مدهایی كه به سرعت عوض میشوند باعث ایجاد كوههایی از زبالههای فاجعهبار نساجی شدهاند.
بازدیدكنندگانی كه ماه آوریل به سالن نمایش مد شرکت اچ اند ام در نیویورك میآمدند، با تپههای بزرگی از لباس مواجه میشدند كه تا سقف بالارفته بود. گفتاری از تیاس الیوت بر دیوار چسبانده شده بود حاوی «در پایان من شروعم نهفته است» و به آن مكان حال وهوای یك گالری یا موزه را داده بود.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از آینده نگر ، در اتاق كناری، بلاگرها و خبرنگاران و كارشناسان بودند و این مهمانی برای مجموعه اخیر شركت اچ اند ام به راه افتاده بود. این شــركت فعال در زمینه مد و لباس كه در سراسر جهان 4 هزار فروشــگاه دارد و در ســال 2015 حدود 25 میلیارد دلار فروش داشته، بســیار راغب است كه دیگران را با آخرین نوآوری خود آشنا كند؛ فراهم آوردن امكان بازیافت لباسهای مشتریان یا به عبارت بهتر، تشویق آنها برای همراه آوردن لباسهای قدیمیشــان و انداختن آنها در سبدهای فروشگاههای اچ اند ام در سراسر دنیا.
اچ اند ام در وبلاگ خود نوشته است: «اچ اند ام لباسها را بازیافت میكند و از آنها الیاف نساجی جدید میسازد و در عوض به شما كوپنهایی برای خرید از اچ اند ام میدهد. هركسی در این بازی برنده است.» اما این یك نوع ساده كردن ماجراست.
طبق گفته مدیران اچ اند ام ، تنها یك درصد لباسها میتوانند در بازیافت به الیاف نساجی جدید تبدیل شوند و با وجود تبلیغات بسیار گران و پرسروصدایی كه شركت به راه انداخته، اصلا كار ویژهای نكرده است. شــما ممكن است در هر شرایطی لباسها را بخرید؛ اما شاید بیشتر این لباسها را كه قدیمی شدهاند حتی آنهایی را كه خیلی برایشان پول دادهایــد دور بیندازید چون یك نقص كوچــك در آن به وجود آمده با تغییر سریع مدها و کوتاه شدن فصلهای مربوط به مدها احتمال بســیار زیادی وجود دارد كه لباسی كه شما یك سال پیش خریدهاید دیگر به كارتان نیاید. بسیاری از فروشگاههای لباسهای دســتدوم، لباسهایی را كه مربوط به شركتایی است كه مدهایش سریع تغییر میكنند، مثل اچ اند ام یا زارا، نمیپذیرند.
اگر امریكایی باشــید، گام بعدی شــما به احتمال زیاد این است كه لباسهای قدیمی را داخل ســطل زباله بیندازید. مطابق با اعلام آژانس حفاظت از محیط زیست امریكا، 84 درصد از لباسها در امریكا كه دیگر خواهان ندارد، در سال 2012 به محوطههای نگهداری زباله یا زبالهسوزها سرازیر شده است. الیاف طبیعی مثل پنبه، پشم یا ابریشم، یا الیاف نیمهتركیبی كه از موادی بر پایه گیاهان درست شدهاند، مثل ریون، در محوطههای نگهداری زباله دفن میشوند و از نظری، آنها مانند زبالههای حاصل از مواد غذایی عمل میكنند، منشــأ تولید گازهای گلخانهای هســتند و باعث ایجاد گاز متان میشــوند.
اما برخلاف پوست موز، شما نمیتوانید این مواد را تبدیل به كمپوست كنید چون برای تولید پارچه، مواد طبیعی در روندی غیرطبیعی به منسوجات تبدیل میشوند. آنها را نمیشود مانند كاغذ به مقوا تبدیل كرد و نمیشود به صورت انبوه سوزاند چون مواد سمی وارد هوا میكنند.
امریكاییها به طرز بدی از لباس زباله درســت میكنند. در كمتر از 20 سال گذشته، میزان تولید سالانه زباله از منسوجات و لباسها دو برابر شده و از 7 میلیون تن به 14 میلیون تن رسیده است. آژانس حفاظت از محیط زیست امریكا تخمین زده است كه موادی كه زبالههای حاصل از منسوجات وارد چرخه طبیعت میكنند معادل میزان تخریب 7.3 میلیون خودرو باشد كه هنگامی كه در جادهها حركت میكنند دیاكسید كربن تولید میكنند.
دور انداختن زباله همچنین باعث هدر رفتن میزان عظیمی از پول میشــود؛ در سطح ملی در امریكا، شهرداریها 45 دلار برای هر تــن لباس خرج میكنند تا آنها را به محوطههای نگهداری و دفن زباله میفرستند.
در شهر نیویورك، سالانه 20.6 میلیون دلار هزینه میشود تا كشتیها زبالههای منسوجات را به محل انباشت زباله و دستگاههای زبالهسوز ببرند. این مهمترین انگیزه برای این است كه لباسهای بیمصرف از چرخه زباله خارج شود.
برای همین، شهرداری نیویورك برنامه دارد كه سبدهایی را برای جمعآوری لباسهای كهنه در كنار سبدهای جمعآوری زبالــه قرار دهد. اما تنها 0.3 درصد از 200 هزار تن منســوجات كه هر ســال از شهر خارج میشوند شامل این سبدهای جمعآوری لباسهای كهنه هستند. تنها 690 ســاختمان از 35 هزار ساختمان تخمینی در نیویورك دارای این تجهیزات جمعآوری لباس و منسوجات كهنه هستند.
شهرداریهای شهرهای كوچكتر هم برنامه جمعآوری زبالههای نساجی را دارند اما بیشتر آنها عمومینشده و غیرقابل استفاده هستند. بهترین روش در این میان، دادن لباسهای كهنه به خیریههاست. طبق اعلام شورای بازیافت منسوجات، خیریهها در سراسر امریكا تنها 20 درصد لباسهای اهدایی به آنها را در فروشــگاههای خود به صورت خردهفروشــی میفروشــند. البته برخی از خیریههای خیلی بزرگ در این میان اســتثنا هستند؛ مثل خیریه گودویل كه 30 درصد از لباسها را به فروش میگذارد یا خیریه سالویشــن آرمی كه 45 تا 75 درصد و خیریه هاوســینگ وركز كه 40 درصد لباسهــای اهدایی را در معرض فروش قرار میدهد.
اینكه چرا این شكاف بین بازیافت لباسهای كهنه در خیریهها وجود دارد، به این مربوط است كه خیریههای عظیم دارای ساختار خوبی برای پردازش لباسهای كهنه هستند و اگر در فروشگاههای بزرگ لباسهایشان به فروش نرسید، آنها را به فروشگاههای محلیتر و كوچكتر میبرند و طوری آنها را در جاهای مختلف و در فروشگاههایی كه مشتریان راحت بتوانند آنها را امتحان كنند عرضه میكنند كه بهینهترین فروش را داشته باشــند.
با این حال، با همین روند فروش پیشرفته و با قیمتهــای خیلی مطلوب نیز هیچ خیریهای نمیتواند همه لباسها را به این شکل به فروش برساند. مایكل مِیر، معاون رئیس خردهفروشی كالا در خیریه گودویل، میگوید كه وقتی لباسهای اهدایی را نتوانید در فروشــگاهها یا به صورت آنالین بفروشــید، ناچارید كه از شر آنها خالص شوید. برای این كار، لباسها به شكل مكعبهای فشردهای درمیآید و بار میشود تا به واحدهای بازیافت پارچه و لباس ارســال شود.
در اوایل امسال، نشریه «فشنیستا» گزارشی نوشت درباره اینكه مردم به اشتباه تصور میكنند لباسی را كه به خیریهها میدهند آنها به دست افراد نیازمند میرسانند در صورتی كه بسیاری از این لباسها به واحدهای بازیافت ارسال و مثل زباله با آنها رفتار میشود.
ِپیترا ریولی، استاد دانشگاه جرجتاون، میگوید: «مردم دوست دارند احساس كنند كه دارند كار نیكی انجام میدهند اما مشكلی كه كشوری مثل امریكا دارد این اســت كه در مقیاسی كه لباس تولید میكند توان مصرف آن را ندارد. مسئله دیگر این است كه نهادهای خیریه در كشوری مثل امریكا به این نتیجه رســیدهاند كه فقرا و نیازمندان آنجا به لباس نیاز ندارند و برای همین، خیریهها از كســانی كــه میخواهند به آنها كمك كنند لباس قبول نمیكنند.
مشكل دیگر، این است كه مدهایی که به سرعت عوض میشوند باعث رفتن شركتهای تولیدكننده لباس به سمت استراتژی بازاریابی هفته به هفته شدهاند. خردهفروشهایی كه تولیدكننده لباس هستند مثل زارا، مدهای خود را حتی دو بار در هفته عوض و مدلهای جدید به بازار ارائه میكنند به جای اینكه هر فصل دو بار مجموعههای لباس جدید خود را بیرون بدهند.
به این ترتیب، لباسهای خیلی بیشتری از سیستم تولید لباس بیرون میآیند و كسی را میجویند كه آنها را بخرد و لباسها نیز طوری طراحی میشــوند كه با قیمتهای ارزانتری به دست مشتریان برسند. بنابراین لباسها خیلی زودتر كهنه میشوند و تولید زباله از جنس لباس و منسوجات نیز فزونی میگیرد.
اما برخی نقاط دیگری در خارج از كشورهای توسعهیافته و پیشرفته وجود دارد كه همچنان خواهان لباسهای دست دوم و لباسهای اهدایی به خیریهها هستند. منطقه افریقا یكی از این نقاط است. لباسی كه فردی در نیویورك به خیریهای میدهد و در فروشگاههای لباسهای دست دوم به فروش میرود، به احتمال خیلی زیاد از یكی از انبارها در شهر كلیفتون در نیوجرســی سر درمیآورد كه كارگران روزانه 36 تن لباس را در آنجا انبار میكنند. این انبارها متعلق به شركت تجارت «ترنس امریكاز» است. »
چهل درصد لباسهای جهان از سراســر جهان جمعآوری میشوند تا دوباره به فروش برســند. ژاپن بعد از امریكا دومین كشوری است كه بیشترین لباس دستدوم در آن جمعآوری میشود. اغلب لباسهای حد متوسط به امریكای جنوبی میروند، بیشتر لباسهای آب وهوای سرد به كشورهای اروپای شرقی میروند و اغلب لباسهای مخصوص آب وهوای گــرم نیز به قاره افریقــا.
در دهه 1980 ،جریان وســیعی از لباسهای دست دوم به سمت قاره افریقا روانه شد و اقتصاد شكننده كشورهای این قاره نیز به چنین كالایی نیاز داشــت. به دلیل اینكه چنین لباسهایی ارزانتر و در ظاهر از كیفیت بهتری نیز برخوردار بودند، در بازار لباس قاره افریقا دست بالارا كســب كردند.
تا سال 2004 ،در حدود 81 درصد از بازار لباس در اوگاندا به لباسهای دست دوم تعلق داشت. در سال 2005 ، مطابق با گزارش آكسفام، لباسهای دست دوم نیمی از لباسهای وارداتی به كشــورهای زیر خط صحرا را شامل میشد.
در نتیجه، با شروع دهه 1990 ،صنایع نساجی در این كشورهای افریقایی متلاشی شدند. برخی از كشورهای افریقایی تلاش كردهاند كه این صنایع را دوباره شكوفا كنند؛ در اوایل سال گذشته، در كنفرانس رهبران كشورهای شرق افریقا، برخی از رهبران منطقه پیشنهاد كردند كه واردات لباسهای دست دوم ممنوع شود. برخی از رسانههای انگلیسیزبان در وبسایتهای خود مثل صدای افریقا ، گزارشها و تحلیلهایی منتشر كردند كه طبق آن، میگفتند واردات لباسهای كهنه از كشــورهای مثل انگلیس و امریكا، باعث یك نوع اقتصاد پسااســتعماری در كشورهای افریقایی شده است.
اندرو بروكز، تحلیلگر اقتصادی در كالج لندن، یكی از كسانی است كه میگوید واردات لباسهای ارزانقیمت و دست دوم از غرب به كشورهای افریقایی باعث نوعی وابســتگی اقتصادی در این كشــورها میشود. او میگوید: «شاید مرا رئالیست بنامید اما من واقعا نمیخواهم در جهانی زندگی كنم كه مردمی كه در جهان جنوب هســتند، تنها از پس خرید لباسهایی برآیند كه من و شما دیگر نمیخواهیم آنها را بپوشیم.»