پوشاک که از نمودهای فرهنگی در زندگی انسانهاست در ادوار گوناگون تاریخ با توجه به نیازهای بشر در تنگنای حوادث مختلف و تسلط اقوام گوناگون بر یکدیگر ثابت نمانده و دچار دگرگونیهایی شده است.
پوشاک در ایران زمین بهدلیل تمدن کهن آن از غنای فرهنگی فوقالعادهای برخوردار بوده است. بررسی پوشاک هر دوره از با ارزشترین منابع برای شناخت تودههای مختلف مردم در آن دوره و بخشی از زندگی اجتماعی و فرهنگی است.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از دنیای اقتصاد، در این میان دوره ایلخانان از جمله ادواری است که در آن قلت منابع موجود درخصوص البسه به چشم میآید. بنابراین برای بررسی این امر، استفاده از نگارههای برجای مانده از آن دوران برای شناخت پوشش مردمان این دوره از اهمیت بسیاری برخوردار است.
بر طبق بهرهگیری همزمان از نگارهها و کتب تاریخی، کلاه مورد استفاده مردان این دوره به شرح ذیل است:
کلاه: در دوره ایلخانی پوشش سر مهم و درخور مرتبه اجتماعی بوده است. کلاهها در این دوره از تنوع بسیار برخوردارند که در نگارهها قابل مشاهده است. کلاههایی با لبههای بلند و چاکهایی در کنار به منظور انعطاف، کلاهکهای تزئینی و گاه با لبههایی با تاج کوتاه و لبههای مسطح و کم عمق در نقاشیها دیده میشود.
در این دوره اندازه کلاه تغییر یافته و به اشکال کروی و مخروطی درآمده است و گاه قبهای در مرکز دارد. لبه دور کلاه تا خورده و روی کلاه بازمیگردد یا شکسته و دور سر قرار میگیرد. گاهی دور کلاه وسیعتر از خود کلاه است.
کلاه درویشان نیز طاقیه نام داشت که طرح آن بهصورت نوعی کلاه بلند مخروطی بود. طاقیه را با کاغذ آستر میکردند و فاصله میان آستر را که با سر مماس بود و قسمت بیرونی طاقیه که از کرباس بود، اغلب با قطعات کاغذ یا پنبه میانباشتند. ابن بطوطه سیاح مراکشی در سفر خود به اصفهان از شیخی تقاضا کرده که طاقیه سر خود را به او ببخشد.
عمامه و دستار در دوره ایلخانان یکی از انواع مختلف پوششهای سر پادشاهان و امرا بوده است. مردم عادی نیز از دستار استفاده میکردند. دراویش به وقت سماع عمامه را از سر میانداختهاند و در پایان آن دستارها را بهصورت باز بر سر مینهادند. جنس دستارها و عمامههای گرانبها از پارچههای مصری دَبیقی و شَرب بوده است. دبیقی پارچهای از حریر نازک منسوب به شهر دبیق بود که از صد ذراع آن یک عمامه میبافتهاند و بر آن از طلا نقشها ترتیب میدادند. شرب نیز پارچهای از کتان بسیار نازک و گرانبها بوده است.
سربند: نوارهای پارچهای بوده است که دور سر میبستند و پشت سر گره میزدند. ذکر این سربندها با عنوان عَصابه بهصورت ابریشمین و ساده در مکاتبات رشیدی آمده است.
طیلسان: پارچهای چهارگوش از جنس پشم یا ابریشم بود که علما یا فقیهان بر روی عمامه خود بر سر میانداختند، بهطوریکه دنباله آن گردن، شانهها و حتی کمر را میپوشاند. این پوشش در واقع لباس رسمی قضات، وکلا، صوفیها، مدرسان الهیات و کشیشان مسیحی بود اما بعدها در میان رجال کشورهای اسلامی مرسوم شد. در منابع این دوره ذکری از نام طیلسان به میان نیامده اما در این نگارهها این نوع پوشش به رنگهای مختلف روشن و تیره قابل مشاهده است.