در نزدیکی میدان تاریخی 15 خرداد شــهر کاشان، دو برج آجری بلند ســر به آســمان دارد که اگر درباره آن و تاریخچهاش از اهالی میانســال و کهنســال شهر سؤال کنید، فقط یک آدرس به شما خواهند داد: «کارخانه ریسندگی و بافندگی» کاشان، کارخانهای که تاریخ صنعت نساجی کشور با آن رقم خورد و حالا به جز این دو برج آجری که دودکش کورههای کارخانه بودهاند و سالهاســت که خاموش شدهاند، چیزی از آن باقی نمانده است.
کارخانهای که حسن تفضلی در سال 1313 راهاندازی کرد و بســیاری از مردم شــهر کاشان خاطرههای بســیار از کار در آن دارند و زمانی بزرگترین مجموعه صنعتی این شــهر محسوب ميشد و هرکسی دوست داشت در آن کار کند.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از آینده نگر، حسن تفضلی که بسیاری در کاشــان او را به عنوان «ارباب تفضلی» ميشناسد پدر صنعت نساجی کشــور است؛ او از پیشگامان این صنعت در ایران بود، کســی که در سال 1274 در شهر کاشان به دنیا آمد و در آستانه 40 سالگی پایهگذار صنعت نساجی در کشور شد و کاشان را به قطب این صنعت تبدیل کرد.
حسن تفضلی درخانوادهای مذهبی به دنیا آمد، خانوادهای که اصلیتشان کرمانشاهی بود ولی برای کار و تجارت به کاشان آمدند؛ عبدالرحیم تفضلی (پدر حسن تفضلی) از تجار سرشناس دوره خود بود و به همین دلیل هم حسن تفضلی از کودکی با کار تجارت و بازرگانی آشنا شد و تا 40 سالگی به شغل تجارت و بازرگانی مشــغول بود ولی بعد تصمیم گرفت تا واحدي صنعتی و شرکتی در زمینه ريسندگی و بافندگی راهاندازی کند.
شرکتی که به نوشته کتاب «سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران» سرمایه اولیهاش 200 هزار تومان بوده و با مشــارکت چهار نفر دیگر راهاندازی شد و در سال 1315 به بهرهبرداری رسید.
این شرکت در ابتدا کارگاه کوچکی بود که آن را برای تهیه نخهای مصرفي در صنعت فرشبافی تدارک دیده بودند و با 100 نفر، شروع به کار کرد. کارخانه کوچکی که به مرور زمان توسعه پیدا کرد و حسن تفضلی در طول 45 سال فعالیت و کار شبانهروزی، رئیس هیئت مدیره و مدیرعاملآن بود و تا جایی آن را توسعه داد که 4500 نفر در آن مشغول به کار بودند.
حسن تفضلی فردي تحصیلکرده و مدیری توسعهطلب بود که به اشتغال و کارآفرینی اهمیت بسیاری ميداد. محمد مروج رئیس سابق هیئت مدیره انجمن صنایع نساجی در فیلم مســتندی با نام «از جنس حریر» که برای معرفی حســن تفضلی ساخته شده است او را یک کارآفرین واقعی معرفی ميکند و ميگوید: «دنبال این بود که بهترین کاال را پیدا کند، بیاورد در ایران تولید و به بازار عرضه کند. او ارتباط بسیار خوبی هم با بازار داشت و به معنی واقعی کلمه یک کارآفرین بود.»
حسن تفضلی از همان زمان که با همکاری دوستانش شرکت و کارگاه ریسندگی و بافندگی را راهاندازی کرد به توسعه آن هم فکر ميکرد و برای این کار برنامههایی داشت و تلاش ميکرد کار خود را برنامهریزیشده پیش ببرد و هر چند سال یک بار دست به نوسازی و استفاده از تکنولوژیهای روز بزند، اتفاقی که شاید سالهاست در صنعت نساجی کشور دیگر رخ نمیدهد و همین باعث شده که اکثر واحدهای کشور فرسوده و از دور خارجشده باشند.
حسن تفضلی علاقه بسیاری به افزایش تولید و بهرهوری داشت و برای رسیدن به این مهم تلاش ميکرد؛ یکی از ســرکارگرانش در فیلم مستند زندگی او تعریف ميکند که کســی جرئت نداشت به ارباب تفضلی بگوید دستگاهی خوابیده و کار نمیکند، انتظار ارباب این بود که دستگاهها همیشه کار کنند و تا از کار افتادند سریع تعمیر شوند.
ارباب تفضلی هر از چندی با سفر به کشورهای دیگر از جمله کشورهای جنوب شرق آسیا و کشــورهای اروپایی سعی ميکرد از واحدهای صنعتی و تولیدات جدید بازدید كند و در جریان تحولات روز صنعت نســاجی قرار گیرد و این دســتاوردهای جدید را به ایران و کارخانه نساجی کاشان بیاورد و از کارشناســان و مهندسان خارجی و داخلی هم در واحدهای صنعتیاش بهره بگیرد.
در کتاب «سرگذشت پنجاه کنشگر...» نوشته شده: «با استخدام کارشناسان خارجی و مهندسان داخلی (4 متخصص خارجی و 11 مهندس ایرانی ) در ســال 1357 در کارخانه ریسندگی کاشان کار ميکردند و کمک گرفتن از آنهــا در کارخانجات خود تلاش ميکرد تا با تکنولوژیهای بهروز نســاجی آن زمان پیش برود و همین نگاه و تفکر بود که باعث شد زیربنای کارخانه ریسندگی کاشان بعد از گذشت 40 سال در سال 1356 به 58 هزارمتر مربع و ســرمایه شرکت که در روز تاسیس 200 هزار تومان بود به 155 میلیون و 700 هزار تومان افزایش یابد و تولید کارخانه به سالانه 35 میلیون متر انواع پارچه برسد.»
همچنین پیشرفت و توسعه شرکت ریسندگی کاشان باعث شد این شرکت در اسفند 1355 در بورس پذیرفته شود و بهای اسمی هر سهم آن 500 تومان به فروش برسد، بهایی که دو سال بعد در سال 1357 به هزار و 30 تومان افزایش یافت و شــرکت بیش از 8 هزار و 500 سهامدار داشت. در آن سالها کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان انواع منسوجات نخی، ابریشمی، الیاف پشمی، مصنوعی و متقال را تولید ميکرد.
همکاری با خانواده لاجوردی و تولید مخمل
در کنار شــرکت ریسندگی کاشان ، حســن تفضلی در سال 1334 بعد از گذشــت حدود 20 سال از شــروع بهرهبرداری از کارخانه اول با مشارکت خاندان لاجوردی به فکر راهاندازی کارخانه مخمل کاشان افتاد.
به نوشته کتاب «سرگذشت پنجاه کنشگر...» سهم ارباب تفضلی در کارخانه مخمل کاشان 25 درصد و سهم خاندان لاجوردی 75 درصد بود. این کارخانه هم مانند کارخانه ریسندگی خیلی زود توانست راه توسعه و پیشرفت تولید و محصولات را در پیش بگیرد، به طوری که بعد از گذشت 10 سال از شروع تاسیس، کارخانه 2 هزار نفر پرسنل داشت و انواع نخ، پارچه چادری، حریر، مخمل پتویی، مبلی، کبریتی، شــیفتون و سجاده در آن تولید ميشــد.
این کارخانه هم در سال 1353 با ارزش 100 تومانی هر سهم وارد بورس شد و ارزش هر سهم آن در سال 1357 به 140 تومان رسید. این کارخانه در سال 1357 بیش از 2040 سهامدار داشت و سرمایه شرکت به 176 میلیون و 500 هزار تومان رسیده بود.
محصولات این کارخانه تا جایی بین مشتریان برای خود جا باز کرده بود که فروش کارخانه از مخمل 49 میلیون تومان در سال 1349 به 500 میلیون تومان در سال 1357 افزایش یافت.
زندگی کارگران؛ اولویت حسن تفضلی
در کنار اهمیت دادن به تولید و بهروز بودن از نظر تکنولوژی، حسن تفضلی برای نیروی انسانی و کارگران مجموعهاش و زندگی آنها ارزش بسیاری قايل بود و همیشــه سعی ميکرد تا شــرایط زندگی آنها به گونهای باشد که در آسایش باشند.
یکی از کارگران قدیمی او در فیلم مستند «از جنس حریر» تعریف ميکند: «ارباب تفضلی به حقوق کارگران و پرداخت آن توجه بسیار ميکرد و حقوق کارگران را در دو نوبت در ماه، هر 15 روز پرداخت ميکرد.»
یکی دیگر از کارگران هم درباره توجه ویژه حسن تفضلی به زندگی کارگرانش، تعریف ميکند: «یک روز ارباب همه متصدیها و سرپرستها را جمع کرد و گفت هر کارگری که خانه ميخواهد بخرد 300 هزار تومان، هرکه ميخواهد تعمیر کند 50 هزار تومان و هرکس که ساختمانسازی نیمهکاره دارد 100 هزار تومان ميتواند مساعده بگیرد و ماهی هزار تومان از حقوقش کم ميکنیم. تمام کارگران خانهدار شدند.»
ارباب تفضلی همیشــه به این فکر ميکرد که کارگران نیز باید از ســود کارخانه و موفقیتی که به دست ميآید، بهره ببرند برای همین سود شرکت را بین کارگران هر از چندی تقسیم ميکرد.
به نوشته کتاب «سرگذشت پنجاه کنشــگر...»، در ســال 1350 بیش از یک و نیم میلیون تومان سود ویژه شرکت ریسندگی کاشــان را بین کارگران کارخانه توزیع کرد و حتی در کارخانه مخمل کاشــان به کارگران پیشنهاد داد تا برای افزایش حقوق برپایه کارمزد، کار کنند.
مزد کارگران برای تولید 12 متر مخمل 6 تومان بود ولی هرچقدر بیشتر از آن بافته ميشد مزد آن را دریافت ميکردند. این نگاه تشویقی برای کار بیشتر با درآمد بالاتر که تولید چندین برابری را در کارخانه به دنبال داشــت باعث شــد تا بهرهوری هر فرد در تولید روزانه به 28 متر و دستمزد آنان به 10 تا 14 تومان افزایش یابد.
تحولات مهم در زندگی ارباب و محکوم شدن
بعد از پیروزی انقلاب، کارخانهجات حسن تفضلی و اموال او جزو هیچیک از بندهایی که واحدها را در اختیار سازمانی دولتی قرار ميداد، جای نگرفت و او توانست به شکلی آزاد به فعالیتهای خود ادامه دهد و کارخانهاش مانند بسیاری از کارخانهجات مصادره نشد اما این ماجرا چندان طول نکشید زیرا او با مشکلی جدی برای ادامه کار روبهرو شد و آن ممنوعالمعامله و ممنوعالخروج شدنش بود.
در کتاب «سرگذشت پنجاه کنشگر...» نوشته شده حسن تفضلی در سال 1359 به دلیل عضویت در هیئت مدیره بانک صنایع پیش از پیروزی انقلاب (از زمان تاسیس در سال 1352 )و با وجود اینکه نه سهامدار بود، نه حقوق و درآمدی از این بانک داشت، ممنوعالمعامله شد و 9 سال پیگیری او در دادستانی و دادیاری، تا زمان فوتش، در شعبههای دادگاه به نتیجه نرسید.
در این سالها و بعد از درگذشت حسن تفضلی مدیریت صنایع ریسندگی و بافندگی کاشان و شرکت مخمل و ابریشم کاشان دولتی شد. با دولتی شدن این کارخانهجات نهتنها روند توسعه سالهای قبل آنها ادامه پیدا نکرد بلکه به مرور زمان این واحدها رو به افول گذاشتند.
البته در همه این سالها از عالقه مردم کاشان و فعالان اقتصادی به ارباب تفضلی، كه همه او را ميشناختند و ميشناسند، کاسته نشده است و از او همیشه به نیکی یاد ميشود؛ مردی که در سال 1366 در مراسم تشییع جنازهاش جمعیت بسیاری حضور داشتند و بخش زیادی از مردم کاشان کار و کاسبیشان را به احترام او تعطیل کردند تا در مراسم حضور داشته باشند.