اولین چیزی که در محله نوغان بهچشم میآید، درختان سربهفلککشیده توت است.
درختانی که شاخوبرگهای آن درهم فرورفته و حصاری زیبا خلق کرده است. کوچههای باریک هنوز هم نشانههای خود را در این محله قدیمی حفظ کردهاند؛ اما خانههای کوچک جای خود را به مغازه و آپارتمان دادهاند و بسیاری از ساکنان قدیمی نیز به نقطه دیگری از شهر نقل مکان کردهاند.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از دنیایاقتصاد، آنطور که برخی قدیمیها و مشهدشناسها میگویند، نام این محله از شغل پیلهگری یا پرورش کرم ابریشم به شکل سنتی و در منازل گرفته شده است. این شغل تا حدود ۱۰۰ سال پیش هنوز در این نقطه از شهر رونق داشت. نوغان به معنی تخم کرم ابریشم یا خود کرم است. نوغانداری نیز بهمعنای پرورش کرم ابریشم میدهد.
کسبوکار خانگی فراموششده
نوغان یکی از شهرهای معروف ولایت توس و پیشه اهالی آن کشاورزی، چوپانی و گلهداری بوده است .بیشتر اهالی این محله بعد از اینکه به شهر متصل شد، نوغانداری میکردند. به این معنا که به پرورش کرم ابریشم میپرداختند. صنعتی که نتیجه آن تولید ارزشمندترین و گرانبهاترین نخ تولیدی در جهان، یعنی نخ ابریشم است.
نوغانداری کار بسیار پرزحمت و سختی است. در گذشته خانوادهها در فصل بهار به امید دستیافتن به سود اندک به این کار روی میآورند تا کمکخرج زندگیشان باشد. در گوشهوکنار حیاط خانهها چند درخت توت به همین منظور وجود داشت؛ چون لاروهای ابریشم فقط از برگ توت تغذیه میکنند. مقدار پرورش این لاروها نیز به تعداد درختان توت در هر خانه بستگی داشت. میتوان گفت که درخت توت مهمترین نیاز حوزه نوغانداری بهمنظور پرورش کرم ابریشم است؛ چون برگ توت تنها غذای کرم ابریشم است؛ ولی این نیاز باید از درختان توت نر و بدون میوه تامین شود. موسم بهار و پرورش کرم ابریشم، نیاز به استفاده از برگ درختان توت را اوج میدهد.
۴۵روز کافی است تا تخمهای کوچک و سیاه نوغان ثمر دهد و به پیلههای ارزشمند ابریشم تبدیل شود و بهعنوان فعالیت اقتصادی جانبی در کنار کشاورزی و باغداری در فصل بهار، رونقبخش سفره هزاران خانواده شود.
یک قرن پیش، زمانی که هنوز از مشاغل جدید خبری نبود، مردم محله نوغان، نوغانداری میکردند. به این صورت که جعبههای تخم نوغان را بدون اینکه در اتاق جداگانه برای تفریخ (درآمدن از تخم) نگهداری کنند، روی طاقچه در همان اتاق نشیمن خود روی هم میگذاشتند یا اینکه تخم نوغان را در دستمالی قرار میدادند و دستمال را در گوشهای از اتاق یا آشپزخانه آویزان میکردند یا روی تخمها را با پتو میپوشاندند. معمولا در این شکل سنتی، تخمها همزمان تفریخ نمیشدند و ممکن بود زمان تفریخ تا چندروز طول بکشد. درنتیجه نوغاندار مجبور میشد کرمهای تفریخشده را کمکم جمع کند.
نوغانداران سنتی به تجربه یاد گرفته بودند که کرمهای کوچک را در اتاقهایی نگهداری کنند تا باد، باران، سرما یا گرمای زیاد نتواند به داخل اتاقها نفوذ کند و کرمهای نورس و ظریف از بین نروند. به این ترتیب برای نگهداری کرمهای زودرس اتاقهای نشیمن را در نظر میگرفتند؛ اما از این موضوع غافل بودند که هرگونه بوی غذا و... روی کرمها اثر منفی میگذارد. در روشهای سنتی محیط پرورش لاروهای جوان شامل سینیهای مسی، رویی، پلاستیکی، چوبی یا کارتون بود و از طرفی بهعلت مخلوطکردن جعبههای تخم نوغان با یکدیگر، فضای لازم برای پرورش کرمهای کوچک فراهم نمیشد. بنابراین در بعضی از ظرفها تراکم کرمها بسیار زیاد و منجر به افت تولید میشد.
درباره تغذیه لاروهای جوان، نوغانداران به تجربه فهمیده بودند که باید از برگهای لطیف و تازهروییده برای تغذیه لاروهای کوچک استفاده کنند. آنها صبح به لاروها یک وعده برگ میدادند و تا غروب به آنها غذا نمیدادند؛ درصورتیکه هر وعده برگ فقط ۴ تا ۶ ساعت برای لاروها قابل استفاده است.
پیله محصول خام برای تولید ابریشم است.دو سه روز بعد از تشکیل پیله، کرم درون آن به شفیره تبدیل میشود و تقریبا بعد از ۲ هفته بهصورت پروانه از پیله خارج میشود. با توجه به اینکه طول رشته نخ ابریشمی یک پیله ممکن است تا ۹۰۰متر باشد و خروج پروانه از پیله، این رشته نخ را تکهتکه میکند، پیلهها را در گرمای آفتاب قرار میدادند تا کرم درون آنها بمیرد و به پروانه تبدیل نشود.
نوغانداری از آن دست شغلهایی است که در گذشته از جایگاه بسیار خوبی برخوردار بوده است. امروزه این فعالیت کمتر بهصورت سنتی انجام میشود. در همین راستا نیز دیگر اثری از آن در محله نوغان به چشم نمیخورد و فقط تابلوهای این محله است که از هویت گذشتهاش خبر میدهد.
نظرزاده، مشهدپژوه، با اشاره به اینکه نوغان یکی از محلههای قدیمی مشهد است که قبل از شکلگیری این شهر، یکی از آبادیهای چهارگانه توس بوده است، اظهار کرد: محله نوغان از جنوب به حرم مطهر رضوی، از شمال به دروازه نوغان، از غرب به محله پاچنار و از شرق به محله پایینخیابان متصل بوده است.
وی ادامه داد: دروازه نوغان در حوالی محل کنونی مدرسه حاجتقی آقابزرگ قرار داشته و اطراف نیز مزرعه کشاورزی بوده است.
با توجه به اینکه شغل بیشتر قدیمیها کشاورزی و دامپروری بوده، فصل بهار زمان مناسبی برای پیلهگری یا نوغانداری محسوب میشده است. به گفته نظرزاده، درختهای توت در خیابانهای نوغان هنوز هم پابرجاست و دیده میشود و همین درختها نشاندهنده نوغانداری در این محله است.
البته نمیتوان گفت همه ساکنان محله نوغانداری میکردند؛ چون دیگر شغلها مانند پوستیندوزی نیز مرسوم بوده است؛ اما در فصل بهار حتی برخی از زنان خانهدار برای کمک به معیشت خانواده، کرم ابریشم پرورش میدادند. وی خاطرنشان کرد: نوغانداری تا زمان پهلوی اول و همچنین اوایل پهلوی دوم در محله نوغان مرسوم بوده، اما با کناررفتن روشهای سنتی، این شغل نیز رنگ و بوی گذشته و خانگی خود را از دست داده است.