محمدصادق مشایخ- رئيس اسبق كميسيون اقتصادي مجمع امور صنفي و رئیس اسبق اتحادیه بنکداران پارچه
به گزارش سرویس خبر و گزارش نساجی امروز، بهاعتقاد رئيس اسبق كميسيون اقتصادي مجمع امور صنفي، تا زمانیکه دانشگاه وارد میدان صنعت نشود، به توسعه و پیشرفت دست نخواهیم یافت. یک متخصص نساج در دانشگاه با هدف نجات صنعت تربیت میشود و تولید را از لحاظ کمّی و کیفی به سطح قابل رقابت با سایر کشورها میرساند.
وی ادامه داد: 37 سال است که با مشکلات و بحرانهای متعددی مانند جنگ، تحریم و ... دست و پنجه نرم کردهایم و امروز هم به جایی رسیدهایم که بهدلیل فسادهای مالی و رواج فرهنگ نادرست، دغدغه بخش عمدهای از جامعه، خرید ماشینهای لوکس و کسب درآمدهای نجومی است.
مشایخ اذعان داشت: پارچههای تولید کشور خودمان مقدس است، دوام و ماندگاری خوبی دارد و قابل رقابت با نمونههای خارجی است هر کسی هم از من بپرسد بهترین پارچه در کدام کشور تولید میشود فارغ از مسائل قومی، نژادی، سیاسی و جناحی با اطمینان پاسخ خواهم داد «ایران»، زیرا حاصل دسترنج و تلاش هموطن من است.
*نساجی امروز: وضعیت فعلی صنایع نساجی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حالحاضر تولید برای اغلب کارخانهها، مقرون بهصرفه نیست زیرا با هزینههای بالا بیمه، دارایی، حقوق کارگران و ... مواجهند در ضمن با واردات بیرویه محصولات بیکیفیت چینی، بزرگترین خیانت و اجحاف به ملت و مصرفکننده صورت میگیرد در صورتیکه پارچههای تولید کشور خودمان مقدس است، دوام و ماندگاری خوبی دارد و قابل رقابت با نمونههای خارجی است هر کسی هم از من بپرسد بهترین پارچه در کدام کشور تولید میشود فارغ از مسائل قومی، نژادی، سیاسی و جناحی با اطمینان پاسخ خواهم داد «ایران»، زیرا حاصل دسترنج و تلاش هموطن من است ما انقلاب کردیم تا دست نیاز به سوی هیچ کشوری دراز نکنیم. آیا مایه افتخار است که 70 درصد واردات ما از چین باشد و مردم ما، بدترین و بیکیفیتترین پارچه تولیدی دنیا را مصرف کنند؟!
در حالیکه در دنیا، کارآفرین و مدیر، ارزشمندترین عنصر جامعه به شمار میآید در ایران، مدیر مورد احترام چندانی قرار ندارد بسیاری از مدیران توانمند بخش خصوصی قادر به نجات صنعت نساجی هستند اما کدام دولت و دولتمرد از آنان حمایت میکند؟ معتقدم که مدیریت شغل خداوند است، در حالحاضر با تکیه بر حول و قوه الهی به فعالیت میپردازم و ایدههای من موجب نجات یک ملت است اما توجهی به آن نمیشود.
برای ساخت کشور باید در مسیر سالم سرمایهگذاری کرد و برای دستیابی به توسعه و پیشرفت، تلاش و پایداری صورت گیرد نه اینکه بستر جامعه به نحوی باشد که امثال بابک زنجانی و ... به وجود آیند، آیا اینها نشانه پیشرفت کشور ما هستند؟ چرا امکان فعالیت آزادانه چنین افرادی در جامعه امکانپذیر است اما صدای امثال من که زندگیشان را فدای اعتقادات خود کردهاند به جایی نمیرسد؟ چه اشکالی دارد مجموعه بزرگی مانند بافت بلوچ با شش هزار کارگر در سیستان و بلوچستان به فعالیت خود ادامه میداد؟ آیا کارخانههای نساجی در کردستان فعال هستند؟
آیا راهاندازی کارخانه پارچهبافی در قلب کویر و ایجاد اشتغال برای تعدادی از هموطنان بخش عمدهای از مشکلات اشتغال را برطرف نمیکند، اشکالی دارد؟! دومین صنعت بزرگ ایران پس از نفت و پتروشیمی، صنایع نساجی است. همانطور که میدانید شهرهایی مانند اصفهان و یزد قطب صنعت نساجی هستند اما متأسفانه اغلب کارخانههای آن در آستانه تعطیلی قرار دارند. در زمینه تولید برنج، شکر، چای، پنبه و ... به امکانات خدادادی منحصر به فردی دسترسی داریم که صرفنظر از نفت و پتروشیمی، در صورت توجه و حمایت دولتمردان در هر یک از این بخشها، حرفهای بسیاری برای گفتن در بازارهای جهانی داریم. عطر و طعم چای ایران در دنیا کمنظیر است اما متأسفانه شرایط کاشت و برداشت در مزارع چای به سطحی رسیده که نیازمند واردات چای خارجی با اسانس و رنگ مصنوعی هستیم!
سه رأس مثلث تولید، صنعت، دانشگاه و بازار (سرمایهگذار) است که همیشه ضلع سوم در تولید به فراموشی سپرده میشود و ارتباط چندانی با صنعت و دانشگاه ندارد. سال 80 به دانشگاه پیشنهاد دادم که جلسهای با حضور نمایندگان صنعت و بازار برگزار شود که خوشبختانه مورد پذیرش دانشگاه قرار گرفت مشروط بر اینکه مذاکرات این جلسه، رسانهای نشود. این جلسه که به دلیل حضور پربار و موثر صنعت، دانشگاه و بازار در نوع خود بسیار ارزشمند بود، اگرچه بهدلیل تأخیر نمایندگان دانشگاه، یکساعت دیرتر شروع شد اما به تدوین توافقنامه همکاری منجر شد و بهگفته یکی از اساتید برای اولین بار بود که بازار جهت همفکری و تبادل نظر به دانشگاه مراجعه میکرد.
نسبت به دانشگاه تعصب خاصی دارم و معتقدم تا زمانی که دانشگاه وارد میدان صنعت نشود، به توسعه و پیشرفت دست نخواهیم یافت. یک متخصص نساج در دانشگاه با هدف نجات صنعت تربیت میشود و تولید را از لحاظ کمّی و کیفی به سطح قابل رقابت با سایر کشورها میرساند.
در جلسه مذکور نمایندگان دانشگاه عنوان کردند که باید دفتری تحتعنوان مرکز روابط صنعت، دانشگاه و بازار راهاندازی شود که مورد قبول حضار قرار گرفت، مکاتباتی با وزارتخانههای بازرگانی و دارایی انجام دادیم و ضمن اطلاعرسانی در مورد جلسه از مسئولان دولتی درخواست کمک کردیم که متأسفانه بازخوردی نداشت، بههمین دلیل شخصاً برای خرید یک دفتر اقدام کردم در همین اثنا مسئولان دانشگاه از میزان حقوق دریافتی مسئول این دفتر سوال کردند در حالیکه اصلاً به فکر چنین مسائلی نبودیم و هدف اصلی ما ایجاد ارتباط میان صنعت، دانشگاه و بازار بود و اینکه دفتر فوق برای خود درآمدی کسب کند نه اینکه وابسته حقوق ما باشد و یکنفر بهعنوان کارمند در این دفتر مستقر شود و کارهای دفتری و روزمره انجام دهد! مانند دانشگاههای معتبر سراسر دنیا که سرمایه خلق میکند و با اقتدار به حرکت خود در صنعت ادامه میدهد. متأسفانه در آن مقطع زمانی، نه صنعت و نه دانشگاه، دعوت ما را به همکاری لبیک نگفتند اگرچه صنعت نیز با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکرد و توان مالی چندانی نداشت. در نهایت روندی که مدیران دانشگاه ارائه دادند منجر به شکست طرح ارتباط صنعت، دانشگاه و بازار شد.
طبق تفاهمنامه قرار بود دانشگاه برای آن دسته از فعالان نساجی که فاقد تحصیلات آکادمیک هستند، دورههایآموزشی برگزار نماید، همچنین با هزینه بازار، سالیانه 160 دانشجو، آموزش ببینند و پس از شرکت در آزمون نهایی از این تعداد 30 نفر بهعنوان متخصص جذب کارخانههای نساجی شوند. دانشگاه اعلام کرد به جای ارائه برخی از دروس کمکاربرد، کارگاه آموزشی برگزار خواهد کرد تا متخصصی که تحویل صنعت داده میشود از دانش فنی و اطلاعات به مراتب بیشتری نسبت به سایر دانشآموختگان بهرهمند باشد. بههر حال تمام تلاش خود را به عمل آوردم تا چنین ارتباطی به وجود آید اما دانشگاه حمایتی از من به عمل نیاورد. البته هنوز هم دیر نشده و میتوان با اتحاد صنعت، دانشگاه و بازار اقداماتی انجام داد تا مانع خروج ارزهایی از کشور شویم که به واردات منسوجات بنجل و بیکیفیت چینی اختصاص پیدا میکنند. به این موضوع ایمان دارم که بدون بهرهگیری از دانش فنی، دانشگاه، دانشمند و متخصص پیشرفت نخواهیم کرد.
*نساجی امروز:با توجه به توافقات هستهای، احتمال لغو تحریمها و از سرگیری روابط تجاری با کشورهای اروپایی، چشمانداز صنایع نساجی ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا بار دیگر در مسیر عدم نیاز به تولید، واردات محصولات موردنیاز و تکیه صرف بر تولید محصولات دارای مزیت نسبی حرکت کنیم یا به تقویت تولید و صادرات بپردازیم؟
اگر به پاهای قویترین دونده دنیا وزنه 300 گرمی ببندید، چقدر امکان دویدن و حرکت آزادانه دارد؟ به پاهای صنعت نساجی وزنه 3 تنی بستهایم و توان حرکت ندارد چه برسد به دویدن و کسب مقام قهرمانی! ابتدا باید وزنههای سنگین را از پای دوندگان یعنی صنعتگران و تولیدکنندگان نساجی باز کنیم. 30 میلیارد دلار واردات غیرقانونی، به هیچعنوان طنز و شوخی نیست و واقعیتی است که تمام مسائل کشور را تحتالشعاع خود قرار دادهاست.
به مدیران واحدهای بزرگ نساجی اعلام شود اگر روزانه 10 هزار متر پارچه ( متری 2 هزار تومان) تولید کردید باید بدانید که 100 هزار متر پارچه وارداتی به قیمت 500 تومان به وفور در بازار موجود است! زمانی که کارخانه وطن کازرونی به بهرهبرداری رسید، ارتش ملزم شد که یونیفرم موردنیاز نیروهای خود را از این کارخانه تأمین کند. زنده یادان تفضلی، کازرونی، همدانیان و مقدم افتخار این مملکت هستند و رزق و روزی بخش قابل توجهی از جامعه در اختیار آنان بود. انسانهایی که به زندگی ساده قانع بودند نه مانند برخی مدیران امروزی که سوار خودروی 2 میلیارد تومانی شوند و توجه چندانی به مسائل و دغدغههای کارگران ندارند. متأسفانه در ایران، کارخانه پارچه بافی با سرمایهگذاریهای کلان افتتاح میشود اما حجم عمدهای از پارچه موجود در بازار، تولید چین هستند!
در مورد تحریم هم معتقدم با تناقض بسیار بزرگی مواجهیم به این معنی که در شرایط تحریم، کشوری مانند فرانسه به ایران، خودرو صادر میکند اما به بهانه تحریم، از فروش هواپیما سر باز میزند! این چه نوع تحریمی است!؟ قیمت هواپیما که بهمراتب گرانتر از خودرو است! چرا ما نمیتوانیم واردات خودرو از فرانسه را تحریم کنیم؟ تا زمانی که استراتژی دولت و نظام به ایجاد تعادل میان تولید و واردات منتهی نشود، وضعیت تولید و صنعت روز به روز وخیمتر خواهد شد. به شما اطمینان میدهم که در صورت ممنوعیت واردات پارچه، در عرض یکسال حجم تولید کارخانههای پارچهبافی از میزان تقاضا پیشی خواهد گرفت، به خودکفایی در تولید پارچه میرسیم و یک صادرکننده توانمند تبدیل خواهیم شد.
*نساجی امروز:بسیاری از فعالان نساجی معتقدند که پارچههای ایرانی کیفیت و تنوع چندانی ندارند... در ترکیه محدودیتی برای سفارش پارچه، طرح و رنگبندی وجود ندارد و سفارش خرید پارچه از هزار متر تا 10 هزار متر امکانپذیر است اما برای مثال در ایران باید حداقل تیراژ 20 هزار متر باشد تا تولیدکننده، سفارش را بپذیرد.
کیفیت پایین پارچه به دلیل سونامی واردات بیرویه است که اجازه تولید محصولات باکیفیت را به تولیدکنندگان ایرانی نمیدهد. به نکته کاملاً درستی اشاره کردید اما در حالحاضر بهترین کارخانههای پارچه بافی ایران، سفارش تولید 800-600 متر پارچه با رنگهای مختلف را هم قبول میکنند زیرا پشتوانه بسیار قدرتمندی دارند اما کارخانههای کوچک امکانات مالی چندانی برای تولید پارچه در تیراژ مختلف و رنگهای متنوع در اختیار ندارند.
به این نکته هم باید اشاره کنم که بعضی افراد به نام تولید، وامهای کلان گرفتند اما فقط بخش بسیار اندکی از این وام را به تولید اختصاص دادند و مابقی را صرف ساختمانسازی کردند. برای جلوگیری از تداوم این مسیر ناسالم، میتوان شرافت را جایگزین تزویر نمود و این بار وام تولیدی در اختیار افراد شرافتمندی قرار گیرد که دارای سوابق درخشانی در زمینه تولید و اشتغالزایی هستند و برنامهای برای برجسازی ندارند!
بهاعتقاد من باید وزنههای سنگین و اضافی را از پاهای صنعت نساجی باز کرد و جلوی سونامی واردات گرفته شود. بسیار دردآور است که ارسال یک کالا از اصفهان به تهران به مراتب دشوارتر از حمل کالا از دوبی به ایران میباشد!
مجلس شورای اسلامی بهعنوان قانونگذار باید با اقتدار به تصویب قوانین ضد قاچاق و به نفع تولید ملی بپردازد در این صورت ضمانت میکنم که کیفیت پارچههای ایرانی، چیزی کمتر از نمونههای خارجی ندارد.
*تصور کنید جلوی قاچاق گرفته شده است، با قاچاقچیان به بدترین نحو عمل میشود و جریمههای بسیار سنگین بر قاچاق حکمفرماست. آیا تولیدکنندگان در موعد مقرر محصولات خود را روانه بازار خواهند کرد؟ آیا تنوع را در طرح و مدل مدنظر قرار میدهند؟ متأسفانه برخی تولیدکنندگان به محض اطمینان از فروش محصولاتشان در بازار به جای تمرکز بر تحقیق و توسعه و بهرهگیری از طراحان توانمند و حرفهای، کالاها را با هر کیفیتی به مشتری عرضه میکنند، توجهی به نیاز و سلیقه مشتریان نشان نمیدهند و در یک کلام مشتریمدار و مردمدار نیستند. مصرفکننده هم با مشاهده چنین رفتارهای نامناسب و کیفیت پایین محصولات، بار دیگر به کالاهای خارجی روی خوش نشان میدهند و نیازهای خود را از طریق پوشاک ترکیه و چین رفع میکنند. باید تولیدکنندگان نگاه خود را بلندمدت نموده و به ارائه محصولات متنوعتر با قیمتهای ثابت بپردازند.
آیا جوانان امروز به درستکاری، امانتداری، صداقت و تعهد در کار ایمان دارند؟ انقلاب کردیم تا یک نظام فاسد را کنار بگذاریم و با تصوری که از حکومت عدل امام علی(ع) داشتیم ظرف مدت کوتاهی، سطح زندگی مردم بهبود یابد. پیش از انقلاب هیچ هیجان اقتصادی وجود نداشت، سرمایهداران با افزایش درآمد و کسب سود بیشتر، هیجانزده نمیشدند و خودروهای آن چنانی خریداری نمیکردند اما امروز که یک مدیر خودروی 5 میلیارد تومانی یا خانه 80 میلیارد تومانی میخرد، اطمینان داشته باشید که یک مشکلی وجود دارد. چطور جامعه به این روز افتاد؟ نگاه جوانان ما به خرید خودروهای لوکس معطوف شده است، کمتر کسی به زندگی عادی قانع است حتی کارگری که درآمد بسیار اندکی دارد به فکر خرید مبلمان استیل 100 میلیون تومانی میباشد! اشتهای کاذب ملت به درآمدهای بادآورده و دروغین جلب شده است اما پیش از انقلاب فقط بلیت بختآزمایی، موجب هیجان مردم میشد و کسی تمام فکر و ذهن خود را به خرید خودروی آخرین مدل اختصاص نمیداد.
چرا به مملکتی که بسیاری از مردم آن زیرخطر فقر به سر میبرند، بنز 3 میلیارد تومانی وارد میشود؟ آیا عدم واردات خودروهای لوکس اختلالی در جامعه به وجود میآورد؟! متأسفانه پس از انقلاب هنوز نتوانستهایم یک هواپیما بخریم در حالی که چین از درآمد واردات به ایران توانست سیستم حمل و نقل هوایی خود را با خرید هواپیماهای آخرین مدل فرانسه بهبود ببخشد. ما یک ملت با شخصیت و دارای اعتبار جهانی هستیم چرا باید شاهد سقوط مکرر هواپیماهای بیکیفیت و مستهلک و فوت هموطنان خود باشیم اما چینیها با تکیه بر درآمدهای سرشار واردات به ایران، سوار ایرباس آخرین سیستم شوند؟!
بهاعتقاد من یکسال بحران شدیدی را تجربه خواهیم کرد تا بازار به تعادل برسد. زمانی که با کمبود عرضه روبرو شویم، خودبهخود قیمتها افزایش پیدا میکند اما به تدریج این تهدید به فرصت تبدیل میشود و به عبارت بهتر، حجم تولید افزایش مییابد و این اشتیاق و انگیزه در ذهن تولیدکننده به وجود میآید که با تیراژ بیشتری به تولید ادامه دهند به این ترتیب پس از یکسال، قیمتها کاهش مییابند، رقابت سالم شکل میگیرد، کیفیت محصولات بهتر میشوند و شاهد تنوع در کالاهای تولیدی خواهیم بود. در سالهای آینده، بدون شک نفت پاسخگوی نیازهای کشور نخواهد بود و این موضوع آرمان بسیاری از فعالان صنعتی و اقتصادی است که از اقتصاد نفتی به سمت اقتصاد تولیدمحور حرکت کنیم.
در حالی خودروهای کره جنوبی در بزرگراههای آمریکا و اروپا تردد میکنند که ایران، پیکان را با دهها امید و آرزو دفن کرد و خودرویی تولید نمود که مشکلات و نقایص بهمراتب بیشتری از پیکان دارد! تا رقابت ایجاد نشود و سرمایهگذاران جذب پروژههای عمرانی، صنعتی و تولیدی نشوند، هیچ تغییر مثبتی در کشور به وجود نخواهدآمد و پیشرفت نمیکنیم.
37 سال است که با مشکلات و بحرانهای متعددی مانند جنگ، تحریم و ... دست و پنجه نرم کردهایم و امروز هم به جایی رسیدهایم که بهدلیل فسادهای مالی و رواج فرهنگ نادرست، دغدغه بخش عمدهای از جامعه، خرید ماشینهای لوکس و کسب درآمدهای نجومی است.
*اصلاح نظام توزیع هیچگاه اجرایی نشد و بهدلیل نظام توزیع بسیار ناهمگون در کشور،تولیدکنندگان و مصرفکنندگان دچار زیانهای هنگفت مالی میشوند و توزیعکنندگان (بنکداران) به سودهای کلان دست مییابند. بهاعتقاد شما، نظام توزیع چگونه اصلاح میشود؟
دولت، فرزند ملت است و همین فرزند، مدیر ملت میشود. تا زمانی که صداقت در رأس امور قرار نگیرد به موفقیتی دست نخواهیم یافت. هنوز در بازاری که سابقه فعالیت در آن دارم، ریشههای امانتداری و درستکاری یافت میشود و افراد سودجو و فرصتطلب شاخه و برگهایی هستند که به محض اجرای عدالت، از بازار خارج خواهند شد و اثری از آثارشان باقی نمیماند چون ریشهای ندارند. این قبیل افراد نه تاجر هستند نه کاسب و نه تولیدکننده.
سودجویانی هستند با هدف کسب سود بیشتر و خرید ماشین آخرین سیستم، منازل لوکس و ... وارد بازار میشوند. زمانی نظام توزیع اصلاح میشود که قانون به درستی اجرا شود. اگر خیانتکاران به ملت مورد بازخواست قرار گرفتند و قانون در مورد آنها به درستی اجرا شد، به اصطلاح حساب کار دست بقیه نیز خواهد آمد و جرأت تخلف پیدا نمیکنند اما تا وقتی که متخلف در کمال آسایش و آرامش زندگی میکند نه تنها سیستم توزیع بلکه هیچ سیستم اقتصادی اصلاح نخواهد شد.
*نکته پایانی
سال 1389 پس از سکته مغزی (بهدلیل فشارهای متعدد) 5 ماه در خانه بستری بودم و قادر به انجام هیچ کاری نبودم. پزشک معالج به فرزندم- عابد مشایخ- گفت که برای بهبودی من باید به سرکار بازگردم وی که تا پیش از این اتفاق، هیچ علاقهای به کار در بازار نداشت، تمام فعالیتها و پروژههای خود را کنار گذاشت و مانند یک همکار و همراه دلسوز و متعهد به کمک من آمد تا جایی که پس از لطف خداوند، وجود وی باعث شد که بار دیگر به زندگی بازگردم.