«حاج محمدحسین کازرونی» دیروز صبح بینالطلوعین پس از ۸۵ سال زندگانی دار فانی را وداع گفت و بلاشــک یک عده زیادی از کسانی را که از پرتو مساعی این مرد خیر و زحمتکش نان میخوردند، داغدار نمود.
شرح حال این بزرگمرد میتواند مثل شرح حال یک عده از نوابغ و رجال بزرگ برای معاصران و اعقاب آن مرحوم درس عبرتی گردیده و آنها را تشویق به سعی و عمل نماید.
مرحوم کازرونی علاوه بر اینکه تاجر زحمتکش خوبی بود، به عمران و آبادی نیز عشق و علاقه مخصوصی داشت. چه بسیار قرا و مــزارع بایری را که آباد کرده و باعث رونق فلاحت و اداره کردن معیشت عده زیادی از فلاحین گردیده، مغازهها و عمارات و ابنیه بیحسابی که این مرد بزرگ در اصفهان باعث بنا و ایجاد آنها گردیده، الان در مقابل چشم عموم جلوهگر است.
مخصوصا کسانی که به یاد دارند در خیابان خوش و حدود دروازه دولت تا بیست سال قبل در اول شب احدی جرات نداشت به تنهایی حرکت کند و در عین حال این خیابان مهم اصفهان صورت مزبلهای را بیش نداشت و سپس فقید مذکور با حس عمران طلبی خویش با ساختن مغازهها و سراهای متعدد موجب عمران و احیای این خیابان و رونق و شکوه اصفهــان گردید.
مرحوم کازرونی بر اثر کثــرت کار، در این اواخر در صحت مزاجش انحرافی پدید آمده، کمکم داشــت از زندگانی خود صدمه میدید. اخیرا کسالت مزاج آن مرحوم شدت کرده و بالاخره این وجود مغتنم و مرد سعی و عمل را که مایه افتخار شهر اصفهان بود، از دست ما به در برد.»
گرچه این روزها به سختی می توان در صفحات روزنامهها، گزارشهایی درباره کارآفرینان و راه و روش زندگیشــان برای رســیدن به موفقیت پیدا کرد اما روزنامه «اخگر» در اردیبهشت سال 1311 مرگ یکی از بزرگترین کارآفرینان آن دوران به خصوص در شهر اصفهان را اینگونه گزارش کرده اســت.
کارآفرینی که نخستین کارخانه مدرن نســاجی به نام «وطن» را به اصفهان هدیه داد و برای تعداد زیادی از زنان و جوانان، فرصت شغلی ایجاد کرد. او که در سال 1231 شمسی در بوشهر به دنیا آمده بود در زمان جوانی به اصفهان مهاجرت کرد و در این شهر کارش را با دستفروشی و دورهگردی یا به قول آن زمان «طبقکشی» شروع کرد ولی با توجه به تیزهوشی و صداقت در کار خیلی زود جذب بازار اصفهان و کار ریسمانفروشی شد.
او با توجه به اینکه جنوبی بود در بازار اصفهان به کاکاحسین یا کاکوحسین مشهور بود. او از تجار بسیار فعال اصفهان بود که در رقم زدن بسیاری از اتفاقها برای نخستین بار در اقتصاد این شهر نقشی اساسی داشت. تاجری که خود از هیچ شــروع کرد ولی به موفقیتهای مهمی دســت پیدا کرد و به نوعی رهبری فعالان اقتصادی شهر در حرکتهای مردمی، سیاسی و فعالیتهای مشروطه و تشکلی را در دست داشت.
ورود به وطن
اگرچه محمدحسین کازرونی نقشی مهم در تحولات اقتصادی اصفهان در قرن اخیر داشــته است اما مردم اصیل شهر او را با کارخانه نساجی وطن میشناســند. مجموعهای صنعتی که قدیمیترین کارخانه مدرن این شهر محسوب میشود و محمدحسین کازرونی به همراه عطاءالملک دهش آن را مدیریت میکردند.
این کارخانه ریسندگی و بافندگی در سال 1303 توسط دهش ساخته و راهاندازی شد اما چون او به اندازه کافی سرمایه و نقدینگی در اختیار نداشت با محمدحسین کازرونی شریک شد. این کارخانه در نزدیکی پل خواجو بود.
طبق نوشــته کتاب «سرگذشــت پنجاه کنشگر اقتصادی» ســرمایهگذاری اولیه در این کارخانه 9 میلیون و 400 هزار ریال بوده است. کارخانه در ســال اول به صورت میانگین در روز 250 متر و در کل سال 70 هزار متر پارچه تولید کرده است و میزان مصرف پشم آن هم حدود 180 تن بود.
12 دستگاه بافندگی و به طور روزانه 150 کارگر روی آنها در این مجموعه کار میکردند. در سال 1304 هزینه خرید ماده اولیه و دستمزد کارگران این مجموعه حدود 2 میلیون ریال بود.
یکی از نکات جالب در دیدگاه کارخانهداری کازرونی نوسازی دائم مجموعه و مدرن کردن آن با تکنولوژیها و ماشینآلات جدید بود تا جایی که هیچگاه در این کارخانه ماشینآلات فرسوده که به تولید آسیب وارد کند، دیده نمیشد.
کلیه ماشینهای این کارخانه و دستگاهها از آلمان وارد شــده بود و میگویند دهش، شریک کازرونی برای واردات آنها با توجه به نبود امکانات، حمل و نقل ضعیف، جادههای خاکی و ماشــینهای جابهجایی ماشینآلات و... تلاشهای بسیاری کرده بود.
البته این دو شریک نتوانســتند برای مدت طولانی به تجربه همکاری ادامه دهند و بین آنها در اداره مجموعه و سهمخواهی هرکدام اختلاف پیش آمد که در نهایت کار به محکمه تجارت نزد تجار بزرگ، کشیده شد.
جلسهای که در منزل رضاخان، زمانی که ســردار سپه بود تشکیل شــد و در آن تعدادی از تجار بنام زمان مانند معینالتجار بوشهری، حاج محمدحسین امینالضرب و... حضور داشتند. در نهایت در پایان این جلسه طبق توافق دو طرف بنیانگذار کارخانه یعنی عطاءالملک دهش سهام خود را به کازرونی فروخت و کارخانه وطن به صورت کامــل به مالکیت کازرونی درآمد.
کارخانه وطن در آن ســالها البته گاهی با کمبود ســرمایه در گردش و نقدینگی روبهرو میشد که کازرونی آن را از طریق مقامات دولتی و سفارشهای دولتی تامین میکرد. مثال در دورانی که رضاخان سردار سپه بود برای حمایت از کارخانه وطن حدود 300 هزار تومان تولید پارچه برای ارتش به این مجموعه سفارش داد.
یکی از اقدامات جالب کازرونی در آن زمان با نبود امکانات چندان رسانهای بهره گرفتن از تبلیغات در بین مردم بود. او شعری را برای تشویق مردم به مصرف پارچه داخلی سفارش داده بود که در آن به صورت غیرمستقیم کارخانه وطن تبلیغ میشد: «بهر تو لباس وطن ای دوست نکوست - آن جامه که از عدوست شایسته اوست».
محمدحسین کازرونی رابطه خوبی با رضاخان که در نهایت در سال 1305 تاجگذاری کرد، داشــت و رضاخان هم که علاقه بسیاری به نوسازی کشور و تجدد داشت همیشه کازرونی را با اعطای وام به افزایش تولید و توسعه کارخانه تشویق میکرد. او علاوه بر اینکه خود همیشه از پارچههای تولید کارخانه وطن استفاده میکرد برای تشویق این مجموعه دستور داده بود تا زیرمجموعههای دربار نیز از پارچههای این کارخانه استفاده کنند.
نقل میشود که رضاشاه برای نخستین بار در سال 1309 در مراسم ویژه سالگرد تاجگذاری سرتاپای خود را با لباسهایی که از پارچه وطن دوخته شده بود، پوشانده بود. او در آن مراسم خطاب به کازرونی گفت: «میبینی لباس خود را از پارچه وطن تهیه کردهام و به کلیه صاحبمنصبان هم دستور دادهام لباس وطن بپوشند. آرزو میکنم رفتهرفته کارخانهجات نساجی و پارچهبافی چنان رونق پیدا کنند که کلیه احتیاجات کشور را خودمان تامین کنیم.»
در بین دهههای 20 تا 50 کارخانه وطن معموال رو به توسعه بود. تعداد دوکهای این مجموعه به تدریج به 400 دوک ریســندگی و 100 دستگاه ماشــین با ظرفیت 500 هزار متر پارچه رسید. قسمت ریسندگی کارخانه مجهز به 1500 دوک پشمریســی بود که در آن چند نوع نخ برای قالیبافی و پارچهبافی تولید میشد.
همچنین قسمت نساجی آن 26 دستگاه ماشینی و 200 دســتگاه دستی داشــت که روی هم رفته 1500 متر پارچه تولید میکردند. کازرونی در سال 1312 ،200هزار تومان ماشینآلات جدید برای تکمیل خطوط تولید وارد کرد و در طی دو سال 19 دستگاه به ماشینآلات کارخانه اضافه شد. تا سال 1320 کارخانه وطن با داشتن 5400 دوک پشم، اولین کارخانه تولید پارچه پشمی بود.
در این سالها مدیریت صحیح کازرونی بر مجموعه و از ســوی دیگر حمایتهای دولتی و خریدهای بزرگ دولت و محدودیتهای واردات همگی دست به دست هم دادند تا این کارخانه با رشد و توسعه روبهرو باشد و در بین مردم شهرت زیادی پیدا کرد.
همچنین یکی از نقاط قوت دیگر کازرونی توجه به تکمیل زنجیره تولید در صنعت نساجی بود، مثال کارخانههای داخلی به علت نداشتن پشم ممتاز و عدم تلاش برای پرورش گوسفدهایی با پشــم مرینوس مرغوب، قادر به رقابت با پارچههای تولیدی باکیفیت مثل انگلیس نبودند، ولی محمدحسین کازرونی دست به کار شــد و یک کارخانه جدید نخبافی با 4200 دوک از انگلستان خریداری و در اصفهان راهاندازی کرد.
محصول این کارخانه پارچههای پشمی فاستونی و پتو بود که برای لباسهای نظامی و دانشآموزان و عموم مردم مورد استفاده قرار میگرفت. علاوه بر اینها محمدحسین کازرونی عضو شرکت سهامی صنایع پشــم شد که توسط سید حسن دردشتی، محمد هراتی و علی همدانیان و 450 ســهامدار کوچک راهاندازی شد.
محمدحسین و محمدجعفر کازرونی (پدر و پســر) بعد از مدتی به این مجموعه پیوستند و محمدجعفر ریاست هیئت مدیره را در دست گرفت. محمدحسین کازرونی در سال 1311 درگذشت و در اصفهان به خاک سپرده شد.
بعد از او مدیریت مجموعه کارخانه وطن به محمدجعفر کازرونی سپرده شد، کسی که طی 9 سال از 1302 تا 1311 در کارهای مدیریتی کنار پدرش بود و در نهایت بخش مهمی از طرحهای توسعه کارخانه وطن در دوران مدیریت او و بین سالهای 1311 تا 1357 رقم خورد.
با پیروزی انقلاب البته بخش مهمی از دارایی خانواده کازرونی از جمله کارخانه وطن بــه مالکیت دولت درآمد و خانواده کازرونی عملا از چرخه اقتصاد و تولید ایران خارج شدند.
محمدجعفر کازرونی در سالهای ابتدایی انقلاب در 78 سالگی جلوی مسجد کازرونیها در منطقه هزارجریب اصفهان توسط دو موتورسوار وابسته به گروه فرقان ترور شد و در قبرستان تاریخی تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
از شرکت مسعودیه تا تاسیس بانک ملی
به فاصله کوتاهی از قیام تنباکو، و با توجه به تجربه موفق این نهضت در اصفهان، محمدحســین کازرونی با حمایت نورالله نجفی اصفهانی و با مشارکت تجار تنباکوی اصفهان در سال 1277 شمسی شرکت مسعودیه را با هدف حمایت از کشاورزان و تجار توتون و تنباکو راهاندازی کرد.
فعالیت این شرکت در زمینه تجارت و صرافی بود. محمدحســین کازرونی به همراه تجار برای حمایت از تولید پارچه و البسه ایرانی و در ادامه شکلگیری جنبش حمایت تولید ملی که توســط امیرکبیر راهاندازی شــده بود، انجمن اســامی را تاســیس کردند.
هدف اصلی شکلگیری این انجمــن ترویج پارچههای وطنی بود. انجمنی که از داخل آن شــرکت اسلامیه اصفهــان بــا 150 هزار تومان ســرمایه اولیه بیرون آمــد و این پول منبع خرید دستگاههای پارچهبافی متعدد و حتی ورود صنعت جدید بافندگی بــه اصفهان بود.
ریاست این شرکت برعهده محمدحسین کازرونی بود. این شرکت در ابتدای تاسیس در 17 شهر از جمله مشهد، شیراز، رشت، تبریز و... شعبه داشت. کازرونی اعتقاد بسیاری به استفاده از کالاهای ایرانی به خصوص پارچه و پوشــاک داشت و تجار دیگر را نیز به این مهم دعوت میکرد حتی در تاریخ 10 ربیعالثانی سال 1325 در منزل خود تعدادی از تجار را دعوت کرد و همراه آنها قسم یاد کرد که از البسه خارجی استفاده نکند.
در این دوران هنوز محمدحســین کازرونی وارد شــغل نساجی و راهاندازی کارخانه نشده بود.
همراهی با مشروطه
همزمان با جنبش مشروطه، کازرونی هم به این جنبش پیوست. انجمن ولایتی اصفهان که در واقع ســتاد مشروطهخواهان اصفهان بود، به همت او، ســید حسن مدرس و میرزا حبیب الله امینالتجار بنا شد.
او بخش مهمی از مخارج نهضت مشروطه اصفهان را تامین میکرد و پس از پیروزی مشروطه، نقشی فعال در طرح تاسیس بانک ملی در مجلس اول داشت. محمدحسین کازرونی به همراه حدود 100 نفر از تجار و بزرگان ایران به مجلس شــورای اسلامی نامه نوشتند و پیشنهاد تاسیس بانک ملی را دادند.
همچنین تشکیل انجمن تجار اصفهان در 16 محرم 1325 مصادف با اول مارس 1907 یعنی 110 ســال پیش اقدام دیگری بود که محمدحســین کازرونی در آن نقش داشت. این انجمن در منزل کازرونی و با همراهی 11 نفر دیگر از تجار اصفهانی شکل گرفت.