پیشبینیها از روند کاهشی قیمت ارز محقق نشد و بازار ارز هنوز سوار بر موج افزایش قیمت رو به جلو میتازد
با این وجود دولتمردان به دفاع از سیاستگذاریهای ارزیشان برخواستهاند و سیاستهای اخیر به کار گرفته برای به ثبات رساندن قیمتها در بازار را مثبت ارزیابی میکنند؛ در این بین این پرسش مطرح میشود که اگر سیاستگذاریهای اخیر دولت قادر به ثبات قیمتها در بازار ارز بوده، دلیل ادامه یافتن افتوخیز قیمتها چیست و کدام نیروی اقتصادی است که اینگونه بازار را بر موج نوسانات قیمتی حرکت میدهد؟
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از جهان صنعت، تحولات اخیر در بازار ارز ریشه در عوامل گوناگونی دارد، از یک سو آدرسدهی غلط دولت به قیمتها در بازار ارز و از سوی دیگر ناتوانی وی در هدایت بازار به سمت یک مسیر مشخص، مهمترین مواردی هستند که بر روند تغییرات و تحولات قیمتها صحه گذاشتهاند و اوضاع کنونی در بازار ارز را موجب شدهاند.
زیرساختهای بیمار اقتصادی
اما شاید باید ریشه اصلی مشکلاتی که دامنگیر بازار ارزی شده است را در زیرساختهای اقتصادی جستوجو کرد که سالها با اهرم سیاستهای دستوری بانک مرکزی هدایت شده و امروز در پس این جنس از سیاستگذاری، باید شاهد مشکلات پیش آمده کنونی در حوزه بازارهای اقتصادیمان باشیم.
هرچند داستان پرماجرای بازار ارز و قیمتهایی که تخته گاز به جلو حرکت میکنند موضوع جدیدی نیست و ماههاست که دولت به دنبال یافتن سازوکاری است که بتواند یک بار و برای همیشه برای به ثبات رساندن قیمتها کاری کند، اما به نظر میرسد آنچه امروز بازار به آن دچار است، ریشه در سیاستهایی دارد که دولت پیش از این به آن اهتمام ورزیده و امروز دیگر قادر به کنترل هیجانی آن در بازار نیست.
در این میان اما رییس کل بانک مرکزی در نشست فراکسیون مستقلین مجلس، بازار ارز را مدیریت شده میدانسته و پیشبینی میکند که فضا به سمت کاهش قیمت حرکت کند اما در لابهلای آنچه از زبان رییس کل بانک مرکزی میشنویم، اگر سری به روند حرکت قیمتها در بازار ارز بزنیم به این مهم میرسیم که رشد صعودی قیمتها در بازار ارز درست زمانی اتفاق افتاد که سیاستگذاریهای جدید دولت سر از بازار ارز درآورد و بستههای جدید ارزی بانک مرکزی وارد عرصه عمل شد.
به بیانی تا پیش از اجرایی شدن بسته جدید ارزی دولت، قیمتها در کانال 9 هزار تومان قرار داشت، اما امروز و با اجرایی شدن بسته ارزی دولت، قیمتها به سمت افزایش قیمت روی آوردند و در کانال 14 هزار و 15 هزار تومانی جست و خیز میکنند. بر این اساس چگونه میتوان بازاری را مدیریت شده تعریف کرد که تغییرات قیمتیاش به مویی بند است و هر روز باید شاهد ثبت قیمتهای جدیدی در تابلوی قیمتی بازار باشیم.
نقدینگی، عامل اصلی شرایط بازار ارز
اما آنطور که رییس کل بانک مرکزی عنوان میکند، عامل اصلی شرایط بازار ارز رشد نقدینگی است که دولت به شدت به دنبال کنترل آن است. به گفته همتی، در دولت اول حسن روحانی، میزان نقدینگی ۴۵۰ هزار میلیارد تومان و در حال حاضر هزار و ۷۰۰ هزار میلیارد تومان است که این رقم باید به سمت نیاز جامعه هدایت شود.
هرچند چنین ادعایی از سوی رییس کل بانک مرکزی درست است و هشدارهای جدی در رابطه با رشد لجامگسیخته نقدینگی در اقتصاد داده شده است، با این وجود، تنها بسنده کردن به اعلام این موضوع دردی را دوا نمیکند و تنها اعلام آمار و ارقام موجود از حجم این نقدینگیها قادر به کنترل و هدایت آن به سمت اقتصاد نخواهد بود.
بنابراین اینجاست که این سوال مطرح میشود که بانک مرکزی به عنوان متولی اجرای سیاستگذاریهای پولی کشور با علم بر رشد فزاینده نقدینگی در اقتصاد، چه راهکار سیاستی برای هدایت این نقدینگی به سمت نیازهای جامعه دارد و آیا به راستی قادر است جلوی حرکت رو به جلوی غول نقدینگی را بگیرد؟
اگر نگاهی به عملکرد سیاستگذار پولی در سالهای گذشته بیندازیم، به این نتیجه میرسیم که دولت حسن روحانی در دوره اول ریاستجمهوریاش بر سیاستهای کنترل قیمت و تورم تاکید داشت که ماحصل چنین سیاستگذاری، رکود بخش عمده واحدهای تولیدی و اقتصادی کشور شد.
رکود عمیق اقتصادی
بنابراین با استناد به آنچه که رییس کل بانک مرکزی اشاره میکند، روند رو به رشد نقدینگی که در طول سالهای گذشته بر حجم آن افزوده شده، تنها به بیثباتی در اقتصاد منجر شده و هیچگاه شاهد هدایت این حجم از سرمایههای اقتصادی به سمت بازارهای تولیدی و اقتصادی نبودهایم؛ بر این اساس امروز و با وجود تلاطمهای موجود در بازار ارز و بیاعتمادیهای شکل گرفته در بازار اقتصادی، چگونه میتوان انتظار داشت که این حجم از نقدینگیها به سمت نیازهای جامعه هدایت شود و قادر باشد بستر مناسبی برای هدایت آن فراهم شود.
به بیانی دیگر اگر اقتصاد قادر به پذیرش این نقدینگیها و هدایت آن به سمت بازارهای تولیدی بود، امروز رییس کل بانک مرکزی عامل اصلی رشد هیجانی قیمتها در بازار ارز را نقدینگیهای فزاینده اقتصادی تعریف نمیکرد.
بنابراین باید این گونه استدلال کرد اقتصادی که سالها در مسیر رکود قرار گرفته و عمده واحدهای تولیدی رو به ورشکستگی و از دست بازارهای اقتصادیشان هستند، امروز و با وجود رشد سرسامآور قیمتها در بازار ارز، قادر به انجام کار تولیدی نخواهند بود و بنابراین هدایت غول نقدینگی به سمت نیاز جامعه عملا یک سیاست شکست خورده خواهد بود.
هدایت ارزهای صادراتی به سمت اقتصاد
از سوی دیگر رییس بانک مرکزی از تامین ۱۳ هزار میلیارد تومان نیاز ارزی برای تامین کالاهای اساسی خبر داده و اعلام کرده که باید درآمدهای ارزی حاصل از صادرات غیرنفتی را به سمت اقتصاد کشور هدایت کنیم. این در حالی است بازگشت این عرضهها به چرخه اقتصادی کشور نیز معنایی جز قرار گرفتن بر مسیر رانتخواری نخواهد داشت و عملا امکان استفاده از این ارزها در حوزه فعالیتهای اقتصادی غیرممکن است.
با این اوصاف هرچند در روزهای پیش رو و با تاثیراتی که بازار ارز از تحولات سیاسی جهانی میپذیرد شاید باید شاهد کاهش قیمتهای نسبی و ناچیزی باشیم، با این وجود مسیری که بازار ارز برای حرکت انتخاب کرده کاملا افزایشی است و غول نقدینگی نیز موثرترین عاملی است که به افزایشهای بیشتر قیمتها در بازار ارز دامن خواهد زد.