مدتی است که اخبار ضدونقیضی درباره محاسن و معایب قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین در رسانههای داخلی و خارجی مطرح است؛ شائبههایی که در جای خود میتوانند نگرانکننده باشند.
البته برخلاف برخی که این توافق همکاری ۲۵ ساله با چین را به صلاح کشور نمیدانند، برخی از جمله صباح زنگنه، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «جهان صنعت» طرح این شائبهها و نگرانی را ۸۰ درصد سیاسی میداند و معتقد است: «انتشار اخباری مبنی بر استعماری بودن این قرارداد از سوی چین در قبال ایران صحت ندارد و ناشی از نوع نگاه بوروکراتها و لیبرالهای داخلی است که همچنان نیمنگاهشان به روابط با غرب است.»
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از جهانصنعت، اگرچه چین طی سالهای متمادی خود را به عنوان بزرگترین شریک تجاری – اقتصادی و خریدار نفتی ایران معرفی کرده است ولی در مقاطع حساسی مثل روسیه منافع خود را در قبال آمریکا حفظ کرده و در بزنگاههای خاص، هرگاه منافعش به خطر افتاده به جمهوری اسلامی ایران پشت کرده است.
این یعنی همان گزارهای که رهبر انقلاب بر آن تاکید داشتند که «آمریکا قابل اعتماد نیست». حالا باید بررسی کرد که چین و بلوک شرق تا چه حد میتواند قابل اعتماد باشد. هرچند چین در شرایط تحریمی سعی کرده در کنار ایران بایستد و نفت ایران را در روزهای سخت تحریمی خریداری کند.
بنابراین لازم است جهت روشن شدن افکار عمومی، پیشینه روابط ایران و چین و عملکرد پکن در قبال تهران از زمان جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران تاکنون مورد بررسی قرار گیرد.
چین سه برابر ایران به عراق اسلحه فروخت
در جنگ هشت ساله ایران و عراق چین از جمله کشورهایی بود که به طرفین جنگ، تسلیحات نظامی فروخت. در زمان جنگ تحمیلی مهمترین راهبرد در روابط ایران و چین، صادرات اسلحه به ایران بود. در طول جنگ هشت ساله، ایران با آمریکا و شوروی (روسیه) رابطه خوبی نداشت.
پس به منظور تامین نیازهای تسلیحاتی خود از کشور ثالت به جز دو ابرقدرت وقت یعنی چین، اسلحه و موشک خریداری کرد. در آن زمان بهجز خریدهای مستقیم در اواخر جنگ، ۴۰ موشک زمین به زمین صادراتی چینی از طریق کره شمالی به ایران فروخته شد.
البته ناگفته نماند که کل صادرات اسلحه چین به ایران در هشت سال جنگ، یک میلیارد و ۸۴۳ میلیون دلار بود در حالی که در همان مقطع، چین بیش از پنج میلیارد دلار اسلحه به عراق فروخت که حدود سه برابر تسلیحات صادر شده به ایران بود. بنابراین کلیدیترین صادرات چین به ایران در مقطع جنگ، همین موشکها بودند که در حملات تلافیجویانه ایران به کشتیهای حامل نفت و کالا برای عراق (جنگ نفت کشها) نقش مهمی را ایفا کردند.
«نگاه به شرق» در دولت محمود احمدینژاد
در دولت محمود احمدینژاد ایران به منظور دستیابی به پشتیبانیهای سیاسی چین و بلوک شرق سیاستی را تحت عنوان «نگاه به شرق» در پیش گرفت. این موضوع زمانی انجام شد که همکاریهای تجاری و قراردادهای گستردهای میان دو کشور برقرار شده بود. از جمله این قراردادها معاهدهای بود که در سال ۱۳۸۷ شمسی میان دو کشور بسته شد و بر پایه آن ایران درآمد حاصل از فروش نفت خود را به عنوان پشتوانه السیهای خرید کالای چینی در اختیار آن کشور قرار میداد. از مفاد دیگر این عهدنامه الزام ایران به صدور بیمه برای افتتاح السیهای چینی یا فروش نسیه کالاهای چینی بود. ولی چیزی نگذشت که انتشار خبر انعقاد این معاهده توسط خبرآنلاین، منجر به فیلتر شدن این سایت شد.
رای مثبت به تمام قطعنامههای هستهای شورای امنیت
البته توافقات ایران و چین به همینجا ختم نشد و در موضوع هستهای هم سرنوشت ایران تا حد زیادی به عملکرد چین گره خورد. پرونده هستهای ایران ۱۵ بهمن ۸۴ از شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل رفت. در رایگیری نهاییِ ۳۵ عضو شورای حکام در این مورد، سه کشور کوبا، ونزوئلا و سوریه به نفع تهران و در مخالفت با ارسال پرونده به شورای امنیت رای دادند. رای پنج کشور الجزایر، بلاروس، اندونزی، لیبی و آفریقای جنوبی نیز ممتنع بود.
ولی چین، روسیه و هند که ایران روی حمایت آنها حساب کرده بود به ضرر تهران رای دادند. این کشورها، با همراهی آمریکا در ارسال پرونده ایران به شورای امنیت، عملا باعث شدند سرنوشت این پرونده به نهادی سپرده شود که واشنگتن در آن برخلاف شورای حکام حق وتو داشت.
یعنی چین در شرایطی با ارسال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت با آمریکا همراهی کرد که جمهوری اسلامی ایران همچنان تصور میکرد چین و روسیه در آن شورا مانع از صدور قطعنامه علیه تهران خواهند شد. البته در بعضی مواقع آنها با تلاشهای موردی باعث تعدیل لحن قطعنامهها علیه ایران شدند، ولی به همه قطعنامههای شورای امنیت علیه پرونده هستهای ایران رای مثبت دادند. حتی یک مورد رای ممتنع هم در این بازه زمانی وجود ندارد و همین امر باعث تحریمهای گسترده علیه ایران شد.
یکی از این قطعنامهها که تحریم سپاه و شرکت کشتیرانی، بازرسی تمام محمولههای هوایی و دریایی ایران یا حتی توقیف و انهدام محمولههای دریایی آن را در آبهای آزاد مجاز میکرد و عملا جلوی تاسیس شعب تازه بانکهای ایرانی را در خارج از کشور میگرفت قطعنامه ۱۹۲۹است که چین با آن موافقت کرده بود.
همچنین پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ و خروج آمریکا از توافق هستهای، چین با وجود مخالفتهایی که به همراه روسیه و اتحادیه اروپا در این باره از خود نشان داد ولی به تدریج در تحریمهای جدید علیه ایران با آمریکا همراه شد.
همراهی نفتی چین با ایران
۱۸ اردیبهشت ۹۷ که حدود یک ماه و نیم از خروج آمریکا از برجام میگذشت، علیاکبر ولایتی مشاور بینالملل رهبری پس از بازگشت از سفر خود به چین اعلام کرد: «روسیه و چین اعلام کردند ما نفت را میخریم ولو آمریکاییها ما را تحریم کنند.» البته چین تا حدی به این وعده خود عمل کرده است ولی باید به میزان خرید نفتی چین از ایران طی سالهای گذشته مقایسهای انجام داد تا میزان کاهش خرید نفتی چین از ایران مشخص شود. مطابق آمار گمرکی چین، واردات نفت این کشور از ایران در سال ۲۰۱۹، به طور متوسط در حد ۲۹۵ هزار بشکه قرار داشته که نصف میزان واردات ۲۰۱۸ بوده است.
مهمتر آنکه میزان واردات نفت، از ابتدا تا انتهای ۲۰۱۹ هم رو به کاهش بوده و با وجود میانگین ۲۹۵ هزار بشکهای واردات، چین در آخرین ماه سال یعنی دسامبر (آذر- دی ۱۳۹۸) تنها حدود ۱۰۰ هزار بشکه در روز از ایران وارد کرده است.
بدهی ۲۲ میلیارد دلاری نفتی چین به ایران
البته درست است که چین تا حدودی خریدار نفتی ایران است ولی در ازای پرداخت پول خرید نفتی، کالاهای خود را به ایران صادر کرده که همان مبادله کالا با کالا نام دارد، مثل هند که بدهکار نفتی ایران است، در رسانهها به عنوان بزرگترین بدهکار نفتی ایران از آن نام برده میشود و بیش از ۲۲ میلیارد دلار به ایران بدهی دارد.
انصراف چین از توسعه میدان گازی ایران به دنبال تحریم آمریکایی
علاوه بر بدهیهای نفتی چین به ایران و عدم حمایت کامل هستهای در قبال تحریمها، چین هر کجا که احساس کرده است منافعش در حمایت از ایران تامین نمیشود، به ما پشت کرده و روی خوبش را به سمت آمریکا برگردانده است. مثلا پس از خروج آمریکا از توافق هستهای و تجدید و تشدید تحریمهای ایران از سوی این کشور، شرکت ملی نفت چین اعلام کرد که حاضر به سرمایهگذاری در پروژه بهرهبرداری از فاز ۱۱ پارسجنوبی نیست. علت خروج این شرکت از پروژه پارس جنوبی، فشارهای آمریکا اعلام شده بود. لازم به ذکر است که فرانسویها و شرکت توتال هم پیش از این به دلیل ترس از تحریم آمریکایی، از این پروژه کنارهگیری کرده بودند.
پس از آن سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش این خبر طی توئیتی «تصمیم شرکت چینی و بیش از ۱۰۰ کمپانی دیگر برای متوقف کردن معامله با ایران را تصمیمی عاقلانه» دانست. مورگان اورتاگوس در توئیت خود نوشت: «این معامله ارزش آن را ندارد که داراییهایتان هدف تحریمهای آمریکا قرار بگیرد.» اقدامی که منجر به ضرر دولت ایران شد چرا که با کنار کشیدن چین مثل فرانسه از این قرارداد، شرکت پتروپارس که در ابتدا تنها ۲۰ درصد در این پروژه سهیم بود، مجبور به تامین چهار میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار سرمایه مورد نیاز پروژه شد.
معطلی دو ماهه کشتیهای ایرانی در بنادر چین به دلیل تبعیت پکن از تحریم آمریکا
خبر دیگری که این روزها باعث نگرانی داخلی شده است، توقف تخلیه و بارگیری کشتیهای ایرانی در بنادر چین طی بیش از دو ماه گذشته است. اقدامی که پکن آن را مرتبط با عدم رعایت استانداردهای زیستمحیطی سوخت شناورهای متعلق به شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی دانسته است. ولی فعالان اقتصادی علت اصلی آن را تبعیت پکن از تحریمهای آمریکا علیه این شرکت میدانند. این در حالی است که طی چند روز گذشته برخی رسانههای داخلی اعلام کردهاند که شش کشتی ایرانی دو هفتهاست که در بنادر چین، لنگر انداختهاند و اجازه حرکت ندارند. پدرام سلطانی، عضو شورای عمومی فدراسیون جهانی اتاقهای بازرگانی، با انتشار توییتی اعلام کرد که دوره زمانی معطلی کشتیهای ایرانی در بنادر چین بیش از دو ماه است.
سلطانی خاطرنشان کرد که این کشتیها حامل محمولههایی به ارزش دهها میلیون دلار هستند که بخشی از آنها به دلیل معطلی طولانی کشتیها در حال از بین رفتن هستند. البته او در ادامه پیام توئیتری خود تاکید کرد که تکیه چین بر عدم اجرای قانون سوخت کم سولفور توسط شناورهای ایرانی علت اصلی این بلاتکلیفی نبوده و مساله واقعی اجرای تحریم آمریکا علیه شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران است.
بنابراین درست است که چین یکی از دوستان خارجی قدرتمند ایران در دوران پس از انقلاب است، ولی کمکهای پکن به تهران، همواره به شدت متاثر از منافع اقتصادی «مستقیم» چین است. پس با شرایط ایجاد شده، باید منتظر بود و دید توافقنامه ۲۵ ساله بین ایران و چین که هنوز جزئیات آن منتشر نشده است، میتواند تامینکننده منافع جمهوری اسلامی ایران باشد؟ همچنین این سوال اساسی مطرح است که آیا چین مثل گذشته در بزنگاههای حساس ایران را تنها نخواهد گذاشت؟