اکنون بیش از یک دهه است که گزارشهای متعددی در خصوص افزایش چشمگیر صادرات کالاهای چینی به مناطق مختلف دنیا منتشر میشود
گزارشهایی که در برخی از آنها پیشرفت چینیها در اقتصاد جهانی را مورد تاکید قرار میدهد و در برخی دیگر ابراز نگرانی شده که در صورت تداوم چنین فرآیندی اژدهای زرد در آیندهای نزدیک، علاوه بر تسخیر بازار کشورهای صنعتی، تولیدکنندگان داخلی آنها را نیز دچار چالش میکند.
در این رابطه یکی از تازهترین تحلیلها به گزارش خبرگزاری بلومبرگ باز میگردد که در آن اشاره شده است: آلمان که مدتهای مدیدی است تولید پیشرفته صنعتیاش بازارهای جهانی را در دست دارد، اکنون علاوه بر به چالش کشیده شدن توسط چینیها در بازار جهانی، بازارهای داخلیاش در اتحادیه اروپا نیز مورد تهدید قرار گرفته و تولیدکنندگان آلمانی که زمانی بدون رقیب بودند، اکنون قادر به رقابت با رقبای چینی خود حتی در داخل کشور نیز نیستند.
آلمان تحت فشار چین
بر اساس گزارشی که موسسه تحقیقات اقتصادی کلن در آلمان انجام داده است، صادرکنندگان آلمانی اکنون با فشار فزایندهای از سوی محصولات صنعتی چینی مواجه هستند. امری که باعث شده آنها در حال واگذار بازار خود در اتحادیه اروپا به چین باشند.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از جهان صنعت، صادرات چین به منطقه یورو، شامل محصولات صنعتی پیشرفته مانند ماشین-آلات، محصولات دارویی و خودرو است. کالاهایی که تا مدتها در حوزه اختیار تولیدکنندگان آلمانی قرار داشت. با این حال طبق گزارشی که یکی از رسانههای آلمانی منتشر کرده ، برآوردها نشان میدهد میزان واردات اتحادیه اروپا از چین از ۷/۵۰ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۲/۶۸ درصد در سال ۲۰۱۹ افزایش یافته است.
در واقع این آمار و ارقام هشداری به مقامات و سیاستمداران آلمانی است که با سوالات فزایندهای در خصوص موفقیتهای اقتصادی آینده این کشور روبهرو هستند. در این رابطه صنعت خودروسازی آلمان که صنعتی افسانهای در سطح جهان محسوب میشود اکنون علاوه بر به چالش کشیده شدن توسط خودروهای برقی تسلا، از لحاظ فناوری و انتقال انرژی نیز با دشواریهایی روبهرو است.
در این رابطه یولگن متس، اقتصاددان معتقد است: با ظهور چین، آلمانیها نه تنها در بازارهای جهانی، بلکه بازارهای داخلی اروپا نیز با رقیبی نیرومند مواجه شدهاند.
تقلید چین از مدل اقتصادی آلمان
به گفته برخی از تحلیلگران، چین در حال گام برداشتن به سمت مدل اقتصادی آلمان است. برنامه «ساخت چین ۲۰۲۵» که به عنوان یکی از سیاستهای کلان اقتصادی این کشور در حال اجرا شدن است با تمرکز بر افزایش تولید در بخش فناوری از الگوی صنعتی آلمان الهام گرفته شده است. این برنامه همچنین از سوی دولت پکن به صورت حمایتهای متنوع و گسترده تولیدکنندگان داخلی دنبال میشود؛ موضوعی که یکی از موارد مهم اختلاف میان چین و غرب به خصوص ایالات متحده در زمان ریاستجمهوری ترامپ است.
با این حال هستند تحلیلگرانی که معتقدند موفقیت صنعتی چین در تقلید از مدل اقتصادی آلمان به احتمال فراوان به واسطه همین دخالتهای دولتی و نامشخص بودن سیاستهای آن قادر به پیشرفتهای پایدار و بلندمدت نخواهد بود.
در این رابطه آخیم ومباخ رییس موسسه ZEW آلمان میگوید: در مورد چین سایرین در حال ایجاد ساختارهایی هستند تا با نشان دادن شفاف و روشن بودن سیاستهای اقتصادی این کشور، موقعیتهای سرمایهگذاری را فراهم کنند. اما امروز آنچه ما در چین مشاهده میکنیم کاملا برعکس شفافیت است و عدم اطمینان و نگرانی از تغییر ناگهانی سیاستها در پکن هر آن امکانپذیر است. چنین امری دقیقا خلاف آلمان بوده و در نتیجه نمیتوان اقتصادهای دو کشور را با یکدیگر مقایسه کرد. زیرا برنامهها و سیاستهای اقتصادی و صنعتی در آلمان شفاف و ثابت است و نگرانی نیز از تغییر جهت ناگهانی آن وجود ندارد.
نگاه دوگانه به پیشرفتهای اقتصادی و صنعتی چین
در واقع بررسیهای صورت گرفته نشان از دوگانه بودن تحلیلها در خصوص موفقیتهای اقتصادی و صنعتی چین است. در این رابطه برخی ناظران معتقدند که چین با اقتصاد دولتی خود توانسته دقیقا همان موفقیتهای اقتصادی بازار آزاد را به دست آورده و حتی در مواردی از آنها نیز پیشی بگیرد.
موضوع مقابله با همهگیری کرونا نیز در این خصوص از جمله شواهد تایید موفقیتهای چین است؛ به طوریکه این تحلیلگران مدل خاص دولتی چین را در حالی که تمام جهان درگیر همه گیری کرونا هستند از جمله نشانههای ممتاز بودن این کشور در همه عرصهها قلمداد میکنند.
اما از سوی مقابل اقتصاددانهایی هستند که تمامی این موفقیتها را با دیده تردید نگریسته و معتقدند با توجه به ساختارهای سیاسی در پکن، چنین موفقیتهایی در بلندمدت متوقف خواهد شد. از جمله این اقتصاددانها دارون عجم اوغلو استاد اقتصاد دانشگاه امایتی آمریکاست که معتقد است: اگر چه چینیها به سمت نهادهای اقتصادی فراگیر حرکت کرده و در طول دهههای گذشته موفقیتهای چشمگیری را کسب کردهاند، اما رشد تحت نهادهای بسته سیاسی به صورت پایدار امکان پذیر نخواهد بود و در نهایت در جایی متوقف میشود.
وی نمونه بارز این وضعیت را اتحاد جماهیر شوروی میداند که رشدهای چشمگیری را تا دهه ۱۹۷۰ میلادی به دست آورد، اما به ناگهان این رشد تحت نهادهای استثماری سیاسی متوقف شد و در نهایت نیز ۱۹۹۰ میلادی منجر به فروپاشی این کشور شد. به همین دلیل چین ناچار است برای تداوم روند فعلی در اقتصاد و صنعت خود یا به سمت نهادهای فراگیر سیاسی گام بردارد و یا اینکه اقتصاد خود را فدای حفظ ساختار سیاسی بسته خود کند.