هم نگرش منفي نسبت به او را بیشتر ميکرد.
بسياري از فعالان سياسي معتقد بودند كه محمد هراتي با نفوذ قوام به مجلس راه كه حزب مردم « صداي مردم » يافته است؛ موضوعي كه حتي در روزنامه آن را منتشر مي كرد، منعكس شد. اين روزنامه به دليل مخالفت با قوام اين را در 16 دي 1325 توقيف شد.
در روزنامه حزب مردم نوشته شد تاريخ ايران نمیتواند تحمل كند كه ارسنجاني، هراتي، باتمانقليچ و شهاب خسرواني و اين نوع اشخاص كه به زور زر و سيم و سرنيزه سر از صندوق انتخابات درآوردند، به جاي مدرس، موتمنالملك و... بنشينند، براي بنده و شما قانون بنويسند و بر پانزده ميليون نفر حكومت كنند.
اينها اگر به مجلس رفتند و اعتبارنامهشان تصويب شد، بايد فاتحه مشروطيت و قانون با همه اینها محمد هراتي نماينده دورههاي 15 و 16 ». اساسي را خواند (سال هاي 1326 تا 1330 ) مجلس بود.
او سال 1326 در دوره پانزدهم با كسب 27273 رأي از مجموع 30668 رأي و در سال 1328 ، دوره شانزدهم مجلس، با كسب 20364 رأي از 27333 رأي يزد به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شد. همچنين با كسب 2036 رأي به عنوان نماينده يزد در مجلس موسسان دوم حضور يافت.
او از 34 تا 38 سالگي نمايندگي مجلس را در کنار کارهای اقتصادی و صنعتی برعهده داشت. سا لهای حساسی که ه مزمان با ترور رز مآرا و نخس توزيری دکتر مصدق و ملي شدن صنعت نفت بود.
کارخانهای مجهز و با سرمایهگذاری بالا
حضور در کارزار سیاست باعث نشد که محمد هراتی از کسب و کار خانوادگی و اداره مجموعههای صنعتی و اقتصادی عقب بیفتد؛ او در واقع با وجود علاقه مقطعی به فضای سیاست، خود را یک فعال اقتصادی ميدانست و در نهایت همین موضوع هم بود که باعث شد سیاست و نمایندگی مجلس را کنار بگذارد و به کسب و کار صنعتی و تجاری خانوادگیاش بپردازد.
محمد هراتی به دنبال این بود که کارخانه نساجی درخشان را که پدرش با شرکای خود در دهه 20 راهاندازي کرده بودند به مجموعه صنعتی مدرني تبدیل کند و به همین دلیل دائم از ماشینآلات مدرن در خطوط تولید استفاده ميکرد و از کارشناسان خارجی در آن مجموعه بهره ميبرد.
در دوره بازسازی و مدرنسازی مجموعه ماشينهاي كارخانه ريسندگي درخشان به كمك كارشناسان فني خارجي و همراهي استاد غلام صنعتي نصب شدند. بهاي خريد ماشينآلات نساجی، حمل و نصب آنها در این دوره 3 ميليون 400 هزار ريال و سرمايه شركت 4 ميليون 400 هزار ريال بود. در مراحل مختلف سرمايه شركت به 10 ميليون ريال افزايش يافت.
البته در کتاب «سرگذشت کنشگران اقتصادی ایران » درباره زمان ابتدایی راهاندازي این مجموعه در سال 1314 از سوی پدر محمد هراتی (حسینعلی هراتی) و شرکایش نوشته شده «كارخانه درخشان در بدو تاسيس 1140 دوک باریک ريس ابريشم، 458 دوک كلفتريس، 15 دستگاه بافندگي تكميلكاري و 100 دستگاه بافندگي موتوري دستي داشت.
مديريت كارخانه در هنگام تاسيس با خدامراد شريك زرتشتي حسینعلی هراتي (پدر محمد هراتی) بود. در آن دوره برادران خدامراد نيز شريك در كارخانه بودند. كارخانه ظرفيت تهيه 72 تن نخ ابريشم از شماره8 تا 40 و بافتن 80 هزار متر پارچه ابريشم را داشت.
درخشان، اولين كارخانهاي بود كه كركبافي را در ايران شروع کرد و نخ دولاتاب توليد می كرد. سال 1314 در كارخانه درخشان يزد 250 نفر كار ميكردند که دو سال بعد به 300 نفر رسیدند. كارخانه ريسندگي و بافندگي هراتي در سال 1314 تاسيس شد. بهاي ماشينآلات، حمل و نصب آنها 2 ميليون و 21 هزار و 371 ريال و سرمايه اوليه شركت 2 ميليون و 914 هزار و 496 ريال بود.
اين كارخانه، 3240 دوك پنبهريسي آلماني داشت كه بعدها 500 دوك ديگر و 52 دستگاه بافندگي خريداري و اضافه شد. دستگاههاي كارخانه در سال 1316 عبارت بودند از: دو دستگاه مخصوص تصفيه و حلاجي پنبه، نه دستگاه ريسندگي و... محصول كارخانه، نخ پنبه ». خام و تابيده از شماره 20 تا 42 بود
کارخانه درخشان در تمام سالهای دهههاي 20 تا 50 مجموعه صنعتی رو به رشدي بود که محمد هراتی در این توسعه نقشي اساسی بازی ميکرد. اعضاي هيئت مديره كارخانه در اوايل دهه 50 اعضاي خانواده هراتي، مهدي طاهري، رستم خدامراد، فريدون ايدون و هدايت آيتاللهي بودند و مديريت عامل كارخانه برعهده اميرهراتي فرزند بزرگ محمد هراتي بود.
در اين دوره كارخانه يك متخصص خارجي، دو متخصص داخلي و 680 كارگر داشت. سرمايه شركت در دهه 50 به 135 ميليون ريال رسیده بود و سالانه انواع پارچه پشمي(فاستوني و گاباردين) به اندازه 450 هزار مترمربع، انواع پارچه نخي 80 هزار متر، 8 هزار و 400 طاقه پتو و 65 هزار بقچه ريسمان توليد ميكرد. مساحت كارخانه درخشان یزد 45 هزار متر مربع و زيربناي آن 15 هزار متر مربع بود.
شاهرخ ظهيري (موسس شركت مهرام) که از سال 1337 و برای مدتی با حقوق با ماهيانه 250 تومان صبحها در فروشگاه مركزي كارخانه درخشان پيش محمد هراتي كار ميكرد، از او به عنوان یک کارآفرین باهوش یاد ميکند.
او در کتاب «سرگذشت پیشگامان رشد» درباره اولین روزهای کاریاش در فروشگاه درخشان گفته « هراتی از كارآفرينان خلاق و صنعتگران روزگار خودش بود. در ابتداي كار در فروشگاه به من چارپايهاي دادند تا در گوشهاي از مغازه بنشينم و روند كار را تماشا كنم.
بعد از مدتی و دیدن ایرادهای کار به ليست فروش در این مجموعه نظم و ترتيب دادم. آن سالها یادم میآید که محمد هراتی دائم بين تهران و يزد در سفر بود. » ظهیری همچنین ميگوید که هراتی کمک میکرد تا افرادی که در مجموعه او کار میکردند و با استعداد بودند رشد کنند. اين هراتي بود كه راه من را به سوي موفقيتهاي بعدي ( راهاندازي مجموعه صنعتی مهرام و تبدیل شدن به یک صنعتگر و کارخانهدار و کارآفرین) هموار كرد. من صداقت و درستكاري در معامله را از هراتي و لاجوردي در بازار آموختم.»
از فروش عمده پارچه تا واردات ماشینآلات کشاورزی
در آن سالها کیفیت و قیمت تولیدات کارخانهجات هراتی به نوعی بود که بسیاری از سازمانها و ارگانهای دولتی و نظامی کشور از جمله شهرباني كل كشور هرساله پارچه مورد نياز يونيفورم کارکنان و ماموران خود را از كارخانه درخشان يزد خريداري ميكردند، اتفاقی که سالانه سود بسیار زیادی برای محمد هراتی داشت و همیشه تولید در این کارخانه را رو به رونق نگه ميداشت تا جایی که یک سال وقتی شهرباني قصد خريد از كارخانه درخشان را نداشت هراتي هر کاری کرد تا بار دیگر شهرباني را راضي كند كه خريد عمده خود را از كارخانه او انجام دهد و البته موفق هم شد. علاوه بر اینها در همين سا لها (دهه 30 و 40 ) محمد هراتي در کنار کار صنعتی به مدرنسازی کشاورزی در ایران هم علاقه نشان داد و شركتی برای واردات ماشینهاي فلاحتي (كشاورزي) تاسيس كرد؛ واحدی که اقدام به وارد كردن تراكتور و كمباين از شركت آستين انگليس ميکرد.
محمد هراتی به ماشین هم علاقه بسیاری داشت و همین موضوع باعث شد تا او نخستین کسی باشد که نمایندگی واردات خودروی سواری بی ام و آلمان را در ایران تاسیس کند، و دفتر نمایندگی را در تهران، خیابان
شریعتی راهاندازي کرد.
البته سرنوشت و سرانجام زندگی محمد هراتی همچون صنایعی که راهاندازي کرد، روشن نبود زیرا با وقوع انقلاب در سال 1357 و به دلیل نزدیکی هراتی به دولت و حاکمیت و همچنین حضور او در مجلس به عنوان نماینده مجلس (در دو دوره) گروهی از انقلابیون به منزل او وارد شدند و محمد هراتی را دستگير و پس از مدت كوتاهي اعدام كردند. پیکر هراتي در تهران دفن شده است. همچنين اموال او مصادره شد و واحدهاي صنعتياش پس از چند دهه کار مستمر و شبانهروزی تعطيل شدند.