محمد ستاریفر صاحب نظر توسعه و رییس اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی در دولت اصلاحات، در مورد تحلیل خود از وضعیت اقتصاد ایران گفت:مشکلات اقتصادی مردم، راهحل اقتصادی ندارد
محمد ستاریفر صاحب نظر توسعه و رییس اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی در دولت اصلاحات، گفت: کشورهایی که مردمشان تحقیر شده و در معاش خود ماندهاند یا اینکه دغدغههای روزمره و کوتاهمدت دارند، پیشرفت نمیکنند. اگر بخواهیم پیشرفت کنیم و توسعه داشته باشیم باید ببینیم که چقدر مردم ما دارای «کرامت» هستند و اینکه چقدر دغدغههای کوتاهمدت و روزمره مردم کنار رفته و دغدغههای بلندمدت و انسانیتر جایگزین آن شده است؟ این اقتصاددان تلاش کرده تا تحلیل متفاوت خود را از مشکلات فعلی اقتصاد بیان کند.
به باور او تا بازار سیاست اصلاح نشود، بازار اقتصاد به ریل اصلی خود باز نمیگردد. ستاریفر آبان ماه سال گذشته بود که پس از سالها سکوت گفت: «برخی شبها به حال این اوضاع گریه میکنم»؛ این جمله، خلاصه نگاه رییس اسبق سازمان برنامه و بودجه کشور در قبال وضعیت اقتصادی، روند برنامه ریزیها و همچنین فرجام معیشت مردم ایران بود.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از تعادل، ستاریفر معتقد است که امروز دغدغه اصلی مردم «اقتصادی» است و به عنوان یک دانشآموخته اقتصاد که سالها در سازمان برنامه و بودجه کار کرده، بیان میکند که « مردم حق دارند بگویند مشکل اقتصادی دارند».
حق همه ما است که بدانیم چرا این مسائل بهوجود آمده است
وی در توصیف وضعیت اقتصادی کشور گفت: اقتصاد کشور در حال «رکود» به سر میبرد و فقر، عدم توازن و تعادل در جامعه وجود دارد. همچنین با بحرانهای اجتماعی و تورم مواجه هستیم. بنابراین مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روحی گریبان گیر جامعه شده است. از طرفی حق همه ما است که بدانیم چرا این مسائل به وجود آمده است؟
منظور از آرامش این است که مردم احساس عزت نفس کنند. مقصودم از آسایش نیز این است که آنها از مسکن، رفاه، آموزش و معاش متناسب برخوردار باشند.باید تلاش شود که مردم احساس بزرگی کنندجامعهای میتواند ادعای رشدیافتگی داشته باشد که مدام به دو «بال» خود فکر کند.یکی از این بالها «آسایش» است که به بالندگی اقتصاد مردم و توانمندسازی آنها بازمیگردد.
بال دیگر«آرامش» است و باید تلاش شود که مردم احساس بزرگی کنند.اگر میوه خوبی میخواهیم باید درخت خوبی داشته باشیم. وی در پاسخ به این پرسش که در وضع فعلی چگونه «پیشرفت» حاصل میشود؟ اظهار داشت: کشورهایی که مردمشان تحقیر شده و در معاش خود ماندهاند یا اینکه دغدغههای روزمره و کوتاهمدت دارند، پیشرفت نمیکنند. اگر بخواهیم پیشرفت کنیم و توسعه داشته باشیم؛ باید ببینیم که چقدر مردم ما دارای «کرامت» هستند و اینکه چقدر دغدغههای کوتاهمدت و روزمره مردم کنار رفته و دغدغههای بلندمدت و انسانیتر جایگزین آن شده است؟ اگر میوه خوبی میخواهیم باید درخت خوبی داشته باشیم.
اگر میوه خراب باشد، مشکل یا در شاخهها است که اصطلاحا به آن «نظام اداری» کشور میگویند؛ یا به تنه درخت که همان «قانون اساسی» است، بازمیگردد یا آنکه به ریشهها مربوط میشود که «فرهنگ مردم» است.
مشکل به نظام حکمرانی ما یا همان شاخههایی برمیگردد که کار خود را به درستی انجام نمیدهند. به گونهای که درونش بروکراسی، فساد و عدم شفافیت دیده میشود. متاسفانه نظام دیوانسالاری، وزارتخانهها و شهرداریها خوب کار نمیکنند. همچنین بانکها نیز عملکرد خوبی نداشتهاند. نظام دیوانسالاری، وزارتخانهها و شهرداریها خوب کار نمیکنند.این مشکل اصطلاحا به تنه درخت یا همان چگونگی قانون و مقرراتی بازمیگردد که ما داریم. منظور از تنه درخت قوانین بنیادین و قانون اساسی هستند. «قانون اساسی» در یک جامعه به منزله فندانسیون یک ساختمان است.
بی شک اگر بیکاری و فقر و سایر مشکلات، 40 سال ادامهدار شده و درخت جامعه چنین میوههایی داده است، باید به فندانسیون مراجعه کنیم. این بدان معنا است که در قانون اساسی مشکلی وجود دارد. ممکن است شما بپرسید قانون اساسی چه مشکلی دارد و جایگاه قدرت کجا است؟ جایگاه این قدرت، دولت و حاکمیت و رهبری نیستند. بلکه هر شهروند میتواند خودش قدرت باشد و منشأ اقداماتی شود.
مردم، منشأ قدرت هستند
ستاریفر گفت: وقتی شهروندان که هر کدام منشأ قدرت هستند در کنار هم قرار میگیرند، تولیداتی شکل میگیرد. از آنجا که تکثر شکل میگیرد منشأ قدرت و ثروت بسیار زیاد میشود. باید دید توزیع این منشأ قدرت و ثروت در قانون اساسی چگونه بوده است. در برخی از قانونهای اساسی به اشتباه آمده که همه قدرت متعلق به دولت است.
در حالی که طبق «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» همه ثروتها و قدرتها از آن جامعه است. اما متاسفانه عدهای بعد از 40 سال هنوز این موضوع را قبول ندارند. اگر فرض کنیم دو کشور دارای همین قانون اساسی باشد؛ در یکی از آنها منشأ قدرت از آن ملت بوده و مردم چند کارگزار برای خود انتخاب میکنند. یعنی مجلس، رییسجمهور، رهبر و همه ارکان را به نوعی ملت انتخاب میکند.
در نتیجه مردم علاوه بر مالیاتی که پرداخت میکنند، بخشی از آزادیهای روبنایی خود را نیز به کارگزاران منتخب خود میدهند تا برایشان تنظیم روابط در جامعه انجام دهند. آن بخش از آزادی را که آنها در اختیار قدرت و حاکمیت قرار میدهند، بدین خاطر است که بتوانند از مابقی آزادی خود بهتر استفاده کنند. در چنین جامعهای منشأ ثروت و قدرت مردم بوده و کل قوا خدمتگزار مردم هستند. ضمن اینکه «قدرت» همیشه در آن متعلق به مردم است.
در کشور به هم ریختهای زندگی میکنیم
وی اظهار داشت: در مدل دیگر، قدرت برهم میخورد. برای نمونه تیم فوتبالی را در نظر بگیریم که دروازه بان آن در جایگاه فوروارد بازی میکند و مهاجمی که باید نقش گلزن را ایفا کند، در پست مدافع قرار میگیرد. نتیجهاش هر چه باشد «پیروزی» نیست. چرا که جایگاهها بر اساس تخصص افراد تعیین نشده است. متاسفانه در کشور به هم ریختهای زندگی میکنیم.
در چنین وضعیتی، کار به درستی پیش نمیرود و مشخص نیست جایگاه قدرت کجا است؟ بیش از 90 درصد این مشکلات به دلیل بد کار کردن «بازار سیاست» است. بازار سیاست نمیگذارد، بازار اقتصاد شکل بگیرد و مانع شکلگیری تولید و بازدهی بیشتر «کارکرد مردم» در محیطهای کار میشود.
فساد و رانت دایمی
رییس اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی گفت: در این وضعیت جایگاه قدرت مشخص نیست. فساد، رشوه و رانت دایمی ایجاد میشود. تولید فقر میشود و ثروتمندان رانتی پرورش پیدا میکنند. تبعیض، تقابل و تضاد نیز محصول چنین وضعی است. از سوی دیگر، یک نوع بیتفاوتی و بیمیلی نسبت به همگرایی و انسجام به وجود میآید. درحالی که در مدل نخستی که بازگو کردم، عشق به «همگرایی» و همبستگی موج میزند. و دیگر نمیتوان دولت را از جامعه تفکیک کرد.آنجا که تقابل آشکار و پنهان وجود داشته باشد، نمیتوانیم رشد و توسعه داشته باشیم.
وی افزود: در حالت بیتوجهی به جایگاه تخصصی افراد، هر روز دیوار بلندی بین جامعه و دولت خودنمایی میکند. و ملاک بر تقابل آشکار و پنهان میشود. مسلما در جایی که تقابل آشکار و پنهان وجود داشته باشد، نمیتوانیم رشد و توسعه داشته باشیم.
وی ادامه داد: برای آنکه «عدالت نسبی» را برقرار شده ببینیم، باید نظام حکمرانی و قانون اساسی خود را اصلاح کنیم. ممکن است صاحب نظران علم حقوق بگویند چطور این مشکل 40 سال ادامه یافته و ما هنوز نفهمیدهایم قدرت در کجای این جامعه قرار گرفته است. این مساله نیز به ریشههای فرهنگی جامعه باز میگردد. اگر مردم احساس کنند که صاحب حق هستند و دائما پیگیر آزادی و حقوق خود باشند، قانون اساسی نیز پربارتر و کارآمدتر میشود.
عدهای منکر مشکلات در کشور هستند
وی افزود: عدهای منکر مشکلات در کشور هستند. در همین رابطه باید بگویم آن دسته از کشورهایی مانند ما که در قرون 19، 20 و 21 در خواب بوده و هستند، اگر روزی بیدار شوند باید نظام حکمرانی، وزارتخانهها، بانکها و شهرداریها و... همچنین قانون اساسی و فرهنگ مردم را اصلاح کنند. و نقطه شروع اصلاح امور برای این دسته از کشورها از قدرت و حاکمیت است.
نقطه شروع باید اصلاح قدرت و حاکمیت باشد
وی تاکید کرد: با اینکه در فرهنگ مردم هم مشکلاتی هست و در به وجود آمدن برخی عوامل تقصیر به گردن آنها است، ولی در کشوری که در آن چرخه موجود قدرت خوب کار نمیکند، اگر بنا بر تغییر شرایط باشد، نقطه شروع اصلاحات از «قدرت» است. زیرا اگر قرار باشد اصلاحات به صورت ریشهای از فرهنگ مردم صورت گیرد، بسیار زمان بر خواهد بود. فراموش نکنیم که اروپاییها قرنها برای اصلاح ریشهای فرهنگ خود وقت گذاشتند، اما ما هرگز چنین زمانی نداریم.
وی افزود: اگر اصلاحطلبان بگویند میخواهند با حزب و تشکیلات، قدرت را اصلاح کنند، شاید تفکری درست باشد، اما بدون شک انسدادی برای فعالیتهای آنها وجود دارد. بنابراین اگر چرخه قدرت خوب کار نمیکند، نقطه شروع باید اصلاح حاکمیت باشد.
مردم حق دارند بگویند مشکل اقتصادی دارند
وی در پاسخ به این پرسش که آیا خود هسته مرکزی قدرت باید به این نتیجه برسد که راه پیموده شده تاکنون دچار نواقصی بوده است؟ گفت: بله. ملت از دولت معیشت بهتری میخواهد؛ اشتغال و آزادی بیشتری میخواهد. از این رو، همیشه معتقدم نقطه شروع توسعه در کشور «اصلاح حاکمیت» است. تا وقتی بازار سیاست اصلاح نشود، بازار اقتصاد به ریل اصلی خود باز نمیگردد. امروز دغدغه اصلی مردم اقتصادی است. یعنی گرانی، تورم، اجاره خانه و... مردم حق دارند بگویند مشکل اقتصادی دارند.
ستاریفر در پاسخ به این پرسش که مشکلات اقتصادی فعلی را ناشی از چه عامل یا عواملی میدانید؟ گفت: بیش از 90 درصد این مشکلات به دلیل بد کار کردن «بازار سیاست» است. بازار سیاست نمیگذارد، بازار اقتصاد شکل بگیرد و مانع شکلگیری تولید و بازدهی بیشتر «کارکرد مردم» در محیطهای کار میشود. بازار سیاست به مثابه فراهم کردن بستری مناسب برای کاشت نهال اقتصاد است. تا زمانی که شرایطی مطلوب برای آن نهال مهیا نباشد، رشد و به ثمر رسیدنش میسر نیست. اگر میبینیم که این درخت میوه کمی داده است یا اینکه آفت زده شده، بدین خاطر است که بازار سیاست نگذاشته رشد کند. متاسفانه با اینکه دایما میشنویم که تمایل قدرت، به انجام خصوصیسازی است اما فساد نمیگذارد که بخش خصوصی در کشور توانمند شود.ابتدا باید پذیرفت که مشکلاتی در شیوه حکمرانی وجود دارد.
وی افزود: متاسفانه در جامعه ما، ساختار قدرت با اینکه از الفاظ قرآنی برای توسعه بهره میگیرد، ولی نتیجه عملکردش برای مردم و بازار، انسداد، عدم کارایی و عدم اثربخشی بوده است. در حالی که وقتی میبینیم بخش قابل توجهای از مردم نسبت به وضع فعلی ناراضی هستند، باید نگاهی به «فوندانسیون قدرت» بیندازیم و ببینیم که مشکل از کجا بوده است؟ و نباید کسانی که در این خصوص پرسشهایی را مطرح میکنند، مورد غضب قرار بگیرند. برای نمونه، در هفتههای اخیر آقای موسوی خوئینیها نامهای نوشت و گفت که حاکمیت خوب کار نمیکند. ولی دیدیم که یک عده خطاب به ایشان گفتند «حاکمیت خوب کار کرده، شما بودید که بد کار کردید». در حالی که ابتدا باید پذیرفت که مشکلاتی در شیوه حکمرانی وجود دارد. اگر این را بپذیریم به انصاف میرسیم. اما بعضا دیده میشود که عدهای میگویند خطایی نبوده و متاسفانه در برخی اظهارات طلبکاری از مردم وجود دارد.
وی افزود: باید این ذهنیت ایجاد شود که حاکمیت قادر به نقد خودش نیست. اگر خضوع به خرج داده و از ملت عذرخواهی کنیم و بگوییم، «نتوانستهایم آنگونه که باید و شاید از امکاناتی که شما در اختیارمان قرار دادید، در جهت رشد و توسعه کشور بهره ببریم و اعلام کنیم که قصد بازگشت و اصلاح ساختارها را داریم»، ملت میپذیرد و زمان کافی را برای ایجاد این تغییرات در اختیارمان میگذارد. اینکه «تو بودی من نبودم» رواج پیدا کند و به جای حل مشکلات، دعوای «حیدری-نعمتی» راه بیفتد، چاره ساز نبوده و نباید این ذهنیت ایجاد شود که حاکمیت قادر به نقد خودش نیست. هر حیدری-نعمتی که در کشور راه بیفتد، برای این مملکت هزینه دارد و دودش به چشم ملت میرود. دعواهای حیدری-نعمتی وضعیت بیکاری، افزایش نرخ دلار و فقر را تشدید میکند .
وی تاکید کرد: متاسفانه این دعواهای حیدری-نعمتی وضعیت بیکاری، افزایش نرخ دلار و فقر را تشدید میکند. در برنامه چهارم توسعه که رهبری نیز آن را تایید و امضاء کرده و در مجلس و مجمع تشخیص مصلحت و دولت نیز به تصویب رسیده، آمده است؛ که مهمترین مشکل ما این است که حاکمیت از کارایی لازم برخوردار نیست و ما باید به نوسازی و بازسازی حاکمیت اقدام کنیم.
به هر میزان که توانستهایم در این بازسازی و نوسازی موفق شویم، میتوانیم به جامعه پیشرفت و توسعه تقدیم کنیم. امروز اگر نسبت به دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی عقبتر هستیم، و میبینیم که دولت و ملت خوب کار نمیکنند، باید نوسازی حاکمیت اتفاق بیفتد.
یعنی باید جایگاههایی که وجود دارند؛ و همچنین میزان همگرایی و «تفکر نوکری کردن برای مردم» نوسازی شود. باید ببینیم چرا با اینکه سند نوسازی«برنامه توسعه چهارم» را داشتیم، وضع مان بدتر شده و رابطه قدرت و ملت تحکم آمیزتر از قبل شده است؟
مشکلات اقتصادی مردم، راهحل اقتصادی ندارد
ستاریفر تصریح کرد: امروز بسیاری از مشکلات اقتصادی مردم، راهحل اقتصادی ندارند.چه بخواهیم چه نخواهیم چنین جامعهای دچار مصیبتها و مشکلات فراوانی میشود. ادامه چنین وضعی نشاندهنده توسعهای نشدن بازار سیاست بوده و اینکه هنوز جایگاه خود را نفهمیده است. تا زمانی که بازار سیاست متوجه این مساله نگردد نمیتوان از پیشرفت و رشد و قیمت خوب دلار و ارز و...حرف زد.
تا وقتی که ثبات، آرامش، قانون و شفافیت برقرار نشود، وضع همین است. امروز بسیاری از مشکلات اقتصادی مردم، راهحل اقتصادی ندارند. تا راهحلها را در بازار سیاست و حاکمیت پیدا نکنیم، هیچ راهکار اقتصادی پاسخگو نخواهد بود. برای نمونه، ممکن است برخی بگویند بودجه دولت باید درست شود و این به معنای تراز کردن بودجه است.
در حالی که بودجه زمانی تراز میشود که حاکمیت سرجای خود بنشیند. بودجهها همیشه زمانی که نوشته میشوند، تراز هستند ولی در عمل، قبایل مختلفی که وجود دارند با اعمال نفوذ، اعداد و ارقام را برهم میزنند. از این رو، میخواهم نتیجهگیری کنم که نوشتهها و قوانین ما چندان هم بد نیستند، بلکه عملکردهایمان مشکل دارد. فرهنگ ایرانی به ما میگوید: «گفتار و پندار و کردار نیک». و با اینکه ما معمولا سعی میکنیم پندار و گفتار خود را نیک نگه داریم اما توجه چندانی به کردار نیک نمیکنیم.
از اختیارات مصرح رییسجمهور در قانون اساسی کاسته شده است
وی افزود: به عنوان مثال، قانون ترافیک ما مشابه کشور آلمان است، ولی حالا خودتان تفاوتها را ببینید. یا قانون مقابله با فساد ما مشابه «اروپا» است، ولی اگر وضعیت را نگاه کنید میبینید که به کردار توجهی نمیشود. به قول فردوسی بزرگ«دوصدگفته چو نیم کردار نیست» اگر بنا شود که اعمال نیک شوند، اولین جایی که باید عملش نیک باشد نهاد حاکمیت است. وقتی حاکمیت خوب کار کند و به اندازهای که مسوولیت دارد پاسخگو باشد، بسیاری از مشکلات حل میشود. متاسفانه میبینیم که عدهای در این کشور مسوولیت دارند، اما اختیار ندارند و از اختیارات مصرح رییسجمهور در قانون اساسی نیز کاسته شده است. این امری بدیهی است که در هر کشوری اختیارات با مسوولیتها و پاسخگویی هماهنگ نباشند، فساد و عقب افتادگی و بدبختی به بار میآید.