سايت  نساجي امروز -پرمخاطب ترين رسانه نساجي ايران - را با ارسال اخبار و گزارشهاي خود ياري فرمائيد.

امروز : دوشنبه 3 دی 1403
ورود به سیستم
ایمیل
رمز عبور
 
ثبت نام شرکت ها ثبت نام متخصصین
 
عضویت در خبرنامه
test
test2
آخرین شماره مجله

بی‌ثباتی نرخ ارز؛ پاندمی‌ویرانگر تولید

تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۵/۵
صحبت کردن در مورد بهای ارز شبیه حرکت در فضایی معلق می‌ماند که انسان برای ترسیم جغرافیای حضورش بیشتر از هر چیز به دنبال نقطه اتکا می‌گردد تا روی آن بایستد و باثباتی که به دست آورده است، تصاویر مربوط به محیط پیرامونش را ارائه دهد.

سومبات هاکوپیان- رئیس هیئت مدیره انجمن صنایع پوشاک ایران


 شما تغییر و تحولات نرخ ارز، فرازها و فرودهایش در همین چند روز گذشته را بررسی کنید آن‌وقت شاید بهتر بتوان این تعلیق و بی‌ثباتی حاکم بر فضای اقتصادی را ترسیم کرد. به هر حال سناریوی ارز و بهای آن به‌نظر نگارنده نقطه عطف نمایش حضور در تعلیق یا تحرک در فضای بدون ثبات است؛ چون دشوار می‌توان از سیاست‌هایی سخن گفت (یا آنها را واکاوی کرد) که محدوده تغییر و تحولات بهای ارز را تعیین می‌کنند. آن‌وقت در چنین شرایطی هر از گاهی نیز شنیده می‌شود که افزایش بهای ارز به سود تولیدکنندگان یا صادرکنندگان است و آنها می‌توانند با اتکا به رشد نرخ ارز شرایط بهینه‌تری را تجربه کنند. بی‌تردید در فضای تعلیق و در تحلیل داده‌های اقتصادی خطای راهبردی به وفور اتفاق می‌افتد؛ اما تکیه بر این باور که می‌توان در هنگامه رشد بهای ارز به افزایش راهگشای نرخ صادرات نیز دل بست، خطای فاحش راهبردی است که حتما اقتصاد را با دست‌انداز‌های زیادی همراه می‌کند.


 مگر می‌شود وقتی به بازارهای خارجی دسترسی وجود ندارد از جهش صادراتی نیز سخن گفت؟ در هر اقتصادی نرخ ارز یک محیط بیرونی را در مقابل خود دارد و در یک محیط درونی نیز در فعل و انفعالات اقتصادی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کند. جریان ارز در ایران بیشتر کارکردی درونی دارد، چون نقشی در بهینه‌سازی فضای بیرونی اقتصاد ندارد و نمی‌تواند به خاطر همان تعلیق و بی‌ثباتی حتی به شکل‌گیری اندیشه‌ای سازنده برای دستیابی به دنیای بیرون کمک کند.

گفته می‌شود که افزایش بهای ارز برای صادرات مفید است؛ اما دیده نمی‌شود بازارهای جهانی آن‌طور که باید رو به اقتصاد ایران دریچه‌ای ندارند تا بتوان از صادرات شادمان شد. نقطه تلخ، اما واقعی ماجرا اینجاست که تولیدکننده نیز دوری از صادرات را یک تصمیم عقلایی می‌داند؛ چون از بی‌ثباتی واهمه دارد و هر لحظه در این تصور غوطه می‌زند که از سوی این آشفتگی اقتصادی شکار می‌شود و موجودیت خود را از دست می‌دهد. عین این ماجرا در صنعت پوشاک رخ داده است. ما در دهه ۷۰ تولید کنندگانی داشتیم که پوشاک تولیدی خود را به بازارهای اروپایی صادر می‌کردند؛ اما به‌راحتی مقهور بازی ارزی شدند که ریسمان آن در اختیار سیاست‌گذاران اقتصادی بود. اکنون نیز همان واهمه با همان هیبت در مقابل ما ایستاده است.

 

 آیا صادرکننده می‌تواند مطمئن باشد آن سیاستی که امروز افزایش بهای ارز را مفید به حال صنعت تشخیص داده است فردا مسیر بازگشت قیمت‌ها را آن‌هم به صورت ضربتی فراهم نمی‌کند؟ صادرات نیاز به مشوق دارد؛ اما امروز هزینه تعلیق اقتصادی را پرداخت می‌کند. نرخ ارز درست در این معرکه ایستاده است.

 

چون تحرک آن از فرامین اقتصادی و تحولات اصیل اقتصادی تبعیت نمی‌کند، برای همین بی‌ثباتی به تصویری مانا برای اقتصاد ایران تبدیل شده است. بسیاری از صنعتگران ما بهترین توانایی را برای حضور در بازارهای خارجی دارند. مثالش همین صنعت پوشاک است که تولیدکنندگان آن با پیشینه تاریخی خود، از بهترین توانمندی‌ها برای حضور در بازارهای خارجی بهره‌مند هستند، اما یا سال‌ها تاوان حضور قاچاق در بازارهای کشور را پس داده‌اند یا اسیر سیاست‌هایی بوده‌اند که صنعت پوشاک را به حاشیه رانده است.

 

 امروز نیز که شهروندان و سیاست‌گذاران دانسته‌اند، صنعت پوشاک می‌تواند برای هر کشوری، صنعتی توسعه‌ساز باشد بازهم تولیدکنندگان پوشاک گرفتار سرمایه در گردش،  تامین مواد اولیه، بی‌ثباتی نرخ ارز (برای ارائه داده‌های خود به بازارهای جهانی) و دردسرهای الوان دیگری هستند که رهایی از آنها نیاز به جهدی طاقت‌فرسا دارد.

من با قاطعیت می‌گویم که اگر از صنعت پوشاک حمایت می‌شد علاوه بر آن که می‌توانست لکوموتیو صنعت نساجی باشد، یک گردش سرمایه ۲۰ میلیارد دلاری نیز برای اقتصاد ایران به ارمغان می‌آورد و به‌سادگی مسیر حضور در بازارهای خارجی را برای تولید کنندگان ایرانی تثبیت می‌کرد. منتهی این امر نیاز به ثبات و حمایت دارد. بازهم می‌گویم، برای صادرات باید پشتوانه ساخت. بدون سوبسیدهای صادراتی و ارائه خدمات حمایتی- راهبردی نمی‌توان انتظار داشت که همه تولیدکنندگان با تکیه بر مواجی نرخ ارز دل به دریا بزنند و دست بر شانه صادرات بگذارند. ما بدون تعارف در یک دور تسلسل هستیم. نرخ ارز بالا می‌رود. از سیاست مشخصی تبعیت نمی‌کند.

 

 دودش قبل از هرکس (بر عکس ادعاهای موجود) به چشم تولیدکننده می‌رود (چون او باید تاوان تصمیم‌سازی‌های غیراستاندارد را بدهد). ثبات اقتصادی وجود ندارد، پس نمی‌توان به تحولات ارزی اطمینان کرد. بازارهای صادراتی شکل نمی‌گیرند و همین‌گونه همه چیز می‌چرخد، ما دوباره به ابتدای خط برمی‌گردیم و بازهم در این دور تسلسل می‌ایستیم. نتیجه نهایی آن نیز دوری از بازارهای خارجی می‌شود. بدون بازارهای خارجی و ثباتی که چارچوب‌های اقتصادی را بسازند، افزایش نرخ ارز اتفاقا به یک ویرانگر برای تولید کننده تبدیل می‌شود چون دارایی‌های صنعتگران را بر باد می‌دهد، مسیر سرمایه‌گذاری را مسدود می‌کند و قدرت خرید مردم را نیز کاهش می‌دهد.

پس تا اطلاع ثانوی که تغییرات نرخ ارز از سیاست‌های استاندارد تبعیت کنند، صادرات به حمایت‌های راهبردی تکیه بدهد و ثبات نیز سرلوحه عمل در اقتصاد ایران باشد، لطفا از ارتباط بهینه میان نرخ ارز و صادرات سخن نگوییم. برای درک این ماجرا و عمق معضلی که در آن نهفته است می‌توان سرگذشت و سرنوشت صادرکنندگان پوشاک در تغییر و تحولات ارزی دهه ۷۰ را یکبار دیگر دوره کرد.

ارسال نظر
نام :
ایمیل :
متن نظر :
ارسال نظر
نظرات کاربران
میزان اهمیت
ایمیل
توضیحات
ارسال
گالری صدا
گالری ویدئو
شرکت دنیز تک دیبا
شرکت دانش‌بنیان شیمیایی سلیس
شرکت بهینه پویان کیمیا
شرکت جهان اروم ایاز
شرکت ثمین صنعت جولا
فصلنامه علوم و فناوری نساجی و پوشاک