سايت  نساجي امروز -پرمخاطب ترين رسانه نساجي ايران - را با ارسال اخبار و گزارشهاي خود ياري فرمائيد.

امروز : یکشنبه 4 آذر 1403
ورود به سیستم
ایمیل
رمز عبور
 
ثبت نام شرکت ها ثبت نام متخصصین
 
عضویت در خبرنامه
test
test2
آخرین شماره مجله

تجاربی از بنگاه‌های جدیدالورود صنعت نساجی در ایران؛ تاثیر مکان‌یابی صنعتی بر حیات بنگاه‌ها

تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۱
بررسی وضعیت اقتصادی ایران نشان می‌دهد هر ساله و با وجود ورود تعداد زیادی بنگاه اقتصادی، تعداد زیادی از آنها در سال‌های ابتدایی ورودشان از فعالیت خارج شده و از صحنه فعالیت‌های تولیدی حذف می‌شوند. این موضوع نشان می‌دهد مکان و موقعیت بنگاه‌ها نقش سازنده‌ای در ادامه حیات اقتصادی آنها ایفا می‌کند.

محمدعلی فیض‌پور- عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه یزد

 

با توجه به اهمیت بخش صنعت در اقتصاد ایران به عنوان محور توسـعه و صـنعت نسـاجی به عنوان یکی از اصلی‌ترین صنایع کشور، این مطالعـه می‌کوشد عوامـل موثر بـر دوره حیـات بنگاه‌های این صنعت را با تاکید بر نقش مکان استقرار آنها طی سال‌های ۱۳۸۴-۱۳۷۵ مـورد مطالعـه قرار دهد.

 

به گزارش  سایت نساجی امروز به نقل از جهان صنعت، برقراری توازن و تعامل اقتصادی و استفاده از مناطق مختلف به فراخـور اسـتعدادهای منـابع انسـانی و مواهـب طبیعی یکی از جلوه‌های توسعه هر کشور پایدار در هر منطقه است. ایـن موضـوع اگرچـه در مـورد تمـامی بخش‌های اقتصادی موضوعیت دارد، اما در ایران و در مورد بخش صنعت اهمیتی دوچندان می‌یابد.

 

شواهد نشان‌دهنده آن است که در هر سال با وجود ورود تعداد زیادی از بنگاه‌های جدیـد بـه ایـن بخـش، تعـداد زیادی نیز در سال‌های ابتدایی ورود از فعالیت خارج شده‌انـد. امـا بـر اسـاس مطالعـات موجـود در میـان عوامل موثر بر دوره حیات بنگاه‌های اقتصادی، مکان استقرار آن از اهمیتی اساسی برخوردار بوده اسـت.

 


با توجه به ادبیات موجـود در اقتصـاد صـنعتی، بنگاه‌های جدیـدی کـه فعالیـت خـود را آغـاز می‌کنند (بنگاه‌های جدیدالورود) در اولین سال‌های ورودشان با ریسک بالایی از شکست روبه‌رو می‌شوند و تنها تعداد معدودی قادرند به فعالیت خـود ادامـه دهنـد. مشکلات راه‌اندازی، ساختار سازماندهی و توان رقابت موثر با رقبـای دیگـر از عمـده‌ترین دلایلـی است که منجر به وجود شکست زودهنگام بنگاه‌های جدیدالورود می‌شود.

 

امـا ادبیـات موجـود در این حوزه، موفقیت بنگاه در بقای فعالیت یا عـدم آن را تـا حـدودی وابسـته بـه تاثیر عوامـل خارجی از جمله میـزان سرمایه‌گذاری در محـل اسـتقرار بنگـاه، زیرساخت‌های حمل‌و‌نقل و دسترسی به آنها، سهولت دستیابی به مولدهای گوناگون نیرو، سیاست‌های دولـت، دسترسـی بـه بازار فروش کالا و همچنین نزدیکی به مواد خام اولیه دانسته‌اند؛ مواردی کـه در مجمـوع در قالـب ویژگی‌های محیطی شناخته شده و همگی در عنصر مکـان یـک بنگـاه گنجانـده می‌شود.

 

از ایـن رو اســت کـه تعیــین محـل بنگاه‌های اقتصــادی قبـل از شــروع فعالیـت، یکــی از کلیدی‌ترین گام‌های تاسیس بنگاه بوده و از نظر اقتصـادی نقـش مهمـی در میـزان سرمایه‌گذاری اولیه و قیمت تمام‌شده ایفا می‌کند. نتایج حاصل از تصمیم‌گیـری مکـان بنگـاه کـه در درازمـدت ظاهر می‌شود، اثرات بسـزایی را از بعـد اقتصـادی، محـیط‌زیسـت، مسـائل اجتمـاعی و در مجمـوع جنبه‌های برون‌سازمانی در پـی دارد کـه تاثیر مسـتقیم آن در سـوددهـی بنگـاه و جنبـه‌های درون‌سازمانی آن بنگاه است. از این رو در سال‌های اخیر مطالعات مکان‌یابی صـنعتی بـه عنـوان یکـی از عناصر کلیدی موفقیت و بقای مراکز صنعتی هم در سطح ملی و هم در سطح بین‌المللی مورد توجه بسیار قرار گرفته است.

 

مکان‌یابی صنعتی از طریـق توانـایی کسـب و حفـظ توان رقابتی می‌تواند کاهش هزینه‌ها و موفقیت واحدهای صنعتی را در پی داشته باشـد. در بررسـی مشاغل زودبازده مشخص شده است که بیش از ۵۰ درصـد آنهـا در سـال اول و حـدود ۳۰ درصـد آنها پس از دو سال، ورشکسته می‌شوند و به شغل دیگری رو می‌آورند.

 

با اینکه در آغاز راه‌اندازی این مشاغل، تمام جوانب ارائه خدمات بررسی می‌شود ولی بی‌توجهی بـه مساله مهـم مکـان سـبب می‌شود واحد تولیدی به سوددهی مورد نظر نرسد و از رسیدن به هدف خـود بـاز بماند. از این رو است که در حوزه ادبیـات اقتصـاد صـنعتی تحلیل‌های منطقه‌ای در جریـان اصلی حیات و بقای بنگاه‌ها اهمیـت ویژه‌ای یافتـه اسـت.


مبانی نظری پژوهش


ادبیات اقتصاد صنعتی، عوامل ساختاری تعیین‌کننده‌ای را بر دوره حیات یک بنگاه موثر دانسـته و بـه بیـان آنهـا می‌پردازد، اما نکته قابل توجه در این حوزه، زمان خروج و به ویژه بنگاه‌های جدیـدالورود اسـت که خروج آنها عواقب زیادی را به دنبال خواهد داشت.

 

بر اساس این ادبیات، آسیب‌پذیری بیشـتر بنگاه‌های جدیدالورود نسبت به بنگاه‌های موجود بدین دلیـل اسـت کـه آنهـا بایـد بتواننـد در یـک دوره زمانی مطمئن و قبل از حصول سودآوری بنگاه فعالیت خـود را ادامـه دهنـد.

 

از سـوی دیگـر بنگاه‌های مستتر نیز بـه دلیـل عـدم انعطـاف‌پـذیری ناشـی از پیـری و روبرویـی بـا مسـائلی از قبیـل فرسایش تکنولوژی و عدم توانایی در رقابت‌پذیری بـا محصـولات دیگـر بنگاه‌ها تـا حـدودی بـا احتمال خروج روبه‌رو هسـتند.

 

از این رو اسـت کـه معمولا براسـاس ادبیات این حوزه فرض می‌شود صنایعی که حداقل اندازه بهینه بنگـاه بـرای حصـول سـودآوری در آنها کوچک‌تر است، از نرخ‌های بقای بالاتری برخوردارند. علاوه بر ایـن، تـراکم سـرمایه بـالا در یک صنعت نیز مانعی برای نرخ‌های بقای بالاتر بنگاه‌های جدید است. چه آنکه با توجـه بـه مقـدار نسبتا زیادی از منابع موجود، بنگاه‌های جدیدالورود بـرای رسـیدن بـه حـداقل انـدازه بهینـه نیازمنـد صرف هزینه‌های بیشتری هستند.

 

 

 

نوآوری نیز عامل دیگری است که موجبات تمایز در ادامه فعالیت و بقای بنگاه‌های جدیدالورود را فراهم می‌کند. درحالی که بر اساس تئوری‌های موجـود، صـنایع نوآور به طور متوسط دارای نرخ رشدی بـالاتر از نـرخ متوسـط هسـتند، سـطح بـالای فعالیت‌های نوآورانه در این صنایع، ورود به آن صـنعت را بـا ریسـک بیشـتری مواجـه کرده و دارای تاثیری منفی بر بقای بنگاه‌های جدیدالورود است؛ رابطه‌ای که در مورد نوع تکنولوژی بنگاه‌ها نیـز برقـرار و تعریف شده است. تعداد بنگاه‌های موجود در یـک صـنعت و نـرخ ورود از دیگـر شـاخص‌هـای بیان‌کننده سطح رقابت است.

 

وجـود تعـداد زیـادی از بنگاه‌ها در صـنعت، مـانعی در مقابـل ورود بنگاه‌ها محسوب شده و از این رو دارای تاثیری منفی بر بقای بنگاه‌های جدیـدالورود اسـت. نـرخ ورود بالا نیز در یک صنعت بیانگر شـدت رقابـت بـوده و نـرخ بـالای شکسـت بنگاه‌ها را در پـی خواهد داشت.


گرچه اکولوژی صنعتی در تحقیقات تجربی مرتبط با بنگاه‌های صنعتی از اواخر دهـه ۱۹۹۰بـه سرعت در مسائلی مانند ورود و خروج بنگاه‌ها و عملکرد پس از ورود رشد یافت، اما ابعاد مکـانی در تجزیه و تحلیل‌های اولیه این حوزه در نظر گرفته نمی‌شد. ورود ابعـاد مکـانی بـه ایـن حـوزه را می‌توان سال ۱۹۹۴و توسط مطالعه اودریچ در این حوزه عنوان کرد.

 

با این همه تاثیر ابعاد مکانی بر ورود بنگاه‌ها و ادامه فعالیت آنها موضوعی مهم و غیرقابـل انکـار اسـت. بررسـی مفـاهیم مکـانی یکی از گرایش‌های ادبیات اقتصادی است که سعی می‌کند الگوهای مکانی ورود و خروج بنگاه‌ها را توضیح دهد.

 

اگرچه در مطالعات مربوط به عملکرد بنگاه‌ها، به بحث مکان نسـبت بـه سـایر عوامـل کمتر پرداخته شده است. اما این نکته قابل توجه است که اغلـب مطالعـات انجام شده، موفقیت بنگاه را تا حدودی وابسته به تاثیر عوامـل خـارجی دانسـته و ایـن عوامـل در قالـب ابعاد مکانی قابل تبیـین اسـت.

 

مکانی کـه هـر بنگـاه در آن اسـتقرار می‌یابد، عوامل متعددی را دربر می‌گیرد که آن عوامل نسبت به مکانی که بنگاه دیگر در آن اسـتقرار یافته، متمایز بوده و نمایانگر نیروهای خارجی اثرگذار روی عملکرد فردی هـر بنگـاه است.

 

 

در این حوزه نظریه‌های متعددی وجود دارد. نظریه رشد درون‌زای منطقه‌ای یکی از آنهاست که فـرض می‌کند با توجه به تحرک سرمایه و نیروی کار، تفاوت‌های مکـانی ناشـی از تکنولـوژی در بلندمـدت ناپدید خواهد شد.

 

این در حالی است که نظریه‌های جغرافیایی اقتصادی جدید در تضاد بـا ایـن نظریـه است و تفاوت‌های منطقه‌ای ماندگار را توضیح داده و بیانگر این است که اگرچـه دانـش تکنولـوژی می‌تواند در هر جا قابل دسترس باشد، اما تنها مکان‌هایی که از نیروی کار ماهر برخوردارند توانـایی استفاده از تکنولوژی را دارند. چه آنکه سرمایه انسانی یک عنصر مهم در تعیـین توانـایی یـک منطقـه برای تولید و پیشرفت تکنولوژی است. در این رابطه مفهوم حاشیه‌های مکانی سـودآوری نیـز توسط اسمیت معرفی شده است که بر اساس این تئوری، یک بنگاه مکانی را انتخاب می‌کند کـه در آن بتواند سودش را ماکزیمم کند.


از سـوی دیگـر پویـایی در فضـای اقتصادی یک بنگاه ممکن است موجب شود مکان یک بنگاه در طول زمان برای تبدیل بـه مکـان مطلوب تغییر کند. البته این به معنی آن نیست که یـک بنگـاه همـواره حرکت‌های مـداوم دارد، چـه آنکه تغییر مکان خود نسبتا هزینه‌بردار است. بنابراین بر اساس تئوری حاشیه سـودآوری، بنگاه‌ها در مکان‌های غیربهینه استقرار خواهند یافت تا به حاشیه‌های مکانی سودآوری دست یابنـد.

 

در ایـن حـوزه نیز دو تئوری مراکز رشد داخل شهری و جداسازی مرحله‌ای وجود دارد. بر اساس تئـوری نخسـت، نرخ ورود در مناطق بزرگ شهری بـه دلیـل صـرفه‌های خـارجی ناشـی از مجـاورت عرضـه‌کننده و مشتری و نیز سرعت گردش اطلاعات بیشتر است. اگرچه مناطق بزرگ شهری برای ورود اولیه بنگـاه در مقابل سایر مناطق ارجح‌تر است، پس از رشد بنگاه و درونـی شـدن خـدمات موثر، منـاطق بـزرگ شهری برای استقرار بنگاه کمتر اهمیت می‌یابد.

 

از این رو تئوری جداسـازی مرحلـه‌ای منـاطق بـزرگ شهری را در حالی برای ورود بنگاه‌ها به دلیل قابلیـت نـوآوری، تنـوع نیـروی کـار متخصـص، تعامـل بنگاه‌ها با یکدیگر و عواملی از این قبیل پیشنهاد می‌کند که این تئـوری معتقـد اسـت پـس از تکامـل محصولات و نزدیک شدن فرآیند بنگاه به سـطح اسـتاندارد، تمایـل طبیعـی بنگـاه بیشـتر بـه گریـز از محیط‌های پرمخاطره و استقرار در مناطق حومـه بـا پیچیـدگی کمتـر اسـت.


در تایید این موضوع، شهرهای بزرگ به پرورشگاهی بـرای بنگاه‌های جدیـدالورود تشبیه شده است که در صورت عدم جابه‌جایی بنگاه، ثبات در همان مکان اولیه پس از رشد بنگاه بـه مرگ آن بنگاه منجر می‌شود.

 

از این رو با توجه به مبانی نظـری و شـواهد موجـود، مکـان بنگاه‌ها از طریق ایجاد فرصت‌ها یا محدودیت‌ها به طور سیستماتیک بر توانایی بنگاه‌ها در بقـای در فعالیت و رشد آنها تاثیرگذار بوده و از این رو عملکـرد بنگاه‌ها پـس از ورود همـواره تحـت تاثیر اندازه و تراکم اقتصادی مکانی که در آن استقرار یافته‌اند، قرار خواهـد گرفـت.

 

 

بنـابراین بـا توجه به مبانی نظـری موجـود، دیـدگاه واحـدی در زمینـه تاثیر مکـان بـر عملکـرد بنگـاه و به‌ویژه بنگاه‌های جدیدالورود وجود نداشته و تئوری‌های این حوزه موضـوع را از زوایـای متفـاوتی مـورد بررسی و کنکاش قرار داده‌اند. از این رو بررسی پذیرش یا عـدم پـذیرش تئوری‌های یادشده در محدوده جغرافیایی هر کشور به مطالعات تجربی و مکرر در طول زمان نیاز داشته و مطالعـه حاضـر نیز با این نگاه در فضای بخش صنعت اقتصاد ایران طراحی شده است.

 


پیشینه پژوهش


در ادبیات اقتصاد صنعتی بقای بنگاه اولین مساله فرعی و مقدمه‌ای برای رشـد بنگـاه اسـت و تـا پیش از مطالعات این حوزه تنها بنگاه‌هایی با توانایی رشد مورد بررسی قرار می‌گرفته‌اند. در نهایـت در اواخر دهه ۱۹۹۰بقا به عنوان یک موقعیت مستقل ثبت و زمینه انجام تحقیقـات تجربـی فراوانـی را در این حوزه فراهم کرد. شاید بتوان سـال ۱۹۸۷را اولـین سال شروع انجام مطالعات دوره‌ای در حوزه بقا و دوره حیـات بنگاه‌ها و کشـور آمریکا را محـل بسط و توسعه این موضوع تلقی کـرد. پـس از آنکـه در اواخـر دهـه ۱۹۹۰ در مطالعـات متعـدد بـه بررسی بقای بنگاه‌ها پرداخته شد، اهمیت تاثیر و نقـش مکـان در بقـای بنگاه‌ها در سـال ۱۹۹۴بـه شدت مورد توجه پژوهشگران این حـوزه قـرار گرفـت.Audretsch در ایـن سـال در مطالعـه‌ای بـا همکاری فریچ، به بررسی تاثیر مکان بنگاه‌های جدید در ۷۵ منطقه از آلمان غربـی پرداختـه اسـت.

 

نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که به دلیل ارتباط متقابل مصرف‌کننده و تولیدکننده مزیت نزدیکـی محل استقرار بنگاه موجب شده بیشتر بنگاه‌های جدید در مناطق نزدیک‌تـر بـه مصـرف‌کنندگان فعالیت خود را شروع کنند و موجب تمرکز فعالیت‌های اقتصادی شوند.

 

«تشکیل بنگاه جدیـد و توســعه منطقه‌ای» مطالعــه (Garolfli 1994)در ایتالیــاســت کــه در آن تمــایزات منطقه‌ای در شکل‌گیـری بنگاه‌های جدیـد ایتالیـا طـی سال‌های (۱۹۹۱-۱۹۸۷) مـورد بررسـی قـرار گرفتـه و متغیرهای اجتماعی- اقتصادی آزمون شده است. نتایج به دست آمـده بیـانگر ایـن اسـت کـه سـاختار تولید (و به طور عمده محل تخصصی تولید)، اندازه بنگاه، سـاختار اجتمـاعی و سـاختار اشـتغال حرفـه‌ای، مهم‌ترین متغیرهای توضیحی برای تشکیل بنگاه جدید (و برای تمایز منطقه‌ای) محسوب می‌شود.


همچنین رابطه قوی بین محیط اجتماعی- اقتصادی و توسعه محلی بر نقش اقتصـادهای خـارجی در فرآیند توسعه درون‌زا تاکید کرده و سرمایه‌گذاری در بهبود محل استقرار بنگاه‌ها نقـش مهمـی را در ایجاد بنگاه‌های جدید و رشد آن ایفا می‌کند.

 

علاوه بـر مطالعـات نـامبـرده، مطالعـه Wagner & Gerlach، مطالعه Guesnier و مطالعـه Keeble & Walker از دیگـر مطالعـات انجـام شـده در حـوزه نقـش مکـان در ورود بنگاه‌های جدیـد در سـال ۱۹۹۴ اسـت.

مطالعـه (۱۹۹۵ &Louri1) Anagnostaki بر تخمین عوامل تعیین‌کننده ورود و تفاوت‌های بین‌منطقه‌ای در صنایع یونان طـی سال‌های ۱۹۸۷-۱۹۸۴ متمرکز شده است. نتایج این مطالعه بیـانگر آن اسـت کـه ورود بنگاه‌های جدید در آتن به دلیل عواملی مانند سودآوری و افزایش رقابت کمتـر از سـایر مکان‌هاسـت.

 

در مقابل، ورود در سایر مکان‌های کشـور بـه شـدت در ارتبـاط بـا سـودهای مـورد انتظـار بـوده و بـا هزینه‌های نسبی نیروی کار و تفاوت در تهدیدات رقابـت بین‌المللی ارتبـاط منفـی دارد. همچنـین زمانی که بنگاه‌های بزرگ‌تر مورد بررسی قرار می‌گیرند، نرخ تمرکز تاثیری منفی را نشان می‌دهد.

 


موضوعی که علت آن امکان تبانی بنگاه‌های بـزرگ بیـان شـده اسـت، در حـالی کـه بنگاه‌های کوچک و متوسط بیشتر از بنگاه‌های بزرگ قیمت‌پذیر بوده و این روش سـود کـافی را بـرای آنهـا ضمانت می‌کند.

 

در نهایت نتـایج به دست آمده تـاحـدودی جنبـه‌های توسـعه منطقه‌ای را توجیـه می‌کند.(Spilling 1996) نیز در این حوزه به مطالعه تفاوت‌های منطقه‌ای در تشـکیل بنگاه‌های جدید نروژ طی سال‌های ۱۹۹۲-۱۹۸۸ در بخـش خصوصـی پرداختـه اسـت. در طـول ایـن دوره در مجموع ۸۸۰۰۰ بنگاه جدید شـروع بـه فعالیـت نمـوده‌اند کـه در ۱۰۴منطقـه و بـا نرخ‌های ورود متفاوت پراکنده شده‌اند.

 

براساس نتایج، الگوی تفاوت‌های منطقه‌ای برای صنایع مختلـف متفـاوت بوده و تحلیل‌های رگرسیونی و همبستگی تغییرات معنـی‌دار و قابـل تـوجهی را در نرخ‌های ورود بنگاه‌ها نشان می‌دهد. همچنین ساختار صنعتی موجود از جمله تراکم کسب‌و‌کار، سهم بنگاه‌های کوچک و سطح تمرکز صنعت بیشترین تفاوت‌های معنی‌دار منطقه‌ای را فراهم کـرده و مهم‌ترین عوامل به شمار می‌رود.

 

در مطالعه دیگری که در این زمینـه توسـط فوتوپولـوس و اسـپنس(۱۹۹۹) انجام شـده تفاوت‌های منطقه‌ای در ورود بنگاه‌های صـنعتی جدیـد یونـان طـی سال‌های ۱۹۹۱-۱۹۸۰ بررسی شده است.

 

یافته‌های این مطالعه که موید نتایج سایر مطالعات نیـز است بیـانگر آن است که تعداد بنگاه‌های کوچک موجود، عرضه نیروی کار ماهر، بهره‌وری نیـروی کـار و ثـروت در مناطق مختلف تفاوت‌های معنی‌داری را نشان می‌دهنـد و تاثیری مثبـت بـر تشـکیل بنگـاه‌های جدید دارند.


(۲۰۰۰ &Fotopoulos1 )Louri نیز در مطالعه خود بنگاه‌هایی که در اوایل دهه ۱۹۸۰ فعالیت خود را در یونان شروع کرده‌اند تا سال ۱۹۹۲پیگیری نموده و با استفاده از مدل مخـاطره نقش مکان را در بقای آنها مورد بررسی قرار داده‌اند. نتایج به دست آمده بیانگر تاثیر مثبت مکـان بـر بقا، به ویژه در مورد بنگاه‌های کوچک‌تر است.

 

تاثیر متغیرهـای دیگـر بنگـاه ماننـد انـدازه جـاری، سودآوری، نسبت بدهی به دارایی، سرمایه و رشد نیز بر بقا از دیگر نتایج این مطالعه است که تاثیر آنهـا در زمـان رکـود نسـبت بـه سـایر زمان‌ها بیشـتر اسـت.


در مجموع مطالعاتی که در حوزه اقتصاد صنعتی و نقش مکان صورت گرفته، مکان را به عنـوان عامل مهم و تاثیرگذار بر عملکرد بنگاه و از جمله حیـات آن معرفـی کرده اسـت. بـا ایـن وجـود، اینکه برای موفقیت و بقای بنگاه‌ها چه مکان‌هایی نسبت به سایر مکان‌ها ارجحیت بیشـتری دارنـد، بسته به صنعت، کشور مورد بررسـی و زمـان، نتـایج متفـاوتی به دست آمـده اسـت.

 

بـر ایـن اسـاس، مطالعات موجود پیشنهاد کرده‌اند بررسی عوامـل موثر بـر دوره حیـات بـدون توجـه بـه مکـان آن نتایجی متقن و قابل اعتماد حاصل نخواهد کرد و از ایـن رو لازم اسـت تـا تحلیل‌های یادشده بـه تفکیک مناطق صورت پذیرد.

 


داده‌ها و روش تحقیق


برای انجام مطالعات دورهای مانند مطالعه دوره حیات بنگاه‌ها عـلاوه بـر دسـتیابی بـه داده‌های خرد، امکان پیگیری آنها در طول زمان نیز امری لازم اسـت. از ایـن رو، محـدودیت دسـتیابی بـه داده‌هایی با چنین ویژگی‌هایی است که انجام این مطالعات را با مشکل مواجه کرده اسـت.

 

بـا ایـن وجود برای انجام این مطالعه داده‌های مورد نیاز با ویژگی‌های خاص خود توسط سرشماری مرکز آمار ایران از کارگاه‌های ۱۰ نفر کـارکن و بیشـتر جمـع‌آوری شده و در دسـترس قـرار گرفتـه است. داده‌های موجود با وجود برخی محدودیت‌ها، ویژگی‌های متعـددی از بنگاه‌های صـنعتی ایران را دربر گرفته و زمینه بررسی دوره حیات بنگاه‌های جدیـدالورود صـنایع نسـاجی ایـران را در سال‌های ۱۳۸۴-۱۳۷۵ فراهم کرده است. مهم‌ترین محدودیت داده‌های مـورد اسـتفاده دوره زمـانی است که این پژوهش براساس آن انجام گرفته اسـت.

 

از آنجـایی کـه سـال دقیـق ورود بنگاه‌های موجود در سال ۱۳۷۵و یا به عبـارتی سـن ایـن بنگاه‌ها مشـخص نیسـت، تنهـا امکـان پـیگیـری بنگاه‌های جدیدالورود در هر یک از سال‌های ۱۳۸۴- ۱۳۷۵ میسر شده اسـت.

 

از سـوی دیگـر، بـا وجود اینکه سال ۱۳۸۴سال پایانی دوره مورد بررسی است بنابراین برای آنکه بتـوان بنگاه‌های جدیدالورود را از حیث دوره حیات و به صورت همگن مورد بررسی قرار داد، بنگاه‌های واردشـده در هر یک از سال‌ها تنها به مدت سه سال تعقیب و حیات یا خروج آنها بررسی شده است.

 

این نیـز به آن دلیل است که این دوره (دوره سه سـاله) امکـان بررسـی بیشـترین بنگاه‌های جدیـدالورود را امکان‌‌پذیر می‌سازد. از سوی دیگر، براساس ادبیات موجود، سه سال اول شـروع فعالیـت بنگـاه به عنوان حیاتی‌ترین مرحله حیات بنگاه محسوب شده و سپری کردن این سه سال با موفقیت بـه منزلـه گذراندن دوره مرگ است.

 

 


معرفی مدل و ارائه نتایج


ادبیات موجود در حوزه حیات بنگاه‌ها عوامـل موثر بـر دوره حیـات بنگاه‌ها را بـه پـنج دسـته ویژگی‌های مختص بنگاه، ویژگی‌های شاغلان، ویژگی‌های مخـارج، ویژگی‌های صـنعت و ویژگی‌های کلان اقتصادی که از آن به ویژگی‌های محیطی نیز تعبیر می‌شود، طبقـه‌بنـدی کرده است.


تاثیر مکان بر دوره حیات: فاز اول


مکان بنگاه که بررسی تاثیر آن بر دوره حیات بنگاه‌های جدیـدالورود صـنعت نسـاجی هـدف اصلی این مطالعه است، یکی از ویژگی‌های مختص بنگاه محسوب می‌شود کـه بـه صـورت متغیـر مجازی در مدل وارد شده است.

 

همان‌طور که در بخش روش تحقیق نیز توضیح داده شد، برای تخمین تاثیر مکان دو فاز در نظر گرفته شده است، در فاز اول، استان‌های کشـور بـراسـاس سـطح توسعه‌یافتگی و با توجه به طبقه‌بندی آمـایش صـنعت و معـدن نشان داده شده، به سه گروه استان‌های توسعه‌یافته صـنعتی، کمتـر توسعه‌یافته و استان‌های توسعه‌نیافته صنعتی تقسیم شده و تاثیر آنها آزمون شده است. نتایج نشان می‌دهد استان‌های توسعه‌یافته بیشترین سهم را به خود اختصاص داده‌اند.


در تخمین مدل نهایی، لگاریتم اندازه اشتغال، متغیر مجازی بنگاه‌های کوچک، مالکیـت خصوصـی، بنگاه‌های مسـتقر در منـاطق توسعه‌نیافته، بهره‌وری و تکنولوژی تاثیر معنی‌داری را بـر دوره حیـات بنگاه‌های صـنعت نسـاجی نشان داده است. در این میان توان دوم لگاریتم اشتغال و متغیر مجازی بنگاه‌های کوچـک بـا دوره حیات رابطه منفی داشته است.

 

در مجموع، احتمال بقای بنگاه‌های کوچک‌تر، بنگاه‌های با مالکیـت خصوصی، بنگاه‌های مستقر در مناطق توسعه‌نیافته صنعتی، بنگاه‌های با بهره‌وری بالا و نسـبت بـالای سـرمایه بـه نیـروی کـار بیشـتر اسـت. بنـابراین در مـورد تاثیر مکـان بـر دوره حیـات بنگاه‌های جدیدالورود صنعت نساجی براساس فاز اول، بنگاه‌هایی جدیدالورود در مناطق توسعه‌نیافته نسـبت به بنگاه‌های سایر مناطق دوره حیات بیشتری را تجربه می‌کنند.


تاثیر مکان بر دوره حیات: فاز دوم


در فاز دوم برای بررسی تاثیر مکان بر دوره حیات بنگاه‌ها سه بخش مجزا وجود دارد که در هر بخش تاثیر مکان در بین هر یک از استان‌هایی که بر مبنای فاز اول و براساس طرح آمایش صـنعت و معدن از لحاظ توسعه‌یافتگی در سطحی همگن قرار گرفته‌اند این تاثیر آزمـون شده است.

 

در بخش اول، تاثیر مکـان در بـین استان‌های توسعه‌نیافته صـنعتی (اردبیـل، لرسـتان، خراسان‌جنوبی، همدان، کرمانشاه، آذربایجان‌غربی، کردستان، گلسـتان، کهگیلویـه‌و‌بویراحمـد، سیستان‌و‌بلوچستان) مبنا قرار داده شده است.

 

گرچه در تخمین اولیه در میان استان‌های توسعه‌نیافته تاثیر معنی‌دار مکـان بـر دوره حیـات بنگاه‌ها تنها در استان گلستان مشاهده شده اما زمانی که متغیرهای بـدون معنـی حـذف و مدل مجددا تخمین زده می‌شود، این معنی‌داری نیز از بین می‌رود.

 

موضـوعی کـه بـه نـوعی موید نتیجه حاصل از فاز اول است. به عبارت دیگر، همان‌طور کـه بـراسـاس فـاز اول نشـان داده شـده است، بنگاه‌های جدیدالورود صنعت نساجی در استان‌های توسعه‌نیافته نسبت بـه بنگاه‌های مسـتقردر سایر استان‌ها احتمال بقای بیشتری را تجربه می‌کنند و زمانی که این مقایسه در بین استان‌های مناطق توسعه‌نیافته نیز انجام می‌شود، تمایز معنی‌داری بین آنها مشـاهده نمی‌شود.

 

در بخـش دوم، مدل مورد بررسی در بین استان‌های کمتر توسعه‌یافته (آذربایجان‌شرقی، خراسـان‌شـمالی، گـیلان، هرمزگان، خراسان رضوی، چهارمحال‌وبختیاری، مازندران، ایـلام، فـارس) آزمـون شـده است.


مشاهده می‌شود، اسـتان آذربایجـان شـرقی در تمـامی مراحـل تخمـین ایـن مـدل تاثیر مثبـت و معنی‌داری را بر دوره حیات بنگاه‌ها نشان داده است. بر اساس ایـن نتیجـه در میـان بنگاه‌هایی کـه فعالیت خـود را در استان‌های کمتـر توسعه‌یافته شـروع کرده‌انـد، بنگاه‌های مسـتقر در اسـتان آذربایجان شرقی احتمال بقای بیشتری را تجربه کرده و از ایـن لحـاظ از سـایر استان‌های بـا ایـن سطح توسعه‌یافتگی مجزا شده است.


در بخش سوم، تاثیر مکان بر دوره حیات در بین استان‌های توسعه‌یافته صـنعتی (یـزد، سـمنان، قزوین، مرکزی، بوشهر، اصفهان، زنجان، خوزسـتان، کرمـان، قـم، تهـران) مقایسـه شـده اسـت.

 

بـراساس آنچه از نتایج این آزمون مشاهده می‌شود، تاثیر مکـان بـر حیات بنگاه در استان‌های قزوین، مرکزی و تهران تاثیر معنی‌داری بوده و ایـن تاثیر در استان‌های تهران و مرکزی منفی و در استان قزوین مثبت و معنی‌دار است.

 

به عبارت دیگر، در بین بنگاه‌هایی کـه فعالیـت خـود را در صـنعت نسـاجی و در منـاطق توسعه‌یافته شـروع می‌کنند، بنگاه‌های جدیدالورود استان‌های تهران و مرکزی نسبت به سایر استان‌ها دوره حیات کمتری را تجربه کرده و بنگاه‌های جدیدالورود استان قزوین از احتمال بقای بالاتری برخوردارند.


نتایج، بحث و پیشنهادهای سیاستی


همراه با شروع فعالیت اقتصادی یک بنگاه اقتصادی عوامل متعددی بر حیات آن تاثیر گذاشـته و در این میان، مکان استقرار به عنوان عاملی تاثیرگـذار، امـا غیـرقابـل تغییـر از اهمیتـی دوچنـدان برخوردار است. با این وجود بررسی تاثیر مکان بر حیات بنگاه با همه این اهمیت کمتـر در ادبیـات جغرافیای اقتصادی ایران مورد توجه قرار گرفته و از این رو، این مقاله با هدف بررسی ایـن تاثیر در بنگاه‌های جدیدالورود صنعت نساجی طراحی شده و نتایج به دست آمده از این مطالعه را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:


در بین مناطق توسعه‌یافته صنعتی، کمتر توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته، بنگاه‌های جدیدالورودی که فعالیت خود را در صنعت نساجی و در مناطق توسعه‌نیافته آغاز کرده‌اند، نسـبت بـه دیگـر منـاطق احتمال بقای بالاتری را تجربه می‌کنند؛ موضوعی که با توجه به ادبیات این حوزه و شرایط حـاکم بر اقتصاد ایران علت آن را می‌توان مزیت‌های خاص این مناطق از قبیل ارائه تسهیلات ویـژه دولـت برای شروع فعالیت‌های اقتصادی به منظور برقرار کردن تعادل نسبی درآمد و ایجاد رونق اقتصـادی در این مناطق، عدم وجود رقابت‌های شدید، وجود نیـروی انسـانی زیـاد و نسـبتا ارزان و در نهایـت شرایط مناسب در تایید مبانی تئوری حاشیه‌های مکانی سودآوری عنوان کرد.

 

زمانی که بررسی تاثیر مکان بر دوره حیات بنگاه‌ها بین استان‌های توسعه‌نیافته صـنعتی انجـام می‌شود در دوره حیات بنگاه‌های جدیدالورود صنعت نساجی تفاوت معنی‌داری مشاهده نمی‌شود؛ نتیجه‌ای که موید نتیجـه فـاز اول بـوده و بیـانگر ایـن اسـت کـه دوره حیـات بنگاه‌های مسـتقر در استان‌های توسعه‌نیافته دارای تفاوت معنی‌داری نیست.

 

مقایسه دوره حیات بنگاه‌های جدیدالورود صنعت نساجی در استان‌های کمتـرتوسعه‌یافته بـا توجه به معنی‌داری ضریب مربوط به استان آذربایجـان شـرقی بیـانگر تفـاوت معنـی‌دار ایـن اسـتان نسبت به سایر استان‌هاست. به عبارت دیگر، بنگاه‌های واقع در استان آذربایجـان شـرقی نسـبت بـه سایر استان‌ها احتمال بقای بیشتری را تجربه خواهند کرد.


علت ایـن تمـایز را می‌توان برخورداری از نیروی انسانی کارآفرین، متخصص و فعال این استان قلمداد کرد کـه موجـب شـده ایـن اسـتان از حـدود هفتـاد سـال پـیش تـاکنون از قطـب‌های مهـم صـنعتى کشـور بـه شـمار رود. علاوه بر آن، استان آذربایجان شـرقی بـا بنگاه‌های بـزرگ مانند تراکتورسازی ایران، ایدم، ماشین‌سازی، ‌هاکسـیران و درمـن دیـزل و خطـوط ارتبـاطی بـا اروپا، منطقه قفقاز و ترکیه و واقع شدن در کریدورهای بین‌المللی حمل‌و‌نقل، قـدمت ۱۰۰سـاله اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تبریز، وجود منطقه آزاد تجاری ارس، تـالار بـورس اوراق بهـادار، شهرک‌های صنعتی عمومی و تخصصی، شـهرک صـنعتی سرمایه‌گذاری خـارجی، دانـش فنـی و نیروی انسانی متخصص دارای ظرفیت‌های توسعه صنعتی است که می‌تواند زمینه بقای بیشتر بنگاه‌های جدیدالورود صـنعت نسـاجی در ایـن اسـتان را نسـبت بـه سـایر استان‌های کمتر توسعه‌یافته فراهم کند.


نتایج این مطالعه نشان داده که در میان استان‌های توسعه‌یافته صنعتی، بنگاه‌های جدیـدالورود نساجی مستقر در استان تهران و مرکزی دوره حیات کمتر و بنگاه‌های مستقر در استان قـزوین دوره حیات بیشتری را تجربه می‌کنند.

 

تجمـع کانون‌های عمده اقتصادی، موقعیت سیاسی- اداری و مرکزیت استان تهـران باعـث شـده بخـش عمده امکانات صنعتی و خدماتی در محدوده آن متمرکز شده و آن را به یکی از کانون‌های عمـده صنایع کشور تبدیل کند. از سـوی دیگـر، بـر اسـاس آمارهـای موجـود اسـتان تهـران همـواره از استان‌هایی است که بیشترین سهم را در فعالیت‌های نساجی به خود اختصاص داده است.

 

از این رو، تمرکز فعالیت‌های صـنعت نسـاجی، رقابـت شـدید، نیـروی انسـانی گـران و در مجموع، بالابودن هزینه‌ها نسبت به سایر استان‌ها موجب شده بنگاه‌های جدیدالورود در استان تهران با توجه به عدم توانایی در دستیابی به حاشیه‌های مکانی سـود و نیـز بـر اسـاس تئـوری مراکـز رشد داخل شهری دوره حیات کمتری را تجربه کنند.

 

احتمال بقای کمتر بنگاه‌های جدیدالورود صنعت نساجی در اسـتان مرکـزی و با وجود آنکـه این استان به عنوان استانی صنعتی محسوب می‌شود، عدم وجود مزیت نسبی ایـن اسـتان در صـنعت نساجی است. چه آنکه این استان بیشتر در زمینه‌های ساخت سازه‌های فلزی، محصـولات فـولادی، تجهیزات صنعتی، مواد شیمیایی، محصولات پتروشیمی و کانی‌های غیرفلزی مزیـت دارد.

 

 

از سـوی دیگر، عدم وجود امکانات گمرکی مناسب، امور زیربنایی و عمرانی مناسب و تکنولـوژی فرسـوده از جمله عواملی است که زمینه‌ساز دوره حیات کمتر بنگاه‌های جدیدالورود صنعت نساجی در ایـن استان است.


احتمال دوره حیات بالاتر در بنگاه‌های جدیدالورود نساجی در استان قزوین را می‌توان به دلیـل استقرار این استان در نزدیکى تهران و البرز نسبت داد. به منظور اجراى سیاست‌هاى دولت در زمینـه عدم تمرکز کارگاه‌هاى صنعتى در محدوده ۱۲۰ کیلومترى تهران و ایجاد قطب صـنعتى جدیـد در خارج از محدوده تهران بزرگ، این استان به یکـی از مراکـز مهـم صـنعتى کشـور تبـدیل شده و متقاضیان احداث واحدهاى صنعتى را به سرمایه‌گذارى در این استان راغب کرده اسـت.

 

از این رو، دسترسی آسان به بازار و به نوعی نزدیکی مصرف‌کنندگان و تولیدکننـدگان و کـاهش هزینـه‌های حمل‌و‌نقل از عوامل موفقیت بنگاه‌های جدیدالورود صنعت نسـاجی در اسـتان قـزوین اسـت. ایـن نتیجه موید تئوری جداسازی مرحله‌ای و حاشیه‌های سودآوری است.


در تمامی مدل‌هایی که در این مطالعه آزمون شده است، عـلاوه بـر بررسـی تاثیر مکـان، سـایر متغیرهای موثر بر حیات بنگاه نیز مورد بررسی قرار گرفته و این متغیرها در چهار گروه ویژگی‌های بنگاه، شاغلان، مخارج و صنعت آزمون شده است.

 

تمامی یافته نشان‌دهنده تاثیر مثبـت و معنی‌دار مالکیت خصوصی، بهره‌وری نیروی کار، تکنولـوژی و آمـوزش عـالی و تاثیر منفـی و معنی‌دار متغیر مجازی اندازه بنگاه‌های کوچک است. بنابراین، علاوه بر تاثیر مکان، بنگاه‌های جدیـدالورود صنعت نساجی در بخش خصوصی و با بهره‌وری و تکنولـوژی بـالا و نیـز سـهم بـالای شـاغلان بـا تحصیلات دانشگاهی از احتمال بقای بیشتری در فعالیت برخـوردار خواهنـد بـود.

 

هـمچنـین هرچـه بنگاه‌های جدید در اندازه‌های کوچک‌تر فعالیت خود را آغاز کنند دوره حیـات کمتـری را تجربـه خواهند کرد. تولید در اندازه‌های غیربهینـه (تولیـد در زیـر ظرفیـت) می‌تواند یکـی از دلایـل ایـن رویداد تلقی شود.


بنابراین و با توجه به یافته‌های این مطالعه و از آنجایی که مکان بنگاه نقـش مهمـی را در حیـات آن ایفا می‌کند لازم است مکان‌یابی صنعتی متناسب با هر فعالیت از شروط اولیه شـروع فعالیـت در هر یک از صنایع و مناطق کشور باشد. غفلت از این موضوع، اگرچـه ورود بنگـاه بـه فعالیـت را تسهیل می‌کند اما از سوی دیگر خروج از فعالیـت را نیـز افـزایش داده و نتیجـه آن جـز هـدررفت منابع نخواهد بود.

منبع : جهان صنعت
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
متن نظر :
ارسال نظر
نظرات کاربران
میزان اهمیت
ایمیل
توضیحات
ارسال
گالری صدا
گالری ویدئو
شرکت دنیز تک دیبا
شرکت دانش‌بنیان شیمیایی سلیس
شرکت بهینه پویان کیمیا
شرکت جهان اروم ایاز
شرکت ثمین صنعت جولا
فصلنامه علوم و فناوری نساجی و پوشاک