سیاستهای پولی بانک مرکزی همچون کلاف سردرگمی شده که دست سیاستگذار را برای ارائه برنامههای جامع پولی چنان کوتاه کرده است که هر روز کش و قوسهای نظام بانکی را شدیدتر میکند و به تشدید اوضاع آنان در اقتصاد منجر میشود. این در حالی است که بانک مرکزی با کوتاه کردن چتر نظارتیاش یکی از مسببان اصلی حال این روزهای نظام بانکی است.
بانکها و به بیانی منبع اصلی تجهیز و تامین فعالیتهای مالی از روزگاران دور در بنبست سیاستهای پولی گرفتار شدهاند.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از جهان صنعت، این سیاستها نهتنها هیچگاه به گونهای نبوده که بتواند به خروج بانکها از بحران کمک کند که با هر بار ابلاغ بند و قانونهای جدید به آنان، زمینهساز ورود نظام بانکی به شرایط جدید بحرانی شده است.
سیاستهای کورکورانه
سیاستهای کورکورانه و ابلاغ آن از سوی بانک مرکزی اما دهههاست که به خم شدن قامت برافراشته نظام مالی کشور منجر شده و ستون اقتصادی کشور را فلج کرده است.
اگر نگاهی به عملکرد سیاستهای پولی بانک مرکزی در طول سنوات گذشته بیندازیم به روشنی میبینیم که در طول این مدت هیچگاه بانک مرکزی قادر نبوده محرک نظام بانکی به سمت سیاستهای توسعهنگرانه باشد و تنها به پیچیدهتر کردن بحران آنان منجر شده است.
در این بین داستان پرفراز و نشیب سود بانکی همچنان در بین سیاستگذاران پولی این دست و آن دست میشود و با وجود اندیشههای سیاستگذار پولی در قبال آن، هنوز هم نمیتوان راه و مسیر روشنی برای آن پیشبینی کرد.
بر این اساس در شهریورماه سال گذشته که بخشنامه کاهش نرخ سود سپرده به بانکها ابلاغ شد، برای آن بود که از حجم داراییهای منجمد بانکی کاسته شود و مسیر روشنتری را پیش روی سیاستهای پولی بانکها قرار دهد اما ماحصل چنین سیاستی جز پیچیدگی بحران موجود در نظام بانکی نتیجه دیگری نداشت. به عبارتی این سیاست در طول یک سالی که از عمر آن میگذرد، چنان وبال گردن نظام بانکی شد که به بروز بحرانهای خارج از نظام بانکی نیز انجامید.
سیگنال افزایشی به بازار ارز
اولین واکنشها به کم شدن سود سپردههای بانکی خود را در بازار ارز و سکه نمایان کرد. به بیانی سپردههای بانکی تنها منتظر همین یک بخشنامه بودند تا راه خود را کج کنند و در بازاری سر بدوانند که به سودآوری بیشتری برای سپردهها و سرمایهای آنان منجر شود.
بر این اساس کاهش نرخ سود بانکی که راهی برای خروج داراییهای موهوم و منجمد بانکی بود، وسیلهای شد برای رشد و توسعه بازارهای موازی که نمودش را امروز در جایجای حوزههای اقتصادیمان به وضوح میبینیم.
ناتوانی سیاستگذار پولی در این مدت هم به پیچیدهتر شدن اوضاع اقتصادی منجر شد و بانکها را به این فکر واداشت که به دنبال راههای جایگزینی برای جذب دوباره سپردههای بانکی باشند. بر این اساس تعدادی از بانکها با عبور از خط قرمز بانک مرکزی برای نرخ سود بانکی، از نرخ ابلاغ شده به آنان عدول کردند و با اعطای سودهای بالاتر از 15 درصدی سعی داشتند به جذاب کردن سپردهگذاری در بانکها بپردازند.
آنطور که از شنیدهها برمیآید، عدول از نرخ سود مصوب بانک مرکزی از سوی تعدادی از شعب موضوع جدید نیست و ماههاست که آنان را چشم طمع برای جذب سپرههای بالاتر برداشته است اما آیا در پیش گرفتن چنین سیاستی توانست سپردهگذاری در بانکها را به مسیری جذاب برای صاحبان سرمایه تبدیل کند و به جذب بیشتر سرمایههای اقتصادی در این شعب منجر شود؟
بازارهای موازی همچنان جذاب
با نگاهی به عملکرد بازار در طول این مدت به روشنی میبینیم که حتی در پیش گرفتن چنین سیاستی هم قادر نبود آنطور که باید و شاید مسیرهای منتهی به سپردهگذاری در بانکها را جذاب کند و هنوز هم بازار ارز و سکه بهترین انتخاب برای صاحب سرمایه نقدی به حساب میآید.
اما مهمترین نکتهای که به نظر میآید سیاستی است که بانک مرکزی در قبال سود سپردههای بانکی در پیش گرفته است. بر این اساس رییس بانک مرکزی در تازهترین صحبتهایش اعلام کرده که بانک مرکزی هیچگونه سیاستی برای افزایش نرخ سود در پیش ندارد و بانکها باید مطابق با آنچه در شهریورماه سال گذشته به آنها ابلاغ شد سپردههای صاحبان سرمایههای نقدی را با سودهای مصوب جذب کنند.
اما این داستان سر دراز دارد. هفته گذشته که بانک مرکزی در ابلاغیهای عنوان کرد سود سپردههای مدتدار شبکه بانکی در بازه زمانی 2 تا 11 شهریورماه سال گذشته را با نرخهای اولیه آن به مدت یک هفته تمدید میکند اما همین یک بخشنامه کافی بود تا بانکها به دنبال ماهی گرفتن از آب گلآلود باشند و این ابلاغیه را زمینهای برای افزایش نرخ سود بانکی تلقی کنند.
بانک مرکزی به دنبال افزایش نرخ سود نیست
اما رییس بانک مرکزی که در همایش بانکداری اسلامی سخن میگفت، عنوان کرد که در مدت اخیر بانکها دست به تغییراتی در سود زدند که این به معنی مجوز بانک مرکزی نیست و ما فقط از آنها خواستیم تا سپردههای حد فاصل دوم تا یازدهم شهریورماه سال گذشته را تمدید کنند.
وی این را هم گفت که احتمالا در رابطه با سپردههای مدتدار تصمیمگیری خواهد شد و بعید نیست که سپردههای دو تا سه سال بار دیگر به شبکه بانکی بازگردد.
با این وجود حتی با وجود آنکه بانک مرکزی هیچگونه مجوزی برای افزایش نرخ سود صادر نکرده و صادر نمیکند، بانکها اما از ماهها پیش سودهای تا 23 درصدی به سپردهگذاران پرداخت میکردند و سعی در جذاب کردن سپردهگذاری در بانکها بودند.
اما باید این موضوع را بیان کرد که حتی چند درصدی در نرخ سودهای بانکی باز هم انگیزهای برای سپردهگذاری در بانکها ایجاد نکرده و باز هم بازار ارز توانسته برگ برنده بازی را در دست بگیرد.
افزایش دوباره قیمت ارز در بازار
نکته جالب سیگنالی است که سیاستهای بانک مرکزی به بازار میدهد.
بر این اساس تنها به فاصله دو روز از سخنرانی رییس بانک مرکزی بازار ارز واکنش افزایشی به آن نشان داد و به مرز12 هزار تومان رسید؛ گویی سیاستهای پولی بانک مرکزی به جای آنکه مسیری روشن برای بازار اقتصاد باشد، تنها سیگنالهای مثبتش را برای افزایشهای بیشتر ارز به بازار میدهد آن هم به گونهای که هیچ نشانی از خرید و فروشهای واقعی ارز در بازار دیده نمیشود و افزایش قیمتها تنها در فضایی غیرواقعی بر مدار رشد قرار میگیرد.
بنابراین باید این گونه استدلال کرد که گره کور سیاستهای پولی بانک مرکزی به این زودیها باز نمیشود و تنها بحران گرفتار شده شبکه بانکی را عمیقتر میکند. چه آنکه از یکسو اگر بانکها به افزایش نرخ سود در اقتصاد ادامه دهند تنها فضا را برای عمیقتر شدن بحرانهای مالیشان بیشتر میکنند و از سویی تن دادن به نرخ سودهای ابلاغی بانک مرکزی ناامیدی در جذب سپردههای بانکی را بیشتر میکند و سیگنالی مثبت برای خروج سپردههای نقدی از بانکها خواهد بود، آن هم با وجود هزاران میلیارد نقدینگی که اقتصاد را دربر گرفته و هر روز ندای تورمهای فزاینده را میدهد آن هم در حالی که رییس کل بانک مرکزی از اقدامات جدیاش برای کنترل و هدایت نقدینگی خبر داده است.
بنابراین اگر بخواهیم با همین فرمان سیاستهای پولی بانک مرکزی را هدایت کنیم تنها به پیچیدهتر شدن بحران در نظام بانکی منجر خواهد شد و ماحصل آن چیزی جز ورشکستگی کامل نظام بانکی و سقوط آن در قعر نابودی نخواهد بود.