مرکز پژوهشهای اتاق ایران گزارشی با عنوان «شناسایی آثار تحریمها بر اقتصاد ایران با استفاده از پوشش روزنامهای» ترجمه و منتشر کرده است.
این گزارش ابتدا به مرور اقتصاد ایران در شرایط تحریم میپردازد. صادرات نفت ایران، تحولات ارزش پول ملی، تورم و رشد اقتصادی متغیرهایی هستند که در بازه مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است.
به گزارش سایت نساجی امروز به نقل از جهان صنعت، دادههای جمعآوریشده در این بخش نشان میدهد، تردیدی وجود ندارد که تحریمها بر اقتصاد ایران تاثیر منفی گذاشته و در رشد پایین، تورم بالا و افزایش نوسانات نقش داشته است. با این وجود بهوضوح نمیتوان تمامی بحرانها و عملکردهای ضعیف در شاخصهای مورد بررسی را به تحریمها مرتبط دانست و طی چند دهه اخیر ضعف مدیریت داخلی نیز در تورمهای بالا، بحرانهای ارزی و رشد کمتر از انتظار تولید کشور اثرگذار است.
برآوردها در این گزارش نشان میدهند کاهش ارزش ریال یک عامل مهم تعیینکننده تورم در ایران است، عاملی که از نظر آماری معنیدار و از نظر مقداری قابل توجه است. اثر فوری کاهش یک درصدی ارزش ریال در بازار آزاد، افزایش حدود ۱۵/۰ تا ۱۶/۰ درصدی قیمتها است، زیرا قیمت بسیاری از کالاهای وارداتی با کاهش ارزش ریال رو به افزایش میگذارند.
تحریمها به طور غیرمستقیم از طریق نرخ ارز و همچنین به طور مستقیم بر تورم تاثیر میگذارند، اما تاثیرات مستقیم تحریمها دوام نمیآورد و خالص تاثیر مستقیم تحریمها بر تورم ناچیز به نظر میرسد.
به طور مشخص علاوه بر اثر مستقیم، تحریمها از طریق کاهش ارزش ریال نیز بر رشد تولید تاثیر میگذارند که این از نظر آماری نیز کاملا معنادار است. این اثر غیرمستقیم به ازای هر یک درصد کاهش ارزش ریال، در هر سه ماه حدود ۱۲۵/۰ درصد رشد تولید را کاهش میدهد. رشد تولید تحت تاثیر تورم قبلی هم قرار میگیرد که اثرات نامطلوب تورم بالا و پایدار را بدون هرگونه تبادل کوتاهمدت منحنی فیلیپس بین تورم و رشد تولید نشان میدهد.
همچنین به نظر نمیرسد رشد عرضه پول یا رشد تولید با تاخیر، تاثیر مستقیم معنیداری بر تورم داشته باشد، اما شواهدی از تاثیر مثبت رشد تولید جهانی بر تورم، نوعی اثر بینالمللی منحنی فیلیپس که منجر به افزایش قیمتهای بینالمللی میشود، مشاهده میشود که به نوبه خود در قیمتهای واردات ایران و در نتیجه تورم داخلی خود را نشان میدهد.
بررسیهای این گزارش نشان میدهد که اثر شوک تورم بر نرخ ارز از نظر آماری معنادار نیست و نشان میدهد که رابطه علت و معلولی بین آنها از نرخ ارز به تورم است و نه برعکس. همچنین اثرات شوک تورم بر رشد تولید مثبت است، اما از نظر بزرگی کوچک است و پس از یک فصل به سرعت معکوس میشود و نشان میدهد ممکن است افزایش تولید با سیاستهای انبساطی امکانپذیر نباشد.
این پژوهش همچنین نسبت به شناسایی آثار منفی تحریمها بر بازار کار اقدام میکند و نشان میدهد نرخ اشتغال نسبت به کشورهای دیگر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پس از اعمال تحریمها به طور منظم کاهش یافته است. با کاهش قابلتوجه مشارکت زنان در بازار کار، به نظر میرسد که زنان تاوان بیشتری را پرداختهاند.
از دیدگاه اجتماعی-جمعیتی، همچنین نویسندگان دریافتند که تحریمها بر آموزش متوسطه تاثیر منفی داشتهاند و تعداد مدارس و معلمان در واکنش به موج جدید تحریمها به شدت کاهش یافته است. به نظر میرسد که اثرات جنسیتی در این زمینه وجود داشته است.
تحریمها تعدادی پیامدهای مثبت ناخواسته هم داشته است. جالب توجه است که اقتصاد ایران در زمان شروع تحریمها به اندازه کشورهایی مانند عربستان سعودی به شدت به صادرات نفت وابسته بود. محدود کردن صادرات نفت در یک دوره زمانی نسبتا طولانی منجر به تحولات ساختاری مهمی در اقتصاد ایران شده که با افزایش قابل توجه صادرات غیرنفتی، به ویژه فرآوردههای پتروشیمی، محصولات تولیدی سبک و کالاهای کشاورزی همراه است. همچنین موفقیتهای چشمگیری در دسترسی به اینترنت و ظهور شرکتهای دانشبنیان و پیشرفته در ایران رخ داده است