تعدادی از مشهورترین طراحان لباس در سالهای اخیر از چاپ برای ایجاد نمایی متفاوت در لباسهای خود استفاده کردهاند.
بین دنیای هنر و مد ارتباط غیرقابل انکاری وجود دارد که معمولا به نتایج خوبی ختم شده است. در سالهای گذشته همکاری بین هنر و مد به شیوههای مختلف بارها دیده شده است. گاهی طراحان مد تبدیل به هنرمند میشوند، گاهی هنرمندان تبدیل به طراح مد میشوند و گاه هر کدام از آنها چیزی کاملاً متفاوت از موجودیت خود را ارائه میدهد.
الگو گرفتن از آثار هنری مختلف به شکل استفاده مستقیم از بخشی از یک اثرهنری روی لباس و یا بهره گرفتن از ویژگیهای یک اثر هنری در طراحی لباس در بین بسیاری از طراحان مد رواج دارد.
هر دو ژانر هنرهای زیبا و طراحی مد بر روندهای اجتماعی تأثیر میگذارد، و در عین حال رابطه مداوم آنها، خود بازتابی از جامعه بهعنوان یک کل است. شاید بعضی از تاثیرپذیریها و همکاریها موفقتر از دیگران باشند، اما آنچه در درجه اول مهم است ترکیب کردن این دو حوزه و نتایج فوقالعادهای است که از بازی طراحان ممتاز به دست میآید.
امروزه هنر فقط در گالریها دیده نمیشود، بلکه خیابانهای شهر محلی برای نمایش آثار هنری متحرکی هستند که بر تن مردم دیده میشود. بسیاری از طراحان لباس شناخته شده و معتبر دنیا در مجموعههای سالهای اخیر خود از گونههای هنری مانند چاپ استفاده کردهاند تا ظاهر متفاوتی در کار خود ایجاد کنند.
آنچه ویکتور و رالف در مجموعه پاییز 2015 خود نمایش دادند، بومهای نقاشی بود که با استفاده از پارچه کتانی درشتبافت و چاپ آثار نقاشی مشهور روی آنها به وجود آمدند. در این مجموعه شاهد دستی بودیم که از بوم بیرون میزند، لباسی که در یک قاب غرق میشود، و یا یک تابلو عصر طلایی هلند که از کمر لباس آویزان میشود، و نتیجه آن، تبدیل کامل مفهوم مورد نظر این طراحان به یک جنبش هنری است.
اما مارتین مارجیلا برخورد دیگری با مقوله چاپ و رنگ داشت. او در مجموعه پاییز 2013 خود لباسهایی را ارائه کرد که روی آنها چند تاش رنگی دیده میشد و به این ترتیب ارتباطی بین دو قطعه لباس برقرار کرد.
ژیوانشی هم در مجموعه لباس مردانه پاییز 2015 خود کار عجیبی انجام داد و روی کت و پیراهن مردانه تاشهای رنگارنگی را چاپ کرد، گویی پارچه سیاه لباس زمینهای برای یک نقاشی آبستره است.
این چاپهای رنگی به شکلهای متفاوتی روی لباسها آمدند. خط خطیهای آزاد، لکههای رنگ، خطوط منظم و گاه نامنظم روی لباس آمدند و نتیجه آن گاه لباس را شبیه یکی از نقاشیهای جکسون پولاک میکرد که روی آن رنگ پاشیده شده است، و گاه مانند جدیدترین کارهای دولچه و گابانا که برای بهار 2016 ارائه شدهاند بیننده را به یاد نقاشی ژاپنی میاندازد.
شانل در مجموعه بهار 2014 لباس را به عنوان پالت رنگی در نظر گرفت که تنهای مختلف رنگ به شکل منظم روی آن کنار هم قرار گرفتند، در حالی که به نظر میرسید رنگها با قلم مو روی پارچه گذاشته شدهاند. از سوی دیگر لباس ارائه شده توسط الکساندر وانگ در مجموعه بهار 2011 مانند دستمالی بود که نقاش قلمموی خود را با آن پاک کرده است.
برندهای مختلف مانند سلین، دیور، کریستوفر کین، بربری، راف سیمونز و... هم در دو یا سه سال گذشته از چنین تکنیکی برای طراحی لباسهای خود استفاده کردهاند و با استفاده از چاپهای رنگی نمایی متفاوت در زمینه ساده پارچه ایجاد کردهاند.