به گزارش سرویس خبر و گزارش نساجی امروز، آنقدر شیفته تولید هست که شکستهای مالی و دهها مشکل کوچک و بزرگ را نادیده بگیرد و نگاهش را به دوردستها بیندازد، دوردستهایی که رنگ و بوی موفقیت دارند و توسعه فعالیتهای تولیدی
صادقانه حرف میزند و حتی بارها اذعان میکند با ضعفهای بسیاری ناشی از بیتجربگی مواجه بودم... از تجربیات تلخ و شیرین خود نهایت استفاده را به عمل آوردم و اطرافیانم را از افراد شایسته و لایق انتخاب کردم. گرفتاری و مشکل مالی برای تمام فعالان تولیدی، صنعتی و تجاری وجود دارد اما بسیاری از افراد بهدلیل غرور ترجیح میدهند با کسی در این زمینه مشورت نکنند و براین باورند که به تنهایی قادر به رفع مشکل خود هستند که این غرور بیجا باعث شکست ده برابری آنها میَشود.»
ورشکست میَشود، شریکش از زیر بار مشکلات شانه خالی میکند، کارخانهاش از ادامه تولید باز میماند، شبهایی که انگار قرار نیست هیچوقت روز شوند، خودش میماند و انبوهی از بدهیهای معوق اما « توکل به خداوند و عشق به تولید باعث شد به کار ادامه دهم...» ادامه میدهد و بالاخره شبهای طولانی جای خود را به روزهای روشن میدهد، چرخه تولید میچرخد و روی خوش به جوانی نشان میدهد که تنها سرمایهاش عشق به تولید است و ارائه محصولات متنوع و جدید به بازار... حالا تولیدکنندهای مقابلمان مینشیند که ترجیح میدهد «تلخ» حرف نزند و اگر هم از ورشکستگی کار صحبت به میان میآورد فقط برای این است که الگویی برای جوانانی باشد که مانند او، آنقدر شیفته تولید هستند که شکستهای مالی و دهها مشکل کوچک و بزرگ را نادیده بگیرند و .... و ....
*نساجی امروز:بیوگرافی و مراحل کاری
متولد سال 1340 هستم و بهدلیل علاقه و شیفتگی به تولید پوشاک از سال1357 وارد این عرصه شدم. در آن سالها کمتر کسی بهدنبال راهاندازی کارخانه تولید پوشاک بود. به همراه یکی از دوستان، تعدادی چرخ خیاطی، زیگزالدوز و تجهیزات موردنیاز تولید پوشاک را خریداری کردیم. حدود یکسال تولید و شراکت با ایشان ادامه داشت اما به دلایلی، تصمیم گرفتم کسب و کار مستقل برای خود ایجاد نمایم. با سرمایه اولیهام که حدود یکصد هزار تومان بود، یک تن پارچه به قیمت صدهزار تومان خریداری کردم و بهدنبال فردی گشتم تا بهعنوان مزدیدوز این پارچهها را به پوشاک تبدیل کند. بهصورت اتفاقی یکی از دوستان قدیمی را پیدا کردم که مزدیدوزی پوشاک را انجام میداد اما به دلیل حجم بالای کار، قرار شد که دو نفر این سفارش را انجام دهند. پس از تولید با کمک تعدادی از دوستان جهت توزیع محصولات به فروشندگان پاساژ همایون، ساختمان پلاسکو و ... معرفی شدم. به تدریج کار بافت را هم به تولید تیشرت اضافه کردم و به لطف خداوند، تولید روال بسیار خوبی به خود گرفت و فروش بسیار خوبی داشت.
سال1360 و در سن 20 سالگی، با افزایش تقاضا و حجم تولید، تصمیم گرفتم کار را توسعه دهم، یکی از دوستان پیشنهاد شراکت برای خرید یک دفتر بزرگتر را مطرح کرد و به این ترتیب دفتری به مساحت 120 متر به قیمت 115 هزار تومان در خیابان ولیعصر(عج)، جنب پارکینگ پارک دانشجو، ساختمان وفا خریداری کردیم. بهتدریج تعداد مشتریان (فعالان پخش و توزیع) افزایش پیدا کرد البته اگر مشاور توانمند و راهنمای متعهدی در کنار ما قرار داشت به پیشرفت بهتر و بیشتری دست پیدا میکردیم زیرا سن و تجربه اندکی در کار داشتیم و در بسیاری از موارد احساس میکردم با ضعفهای بسیاری ناشی از بیتجربگی مواجهیم.
این روند ادامه داشت تا در سن24 سالگی یکی از دوستان بهجای طلبی که از وی داشتیم، پیشنهاد کرد کارخانهاش واقع در چهار راه ایتالیا و به وسعت 220 متری را خریداری کنیم. پیشنهاد خوبی بهنظر میرسید و تصمیم گرفتیم این کارخانه را خریداری نماییم اما متأسفانه بعدها متوجه شدم تصمیم برای خرید این کارخانه بسیار شتابزده و زود بود چون گاهی انسانها بهدلیل بی تجربگی کارهایی انجام میدهند که بعدها هیچ ثمری جز پشیمانی برایشان ندارد.
پس از خرید کارخانه جدید و ادامه تولید، با توجه به شیفتگی و علاقه فراوان به تولید، توجه خاصی به انجام کارهای جدید داشتم بههمین دلیل تولید ژیلههای شمعی و شلوار گرمکن زنانه (که قسمت پایین آن از جنس لمه بود)، به تولیدات روتین مجموعه (پوشاک مردانه) ؛ اضافه شد که مورد استقبال بازار نیز قرار گرفت اما چون تمام درآمدهای خود را برای خرید کارخانه جدید اختصاص داده بودیم، سرمایه کاری ما کاهش یافت و این موضوع، ضعف تدریجی ما را به همراه داشت. پس از دو سال به این نتیجه رسیدیم که بهتر است کارخانه را بفروشیم و به همان دفتر خود در ساختمان وفا، اکتفا کنیم.
با گذشت زمان اگرچه روند تولید بهبود یافت اما بهدلیل همان بیتجربگی و فقدان یک راهنما و مشاور دلسوز، تمام درآمدهای خود را به کار تزریق میکردیم در حالیکه متوجه شده بودم تولیدکنندگان موفق، بخشی از درآمد و سود حاصل از تولید را به سرمایهگذاری اختصاص میدهند. برای مثال زمین و ملک میخرند تا پشتوانه مستحکمی برای ادامه فعالیتشان باشد. هیچگاه فراموش نمیکنم که یکی از فعالان پخش پوشاک در ساختمان پلاسکو که قیمت مغازهاش 20 میلیون تومان بود به من پیشنهاد خرید یکی از مغازههای این ساختمان را مطرح کرد اما به وی گفتم: «تمام ساختمان پلاسکو متعلق به من است، هیچگاه نیازی ندارم مغازهای بخرم زیرا کارخانه و دفتری در اختیار دارم که بدون هیچ مشکلی به فعالیت ادامه میدهند.»
سال1366 با هدف ارتقای کیفیت محصولات و حضور موثرتر در بازار، کارخانهای خریداری کردم و نام آن را «Bitaco» گذاشتم. بیتا نام دخترم و co نیز ابتدای کلمه کمپانی است. بدون اغراق و بزرگنمایی باید بگویم که اغلب مشتریان تا پاسی از شب به دفتر ما مراجعه میکردند تا تولیدات را از زیر چرخهای خیاطی و اتو نشده با خود ببرند! آن سالها، پیراهنهای تولید ما به نام «پاکو» به تازگی در ایران متداول شده بود و هنوز هیچ تولیدکنندهای به ارائه این محصول جدید نمیپرداخت.
قیمت پیراهن پاکو 700 تومان بود و گرانترین محصول موجود در بازار پوشاک محسوب میشد زیرا دقت و ظرافتهای کاری تولید آن بسیار بالا بود. تعداد مشتریان رو به افزایش بود و بههمین دلیل برنامهای برای خود تدوین کردم که طبق آن دو روز در هفته (از ساعت 2 بعدازظهر تا 5 بعداز ظهر) به پخش اختصاص داشت. اجرای این برنامه، شکل بسیار منظمی به کار داد ضمن اینکه مجال تمرکز و دقت بیشتری به من میداد تا به سایر فعالیتهایم بپردازم. ضمن اینکه قرار شد توزیعکنندگان در ازای پرداخت 5 میلیون تومان از ما محصول دریافت کنند و زمانی که این سقف پر میشد، بار دیگر 5 میلیون به ما میپرداختند تا کار ادامه پیدا کند. نکته دیگر اینکه خرید پارچهها به صورت مونوپل بود و هیچیک از پارچههای مصرفی ما در اختیار سایر تولیدکنندگان قرار نمیگرفت. به لطف خداوند و طبق برنامهریزی دقیق و اصولی، موفق شدیم و تمام محصولات فروش بسیار خوبی داشت تا جایی که حتی برخی از توزیعکنندگان پوشاک برتن مانکن را هم برای فروش برمیداشتند!
تا اواخر سال1374 این رویه ادامه داشت. یکی از دوستان اصرار داشت که کارخانه رنگرزی پارچه را هم راهاندازی کنیم که برخلاف میل باطنیام و فقط بهدلیل اصرار بیش از اندازه وی، کارخانهای به وسعت 2800 متر مربع در پیشوای ورامین تأسیس و فعالیت خود را در این بخش آغاز کردیم. متأسفانه وجود مدیران نالایق و بیتجربه نسبت به مسائل تولیدی و صنعتی، موجب خرابی اولین سری از پارچههای خام شد و تصمیم گرفتیم مابقی پارچههای خام را به فروش برسانیم تا زیان ناشی از خرابی کار به حداقل برسد. دوستان هم اینطور توجیه کردند که اولین تجربه ما در رنگرزی بوده و قطعاً در مرتبه دوم چنین اتفاقی رخ نخواهد داد؛ در نهایت مرا توجیه کردند که به رنگرزی پارچه ادامه دهند و دومین سری از پارچههای خام جهت رنگرزی به کارخانه ارسال شد اما باز هم شکست...
ضرر سنگین و اینبار صدهزار متر پارچه از بین رفت و به شدت با مشکلات مالی و بهرههای پول مواجه شدیم. سال1375 بهدلیل بروز حادثه، کارخانه منفجر شد و یک نفر نیز به شدت آسیب دید. کارخانه شش ماه تعطیل شد و حقوق 45 نفر کارگر را پرداخت میکردیم در حالیکه کارخانه هیچ فعالیتی نداشت! تا سال 1379 گرفتار تبعات این شکست بودیم و از کار عقب افتادیم. شراکت ما نیز به آخر خط رسید و شریکم از زیربار مشکلات شانه خالی کرد من ماندم و انبوهی از بدهیهای معوق!
سال 1380 با تلاش و پیگیری مستمر، توانستم بدهی طلبکاران را به مرور زمان بپردازم، اگرچه دوران بسیار سختی بود؛ مواقعی پیش میآمد که یک ریال هم در جیبم نبود اما فقط به ادامه کار، پس دادن بدهی مردم و احیای اعتبار گذشتهام در بازار فکر میکردم که بهدلیل بیتجربگی از دست داده بودم. سختیهایی کشیدهام که بسیاری از افراد حتی باور هم نمیکنند اما توکل به خداوند و عشق به تولید باعث شد به کار ادامه دهم. در خیابان فردوسی با یکی از دوستان قدیمی و بسیار خوبم شروع به کار کردم و این همکاری و شراکت تا امروز تداوم دارد. از تجربیات تلخ و شیرین خود نهایت استفاده را به عمل آوردم و اطرافیانم را از افراد شایسته و لایق انتخاب کردم.
گرفتاری و مشکل مالی برای تمام فعالان تولیدی، صنعتی و تجاری وجود دارد اما بسیاری از افراد بهدلیل غرور ترجیح میدهند با کسی در این زمینه مشورت نکنند و براین باورند که به تنهایی قادر به رفع مشکل خود هستند که این غرور بیجا باعث شکست ده برابری آنها میَشود اما اگر مشکلات خود را با یک مشاور متعهد و دلسوز در میان بگذارند، بهتر و سریعتر از مشکلات رهایی خواهد یافت. بهتر است اشتباهات خود را بپذیریم و از آنها درس بگیریم.
هفت سال پیش شرکت B&L را با شرکت دو تن از دوستان و شریک سابقم راهاندازی کردیم و به این ترتیب نه تنها اعتبار گذشته را به دست آوردیم بلکه با موفقیت و سرافرازی بیشتر به فعالیت ادامه دادم و در مقطعی از زمان تعداد مشتریان ما در خیابان فردوسی به 700 نفر رسید و 12 کارخانه سفارشات ما را انجام میدادند.
سال 1394 مانند اغلب تولیدکنندگان با رکود شدید بازار مواجه شدیم، اگرچه بزرگترین تهدید صنعت پوشاک را هجوم واردات بیرویه و انبوه پوشاک درجه چندم از ترکیه، بنگلادش، هند و چین به بازار پوشاک ایران میدانم. متأسفانه بسیاری از همکاران با این توجیه که واردات، دردسرها و هزینههای تولید و پرداخت بیمه، مالیات، حقوق کارگر و ... را ندارد؛ ترجیح میدهند به جای تولید، واردکننده پوشاک بیکیفیت خارجی باشند. در حالی که ما به حرمت و برکت تولید و اشتغال هموطنان خود علیرغم تمام مشکلات، استوار و پابرجا در میدان تولید ماندهایم.
اگر قرار باشد تمام تولیدکنندگان تصمیم بگیرند از چین، تایلند، مالزی و ... پوشاک وارد کنند پس تکلیف کارگران و خانوادههای آنان چه خواهد شد؟ برای امرار معاش به مشاغل کاذب روی آورند؟ متأسفانه قاچاق پوشاک رو به افزایش است اما سهم تولیدکنندگانی که با هزینههای گزاف به خرید پارچه، طراحی و دوخت پوشاک از یکسو و پرداخت مبالغ مختلف بهعنوان بیمه، مالیات و ... میپردازند در این بازار ناعادلانه چیست؟ در شرایطی که پوشاک بیکیفیت و ارزانقیمت خارجی به وفور در بازار وجود دارد و مصرفکنندگان از خرید آن استقبال به عمل میآورند، تولیدکننده ایرانی با چه انگیزه و علاقهای به تولید ادامه دهد؟
همه به فکر پیگیری ورود کالای قاچاق هستند اما کسی به فکر تولیدکننده داخلی نیست. در اغلب مصاحبهها عنوان میشود که فقط سه برند خارجی بهصورت قانونی و رسمی ثبت شدهاند و مابقی بدون مجوز کار میکنند؛ در حالیکه در ویترین تمام فروشگاههای سطح شهر، نام و عنوان برندهای خارجی مشاهده میشود و بدون کوچکترین مشکلی به فروش ادامه میدهند. در صورتی که ما تولید کنندگان سعی کردیم تولیدی داشته باشیم که در خور و شان ایران و مورد قبول مصرف کنندگان باشد.
نکته دیگر اینکه متأسفانه در اثر تبلیغات نادرست برخی رسانهها، مردم اعتماد خود را نسبت به پوشاک ایرانی از دست دادهاند در حالیکه مجموعه ما (و بسیاری از همکاران) به مشتریان خود اطمینان میدهند که در صورت بروز کوچکترین مشکل و نقصی در محصول خریداری شده، میتوانند جنس خریداری شده را پس دهند. با انجام این اقدام، مصرفکننده به کیفیت محصول ایرانی اعتماد خواهد کرد.
*نساجی امروز:در ابتدای شروع تولید، با توجه به عدم تجربه کافی، چطور جرأت کردید از همان ابتدا کارگاهی مستقل برای خود راهاندازی کنید؟!
دو نفر از دوستان که از نظر سنی بزرگتر از من بودند، در زمینه تولید پوشاک به فعالیت میپرداختند؛ طی چندین بار مراجعه به محل کار آنها، حس بسیار خوبی نسبت به تولید پیدا کردم. یکی از همسایگان هم تکدوز بود و لباسهای بسیاری زیبایی را طراحی و اجرا میکرد که در آینده باعث و بانی ورود من به حیطه بافت تریکو شد.
علاقه و شیفتگیام به تولید باعث شد صد هزار تومان بهعنوان سرمایه اولیه تهیه کنم اگرچه به کسب موفقیت در این شغل اطمینان داشتم. در آن سالها، پاساژ کویتیها و ساختمان پلاسکو بهعنوان بورس پوشاک ایران شناخته میشدند که پاساژ کویتیها پوشاک خارجی عرضه میکرد و ساختمان پلاسکو به عرضه پوشاک تولید داخل عموماً (درجه چندم) اختصاص داشت اما برای اینکه یک تولیدکننده موفق باشم، تصمیم گرفتم سبک تولیدات رایج و متداول داخلی را تغییر دهم و از نمونههای موفق و پرفروش پاساژ کویتیها الهام بگیرم؛ همیشه به دنبال تولید محصولاتی بودم که ضمن کیفیت بالا، جذابیت ظاهری هم داشته باشد و مصرفکنندگان خواهان تهیه این محصولات زیبا و متفاوت باشند.
با وقوع جنگ و توقف واردات، تولیدکنندگان ایرانی فرصت بسیاری خوبی پیدا کردند تا به ارائه توانمندیهای خود بپردازند که ما هم از این قاعده مستثنی نبودیم بهطوری که مشتریان ساعت ده شب با ما تماس میگرفتند و بهدنبال تهیه کالا بودند. دوران اوج بسیاری از تولیدکنندگان در همان زمان جنگ بود که وارداتی وجود نداشت و بازار، تشنه کالاهای مختلف از جمله پوشاک بود.
*نساجی امروز:در مورد فعالیت در پاساژ سینا هم توضیحاتی ارائه نمایید.
برخی از دوستان پیشنهاد حضور در پاساژ سینا را مطرح کرده بودند اما بروز برخی از مشکلات باعث شد به این پیشنهاد توجه چندانی نشان ندهم. سال گذشته از چندین واحد این پاساژ بازدید به عمل آوردم و تصمیم گرفتم در این محل نیز فعالیت جدی داشته باشیم البته همانطور که میدانید رکود شدید بازار موجب تضعیف فروش شده است و اکثر تولیدکنندگان برخلاف سالهای گذشته (که دغدغه تولید داشتند) به دنبال پیدا کردن راهی برای فروش محصولات خود هستند. در زمینه تولید به تجارب ارزشمندی دست یافتهاند و سعی میکنند با تولید محصولات باکیفیت و متنوع به رقابت با پوشاک وارداتی بپردازند؛ کما اینکه کیفیت محصولات عرضه شده در پاساژ سینا تفاوت بسیار فاحشی با محصولات پاساژهای مشابه دارد.
*نساجی امروز:به اعتقاد شما عرضه پوشاک از طریق تکفروشیها، چه مزایا و معایبی دارد؟
زمانی که با تکفروشیها کار میکنیم عکسالعمل و دیدگاه مصرفکنندگان را نسبت به قیمت، نوع دوخت، مدل و رنگبندی محصولات را بسیار سریعتر از توزیع به شیوه بنکداری، متوجه میشویم و نظرات آنان را به خط تولید منتقل میکنیم. از مشتریان در مورد محصولات مختلف سوالاتی میپرسیم و دیدگاه آنان را در تولیدات بعدی مدنظر قرار میدهیم؛ البته از نظر نقدینگی و مسائل مالی، کار با بنکداران امنیت به مراتب بیشتری دارد زیرا اغلب بنکداران سابقه و اعتبار خوبی در بازار دارند اما چکهای آنان دیرتر نقد میشود.
زمانی که چکها دیرتر وصول شوند، تولیدکنندگان در مضیقه قرار میگیرند و امکان مانور چندانی در زمینه تولید محصولات متنوع و جدید پیدا نمیکنند. در سیستم تک فروشی هم امکان معامله بهصورت نقدی و هم دریافت چکهای کوتاه مدت وجود دارد. البته فعالان این بخش جوانتر و دارای تجارب اندکی هستند و ممکن است در مسیر کار با چالشهایی مواجه شوند چه بسا از عهده ادامه کار برنیایند و ما را با معضل چکهای برگشتی روبرو کنند!
*نساجی امروز:تاکنون به عرضه مستقیم محصولات خود فکر کردهاید؟
سال گذشته، سرمایهگذاریهای در پروژه «پدیده مشهد» انجام دادیم که از مجتمعهای تجاری اروپایی هیچ چیز کم ندارد و کاملاً منطبق با استانداردهای بینالمللی طراحی و ساخته شده است. دو فروشگاه راهاندازی کردیم. در اوایل کار، وضعیت بسیار مطلوب بود اما با افزایش رکود اقتصادی و بروز مسائلی، انگیزه ما از فعالیت بهصورت تکفروشی کم شد اما یکی از تولیدکنندگانی بودیم که به شرکاء و سایر تولیدکنندگان پیشنهاد دادیم که در کنار تولید، تکفروشیهایی نیز داشته باشند تا از میزان فروش تمام محصولات، اطلاعات دقیق و بهروز کسب کنند.
برنامههایی برای راهاندازی فروشگاههای عرضه مستقیم محصولات خود مدنظر قرار دادهایم و معتقدیم حضور در هر مجتمع تجاری، منطقی نیست زیرا بسیاری از مجتمعهای تجاری بدون برنامهریزی و هدف مشخص و صرفاً با هدف کسب درآمد راهاندازی شدهاند به همیندلیل طبقهبندی و نظم خاصی در مورد محصولات عرضه شده وجود ندارد که این موضوع مهمترین دلیل شکست مجتمعهای تجاری است.
*نساجی امروز:بهعنوان تولیدکنندهای با 37 سال سابقه فعالیت، بفرمایید که چرا قیمت تمام شده تولیدات ما بالاست؟
هزینههای بالای تهیه لوازم جانبی و به اصطلاح «خرجکار»، پرداخت مالیاتهای سنگین، افزایش تصاعدی حقوق و دستمزد کارگران از مهمترین دلایل افزایش قیمت تمام شده تولیدات داخلی است. از سوی دیگر، تولیدکننده خارجی در زمینه معافیتهای مالیاتی، دریافت وامهای کمبهره، کمک هزینه حضور در نمایشگاههای بینالملی و ... مورد حمایت دولت خود قرار میگیرد در حالیکه بهرههای بانکی در ایران بهاندازهای بالاست که تولیدکننده در بازپرداخت آن دچار مشکلات متعدد میشود!
نکته دیگر قیمت سرسامآور تبلیغات در رادیو و تلویزیون است. تولیدات بسیاری از صنعتگران نساجی و پوشاک قابل رقابت با محصولات خارجی است اما تقبل هزینههای بالای تبلیغات از طریق رادیو و تلویزیون از عهده کمتر تولیدکنندهای برمیآید. تبلیغات از موثرترین و کاربردیترین شیوههای معرفی هر محصول و خدمتی است اما متأسفانه هزینههای آن در کشور ما بسیار گران میباشد.
*نساجی امروز:مطلب نهایی
امیدوارم در آینده نزدیک روزی فرا برسد که حمایت و پشتیبانی دولتمردان از تولید داخل، رنگ و بوی واقعیت به خود بگیرد زیرا هیچزمانی مانند این روزها در کشور راجع به تولید پوشاک، صحبت نمیشد ضمن اینکه تشکلها و انجمنهای نساجی و پوشاک و متولیان دولتی با جدیت بهدنبال رفع مشکلات صنعت پوشاک هستند. امیدوارم این روند دلگرمکننده تداوم پیدا کند.
بهاعتقاد من یکی از نتایج این روند رو به رشد، برداشته شدن قیمتگذاری بر پوشاک بود. همچنین تولیدکنندگان متوجه ضعف خود در رنگبندی شدند. مطلب دیگر که اعتقاد خاصی به آن دارم، بهرهگیری از نظرات و سلایق جوانان در تولید پوشاک است بههمین دلیل در روند تولیدات خود سعی میکنم از نظرات جوانان نیز استفاده کنیم.
به امید کسب موفقیت برای تمام دوستان و همکاران فعال در صنف پوشاک.